|
||
مناسبات طبقه ی کارگر و مزدبگیران با سرمایه در انقلاب صنعتی چهارم دنیای نوین و دیجیتال( قسمت آخر)علی برومندOctober 31, 2019 مناسبات طبقه ی کارگر و مزدبگیران با سرمایه در انقلاب صنعتی چهارم دنیای نوین و دیجیتال( قسمت آخر)
درقسمت اول این مطلب موضوعات زیر کوتاه بررسی شد: الف - کمونیست ها نباید و نمی توانند به سادگی از کنار تغییرات وانقلابات صنعتی بگذرند. ب - تلاش سرمایه داران برای جبران زمان های از دست رفته. پ - تاثیر فناوری دیجیتال(رقمی) بر زندگی سیاسی و اقتصادی طبقه ی کارگر و مزد بگیران ضد. ت - تغییر و تحول در فناوریی دیجیتال چگونه کسب و کار را مدیریت می کند؟ ث - فناوری دیجیتال قرار است فاصله زمان بین تولید تا مصرف را به حد اقل برسانند.ج - مرسدس و انقلاب صنعتی چهارم 4.0 و سیستم حمل و نقل هوشمند.
اکنون با نقل قولی از مارکس از ایدئولوژی آلمانی مطلب را ادامه می دهم.
کارل کارکس و فریدریش انگلس در نوامبر 1845 شروع به نوشتن فصل اول کتاب ایدئولوژی آلمانی کردند و در آوریل 1846 نوشتن این کتاب عمدتن پیان یافت. بعد از مرگ مارکس و انگلس دست نوشته ی ایدئولوژی آلمانی بدست احزاب بورژوا رفرمیست ها بخصوص سوسیال دموکرات های آلمان( ادوارد برن اشتان و سوسیال دموکرات های آن زمان از انتشار این کتاب خوداری کردند که بعدن فصل اول آن برای اولین بار در اتحاد جماهیر شوروی در سال 1924 به زبان روسی منتشر شد) به نظریه وباور مارکس به جامعه ی کمونیستی، بنام روئیاهای مارکس وباور های ناشدنی و ایده آلیستی برخوردی مرتجعانه کرده وبرعلیه این ایده ی شدنی که امروزه با ورود تکنولوژی دیجیتال ما را به حقانیت این باور نزدیکتر می کند. البته باید اشاره کنم که بدون مبارزه ی طبقاتی طبقه ی کارگر و مزد بگیران و انقلاب، باور مارکس به جامعه ی کمونیستی عملی نخواهد شد. در دست نوشته ی کارمارکس و فریدریش انگلس در کتاب ایدئولوژی آلمانی در رابطه با بیگانه شدن فعالیت اجتماعی چنین آمده است:- "وبالاخره، تقسیم کار اولین مثال از این حقیقت را بدست می دهد که مادامی که انسان در یک جامعه دارای رشد طبیعی باقی می ماند، یعنی مادامیکه بین نفی خاص ونفع عام فاصله ای وجود دارد، بنا بر این مادامیکه فعالیت نه بصورت داوطلبانه بلکه بطور طبیعی تقسیم می شود، رفتار خود انسان بصورت قدرت بیگانه ای مخالف با او در می آید، که به جای اینکه در کنترل او باشد او را برده می سازد. زیرا به مجرد اینکه تقسیم کار موجودیت پیدا می کند، هر انسان از یک حوزه ی فعالیت خاص و استثنائی که بر او تحمیل می شود و گریز از آن امکان پذیر نیست بر خوردار می گردد. او یک شکارچی، یا یک ماهیگیر، یا چوپان، یا یک نقد بنویس است و اگر نمی خواهد وسائیل معاش خود را از دست بدهد، باید چنان باقی بماند، حال آنکه در جامعه ی کمونیستی که در آن هیچکس دارای حوزه ی خاصی نیست و می تواند در هر رشته ای که بخواهد موفق می شود، جامعه تولید همگانی را تنظیم می کند و بدینگونه برایم امکان پذیرمی سازد که امروز کاری و فردا کار دیگر را انجام دهم،صبح شکار کنم، بعد از ظهر به ماهیگیری بپردازم و عصر به دامداری وچون دارای ذهن نیز هستم پس از شام نقد بنویسم، و اینها همه بدون اینکه هیچگاه شکارچی، ماهیگیر، چوپانی یا نقد بنویسی بشوم"( صفححه 35 و 36 آرشیو مارکس و انگلس وب سایت آزادی بیان)
کانال های متعدد کوتاه و بلند مدت دیجیتال برای صنایع خرده فروشی صنایع دیجیتال در بلند مدت تاثرات خود را نشان خواهد داد هرچند نو آوری هایی در این زمینه می بینیم مثل کیوسک های دیجیتال درون وفروشگاها وخطوط بدون فروشنده که بصورت دیجیتال اداره می شود وخود مشتری ویا خریدار کالاهای خریداری شده را اسکن کرده بوسیله ی کارت دیجیتالی پرداخت می کند. هم اکنون در برخی از فروشگاه های زنجیه ای آلمان مثل فروشگاه و Neto ,REWE و.. مشتر ویا خریدار بعد از انتخاب اجناس مورد نیازش خودوارد سکوهای می شود و اجناس خود را اسکن و با کارت الکترونیکی می پردازد. چند سالی است خرید و فروش ها آن لان Online از طریق اینترنت ویا فضای مجازی پیش می رود آمازون Amazon آی تون و(آی تون هیچ گونه توزیع فیزیکی نداردITune ) و ای بی ebay و... اگر توجه کرده باشیم هم اکنون دو روند یکی کلاسیک که به قرن بیستم متعلق است وروند دیجیتال که به قرن بیست ویکم تعلق دارد، در بازار ها به موازات هم پیش میروند تا جایی که درصنایع دیجیتال قدم به قدم روش کلاسیک را بدلیل سود دهی کمترو بعنوان مانعی در سر راه خود کنار می زند. تکنولوژی دیجیتال دروره ایست که در بخش های خرده فروشی، لوازم موسقی، لوازم الکترونی مصرفی، شرکت های هواپیمایی و هتل ها، بیمه های خسارت، بانک ها، اداره ی دارایی و مالیات و ارتباطات مبایل اساسن خدمات مجازی را جایگزین خدمات فیزیکی کرده اند. آمار ها نشان می دهد که استفاده از کنال دیجیتال در این بخش ها میانگینی بیشتر از50 درصد وامکان کاهش هزینه میانگین بیش از 30 در صد را دارند. بازار رقابت صنایع کلاسیک و ورود تکنولوژی دیجیتال در صنایع در فرایند تولید واز بین بردن جایگاه کاری کارگران متخصص از یک سود واسوی دیگر خیل کارگران خدماتی وبیکار سازی در در بخش های مختلف برای سرمایه داران و دولت های سرمایه داری صنایع مادر قوز بالا قوز شده است. همچنین نباید فراموش کرد، که بر بستر این تغییرات و ریزش بدنه ی اتحادیه های کارگری، سران فربه این اتحادیه در این کشورها دچار وهشت عظیمی شده اند . اکنون زمان آن رسیده است که مبارزات کارگری را حول پایین آوردن ساعت کارهفتگی تا 25 ساعت در هفته با ثابت نگهداشتن استاندارد های زندگی مزد بگیران فرا خواند. در واقع با ورد انترنت به جهان کنونی و اساسن با ورود به قرن بیست و یکم، فناوری دیجیتال وارد زندگی سیاسی، اقتصادی وزندگی اجتماعی انسان های قرن بیست و یکمین شده است. گسترش فناوری دیجیتال در سطوح مختلف مناسبات وروابط سیاسی اقتصادی انسان ها را در جامعه امروزی ما، می رود که 250 سال جامعه ی صنعتی کلاسیک را که در قرن هیجدهم دوره ی رونسانسش درانگلستان شروع و گستره ی خود را به نام سرمایه ی گلوبال تا به امروزتوسعه داده است بر اساس سودهی و جلو گیری از گرایش نزولی سود، به تغییری اساسی تر رو برو کند. در قرن هیجدهم ساعات کار با 16 ساعت شروع و کارگر بدون شروط ایمنی کار و بدون مرخصی می بایست شش تا هفت روز در هفته کار کنند ودرشرایط بسیار سختی با هزینه های بالا زندگی کنند. بربستر این این فقرو بردگی، برآمد مبارزات طبقاتی جنبش کارگری در جوامع مختلف باعث شده که امروزه ما با میانگین ساعت کاری 38 ساعت در هفته(اتحدیه فلز کاران آلمان 35 ساعت در هفته کار می کنند) و شش هفته مرخصی سالانه و شروط مثب دیگری را که طبقه ی کارگر با مبارزات خود بدست آورده اند. دیگر فناوری دیجیتال مثل گذشته نمی تواند به تولید انبوه، تسمه نقاله های عریض وانبار های بزرگ تکیه کند زیرا روش وروند بارآوری تولید وتوزیعی که روزها وسا عت ها طول می کشید که کالا بدست مشتری ویا خریدار برسد ودر کل فاصله ی زمانی طولانی بین تولید کننده ومصرف کننده را بوسیله ی فناوری دیجیتال کوتاه تر و کوتاه تر کنند، در همین روند واسطه هایی که منجر به طولانی شدن زمان تولید به مصرف یا بطور کلی از بین می رود ویا تعداد بسیار زیادی از این واسطه ها بیکار خواهند شد. امروز صحبت بر سر این است که با ورود بیشتر فناوری دیجیتال به اقتصاد وسیاست های سرمایه داری، می توان تا ده سال آینده پایان عمر صنایعی که با پیاده، نصب و راه اندازی تسمه نقاله ها در سالن های عریض وطویل وجمع شدن هزاران کارگر زیر یک سقف برای تولید انبوه به پایان خواهد رسید. هم اکنون صحبت بر سر صنایع خودرو سازی است که نمی تواند عمر زیادی را در جوامع صنعتی داشته باشد. ما امروزه با فشارجنبش عظیم محیط زیست روبرو هستیم که خود به سرعت بخشیدن ورود فناوری دیجیتار در سطوح مختلف جوامع صنعتی دامن می زند. مرکز تعیین وتکلیف سیاست های اقتصادی بنام سیلیکن ولی (silicon valley) در آمریکا چند سال قبل با خطرپایین آمدن گرایش نزولی نرخ سود به فکر نجات سرمایه افتاده است . سرمایه برای بردن سود بیشتر به ارزش اضافه ی بیشر نیاز دارد اما گرایش کنونی اقتصاد در جهان بر خلاف قانومندی و خواست بورزوازی در رابطه با ارزش اضافی عمل می کند و بر خلاف قرن نوزده و اوایل قرن بیستم، رشد سرمایه ثابت سرعت بیشتری نسبت به سرمایه متغیر یعنی نیروی کار، که کاراضافیش منبع ارزش اضافه را دارد. بیست سال پیش بحث و جدل ها در درون اتحادیه ها ی کارگری بخصوص اتحادیه ی کارگری آلمان برای جلوگیری از بیکاری 28 ساعت کار در هفته بود که با سازش سران اتحادیه های کارگری وگرایش حاکم رفرمیستی خود طبقه ی کارگر نا موفق ماند و سرمایه داران ودولت وقت آنها توانست این مورد و خواست مهم را دور بزند. بر خی از اقتصادانان بورژوازی بر این نظر هستند، که در بیست سال آینده نصف مزد بگیران بیکارمی شوند. بی دلیل نیست که امروزه در جوامع صنعتی بحث برسرحقوق ومزایای پایه ای وثابتی برای بیکاران ، بازنشستگان و کسانی که توانایی کار ندارند را دامن زده اند. و اما خیل انبوه ماشین آلات تمامن اتوماتیک و قابل هدایت که می بایست 24 ساعت کارکنند، خریداری شده و در سالن های مختلف کارخانه ها و مؤسسات مختلف برای بار آوری بیشتر کار در فرآیند تولیدی، با روئیای هزینه های کمتر وبردن سود بیشتر نسب شده بودند، با شکست روبرو شده و در اکثرکارخانه ها و مؤسسات این دستگاه ها بدلیل کم بود کارگر فنی و متخصص امروزه در بیشتر کارخانه ها میانگین 12 ساعت در روز کار می کنند یعنی نه سه شیفتی که آرزوی سرمایه دارن بود، بلکه یک شیفت و نیم. حقیقت این است که این وضعیت به رقابت بی رحمانه ی سرمایه داران علیه یک دیگر برای تصاحب بازارهای داخلی و جهانی وا داشته، که بفکر راه و چاره ای برای غلبه بر این بحران انداختهئ است. فناوری 4.0 یا فناوری دیجیتال می تواند بر بخشی از معلول ها غلبه کند، اما سر دمل یا تومور در جای دیگر باز می شود و عمراین مناسبات را کوتاه تر خواهد کرد.
واما آیا سیلیکون ولی(silicon valley) در معرفی مدل های سرمایه داری با معرفی فناوری دیجیتال اقتصاد نئولیبرالیسم را نجات خواهد داد؟
دره ی سیلیکون مرکز توسعه ی فناوری های نوآوراست که دانشگاه استنفورد واستادان و فارغ التحصیلان آن در این امر نقش ویژه ای داشته اند. در اواخر دهه 1930 فردریک ترمن استاد و رئیس دانشکده مهندسی دانشگاه استنفورد که از او به عنوان پدر دره ی سلیکون یاد می شود، استادان و فارغ التحصیلیان استنفورد را به راه اندازی شرکت های پیشرفته تشویق کرد ومورد حمایت قرار گرفت. سیلیکون ولی شامل مؤلفه های مهم دانشگاه استنفورد است که شامل آزمایشگاهای پژوهشی و هیات علمی و دانشجویان بر جسته ای است که در تلاش وکوشش برای نوآوری وخلاقیت هستند، اخیرن دانشگاه برکلی نیز بیش از پیش به توسعه و تجاری فناوری و حمایت از شرکت های نوپا پرداخته است. سلیکون ولی همچنین دارای زیرساخت هایی مثل دفاتر حقوقی وسیستم های پشتیبانی سرمایه گذاری خطرپذیر وریسک کن می باشد. سرمایه گذاران خطر پذیر،پس از آن که شرکت اپل با ارزش گذاری 3،1 میلیارد دلار در سال 1980 وارد بورس شد، بیش از پیش فعال شدند. نقش سیلیکون ولی در حال حاضر مقر سه شرکت از پنج شرکت با ارزش جهان، در این دره قرار دارد. غول هایی مانند اپل، فیس بوک، گوگل و نتفلیکس یا استارت اپ هایی مانند Airbnb ، تسله و اوبر ادعا می کنند که سیلیکون ولی به نوعی محل تولد و خانه ی آنها است. این اطلاعات بر گرفته از مجله های دنیای اقتصاد، دی ولت die welt روزنامه آلمانی Industrie und Handelskammar- IHK Joseph Schumpeter جوزف شومپیتر اقتصاد دان اتریشی- آمریکایی یک نظریه اقتصادی را مطرح می کند. بنا بر این نظریه، جهش صنعتی در ساختار اقتصابی انقلابی ایجاد کرده که بی وقفه قدیمی ها را یکی پس از دیگری از بین برده و یک پدیده جدیدی را جایگزین آن کرده است. البته این اتفاق زمانی رخ می دهد که یک نو آوری باعث تخریب سازه های قدیمی شده وجابه جایی آزادانه مانع را فراهم سازد یعنی تخریب خلاقانه(Creative Destruction) یا Kreative Zerstörung. بهر حال شتاب فناوری دیجیتال در روند رشد نیروهای مولده وابزار تولید، تقسیم کار در جامعه را به مرحله ای رسانده که انسان ها از خود بی خود ویا از خود بیگانه تر شده اند، انسان های مولد یدی وفکری اگر در قرن گذشته می دانستند چه تولید می کنند و چگونه تولید می کنند و با این وجود از خود بیگانه بودند، امروزه وضعیت فناوری وتولید در حدی است که مزد بگیران نه منبع فراورده های تولیدی را می شناسند ونه مقصد ومقصود این فراورده ها را. یعنی از خودبیگانه و سر در گم در دنیای مجازی می باشند. این وضعیت فقط می تواند با مبارزه ی طبقاتی طبقه ی کار گر ومزد بگیران ضد سرمایه وبا انقلاب تغییر کند. ومن بر این باورم که بر بستر این پیش رفت و تکامل، ما به باور و نظریه ی مارکس که در نقل قول ایدئولوژی آلمانی ( ص 35-36) که فوقن ذکرشد به کمونیسم نزدیکتر شویم. کارل کارکس و فریدریش انگلس در نوامبر 1845 شروع به نوشتن فصل اول کتاب ایدئولوژی آلمانی کردند و در آوریل 1846 نوشتن این کتاب عمدتن پیان یافت. بعد از مرگ مارکس و انگلس دست نوشته ی ایدئولوژی آلمانی بدست احزاب بورژوا رفرمیست ها بخصوص سوسیال دموکرات های آلمان( ادوارد برن اشتان و سوسیال دموکرات های آن زمان از انتشار این کتاب خوداری کردند که بعدن فصل اول آن برای اولین بار در اتحاد جماهیر شوروی در سال 1924 به زبان روسی منتشر شد) به نظریه وباور مارکس به جامعه ی کمونیستی، بنام روئیاهای مارکس وباور های ناشدنی و ایده آلیستی برخوردی مرتجعانه کرده وبرعلیه این ایده ی شدنی که امروزه با ورود تکنولوژی دیجیتال ما را به حقانیت این باور نزدیکتر می شویم. البته باید اشاره کنم که بدون مبارزه ی طبقاتی طبقه ی کارگر و مزد بگیران و انقلاب، باور مارکس به جامعه ی کمونیستی عملی نخواهد شد.
آیا تکنولوژی دیجیتال در کند کردن گرایش نزول سود سرمایه مؤثر خواهد بود؟
شاید تکنولوژی دیجیتال بتواند در کوتاه مدت اثر موقتی برکند کردن گرایش نزولی نرخ سود سرمایه داری جهانی بگذارد که حتمن اینطو است، اما به کار گیری و ورود این فناوری به زندگی مزدبگیران، در اقتصاد و فرایند تولید، درتمام عرصه های سیاسی، فرهنگی وآموزشی و... باعث تغیراتی در زیر ساخت های خواهد شد و بر این بستر، به از بین بردن جایگاه کاری ومشاغل زیادی خواهد شد و بر اثر این تغییرات، تاثیرعمیقی بر رابطه ی کار بر سرمایه خواهد داشت، از این رو جمعیت کارگران خدماتی و نیمه فنی ویا غیرفنی را زیاد و زیاد تر خواهد کرد و در مقابل جمعیت کارگران مولد را شدیدن پایین خواهد آورد ( منظوراز کارگران مولد، کارگرانی می باشد که مستقیمان کالا تولید می کنند) که این روند تاثیر بر گرایش نزولی نرخ سود دارد،بدین مفهوم، که پیشرفت در فناوری دیجیتال، تعداد کارگران مزدبگیرخدماتی را بیش از پیش می افزاید وتعداد کارگران فنی، متخصصین، برنانه نویس و برنامه دهنده به دستگاهای تولیدی وهم چنین تعداد برنامه نویسان صنایع خدماتی شدیدن از جمعیت شان کاسته خواهد خواهد شد. با این روند رشد سرمایه جهانی خود را در یک منجلاب خواهد دید، که راه برگشت به دوران شکوفایی سرمایه قرن نوزدهمی را نخواهد داشت. جهت گیری وروند کنونی این نوع از اقتصاد دیجیتالی، سرمایه داران را مجبور می کند که خود آنها ودولت وقتشان، حقوق و مواجب ثابتی که زیر خط فقر نباشد و به طغیان مزدبگیران منجر نشود تعیین کند.
فناوری دیجیتال وتغییر در ساختار مشاغل بعضی ازمشاغل در سیستم اقتصادی سرمایه داری با رشد تکنیک از بین خواهند رفت، اما برخی از مشاغل تغییراساسی نخواهند کرد. و انعتاف پذیری بسشتری دارند مثل پزشک، حقوقدان، وکلا، طراح، نویسنده، ویرایش گر و گروه شغلی از این قبیل. اما باید توجه داشت، که اساسن درعصر کنونی پیش رفت در فناوری صنعت و فناوری دیجیتال متناسب است با رشد سرمایه ی ثابت نسبت به سرمایه ی متغیر ویا نیروی کار مولد می باشد، یعنی شتاب سرمایه ی ثابت بیشتر از سرمایه متغیرخواهد بود. نظریه ی سرمایه دارانه ی بر این باور است، که فقدان مهارت وتخصص نزد نیروی کار جوان از جمله تحصیل کردها در به کارگیری آموزه های خود، موجب می شود که جذب بازار کارنشوند. این امر حاکی از غیرکاربردی بودن و تناسب نداشتن آموزش با نیازهای بازار کار در یک جامعه است، بطوری که بیش از آن که آموزش ها سبب افزایش مهارت نیروی کار شود، باعث افزایش توقعات متناسب با مدارک تحصیلی آن ها می شود. از این رو نظام های آموزش عمومی، فنی و حرفه ای و عالی نیازمند بازنگری متناسب با شرایط بازار کار است..
تاثیر صنعت دیجیتال یاصنعت 4.0 بر گرایش نزولی نرخ سود
لازم می دانم به این نکته اشاره کنم، که من در آگوست 2016 مطلبی به نام تغییر در نسبت ترکیب ارگانیک سرمایه و تاثیر آن بر وضعیت طبقه ی کارگر نوشته ام که هم به این مطلب مربوط می شود وهمچنین آنرا تکمیل تر می کند، علاقه مندان می توانند از آرشیو آزادی بیان این مطلب را مطالعه کنند. تغییرات فناوری دیجیتال کنونی تاییدی بر نظریه مارکس است، که در جلد سوم مفصلن توضح داده شده است. در تغییر نسبت ترکیب ارگانیک سرمایه، هرچه نسبت درصد سرمایه ثابت به سرمایه ی متغییر بالا رود تاثیر مستقم بر ارزش اضافی داشته ودر شتاب گرایش نزولی نرخ سود هم تاثیر خواهد داشت. بنا به نظرمارکس ترکیب ارگانیک سرمایه درهر زمان به دو عامل بستگی دارد: " اول رابطه ی فنی بین نیروی کار وحجم وسائل تولید. و دوم به ترکیب ارزشی همین سرمایه " از نقطه نظر ارزش، ترکیب سرمایه را باید از دو نقطه نظر مورد دقت قرار داد. از نقطه نظر ارزش، ترکیب سرمایه وابسته به نسبتی است که طبق آن سرمایه ثابت یا ارزش وسائل تولید و سرمایه ی متغیریا ارزش نیروی کار یعنی کل مبلغ دست مزدها تقسیم می گردد. و این ترکیب خود منوط است به نسبت بین حجم وسائل تولید بکار رفته و مقدار کاری که برای استفاده ی از آنها ضروری است . من ترکیب اولی را ترکیب ارزشی و دومی را ترکیب فنی سرمایه می نامم.بین این هردو رابطه ی متقابل نزدیکی وجو دارد." کتاب سرمایه جلد اول به زبان آلمانی ص 640 من در مورو ترکیب فنی و ترکیب ارزش سرمایه مثالی می آورم:- ترکیب فنی سرمایه. قبلن ودر کذشته یک کارگر با یک دستگاه فرز ویا ماشین تراش کار می کرد و نسبت فنی یک دستگاه تراش به یک کارگر فنی می شد 1:1 بارشد تکنیک و دیجیتال شدن دستگاه ها یک کارگر حدودن بین 3 تا 4 دستگاه 4.0CNC ماشین تراش خودکار را راه اندازی می کند واین نسبت بین 3:1 و 4:1 یا حتی بیشر خواهد شد. و ترکیب ارزشی سرمایه . نسبت آن سرمایه ی ثابت یا ارزش وسائل تولید که کارگر با آن تولید می کنند و سرمایه ی متغیر یا ارزش نیروی کار q=c/v. مثلن فرض می کنیم در گذشته قیمت یک دستگاه ماشین تراش غیر خودکار 20000 یورو باشد و دستمزد سالیانه ی یک کارگر فنی که بوسیله ی این دستگاه تولید می کند 5000 یورو باشد این نسبت می شود 20000:5000 یا 4:1 حال با دیجیتال شدن دستگاه ها یک کارگر می بایست 3 تا 4 دستگاه دیجیتال CNC 4.0 خودکار را راه اندازی کند ما نسبت 3000000:30000 یا 30:1 را خواهیم داشت. این رابطه یعنی ارتباط ماشین های خودکار CNC 4.0 باهم وهمچنین ارتباط این ماشین ها با کارگر. که کارگر ارتباط خود را مجازی ویا دیجیتالی با اسمارت فن ویا کامپیوتر با این دو دستگاه ویا دستگا ها برقرار می کند مربوط می شود یعنی نسبت درصد سرمایه ی ثابت به سرمایه ی متغیر(q=c/v) وتاثیرش بر وضعیت طبقه ی کار گر نوشتم( برای خواندن این مطلب لطفن به آرشیو آزادی بیان مراجعه کنید)، که مستقیما به این مطلب ربط دارد و مطلب کنونی ام را در واقع ادامه ی آن می دانم. بر بستر همین تحلیل می توان چنین یاد کرد، که اساسن گرایش نزولی نرخ سود به دو موضوع ویا مورد ربط دارد، اول اینکه قیمت رشد و گسترش ابزار و وسائل تولید با شتاب بیشتری از نیروی کار اجیر شده ویا سرمایه ی متغیرتوسعه و رشد پیدا کند. دوم به رشد وسطح مبارزه ی طبقاتی طبقه ی کارگر ومزدبگیران ضد سرمایه ربط دارد. برای اطلاع بیشتربه سرمایه جلد سوم فصل نهم مراجعه کنید.
آینده ی سازمان های کارگری مزد بگیران در سیستم کنونی چه خو اهد شد؟
اگر ما بخواهیم عمیق تر به وضعیت کنونی و رشدر فناوری دیجیتال نگاه کنیم، این است که این صنعت و فناوری پای در گذشته دارد و یک گذار را با خود به همراه داراست. این گذار همه اش به دفترچه ی پس انداز بررسی و دانش و کوشش دانشمندان سیستم سرمایه داری وارز نمی شود، و تنها ویکجانبه این افکار متفکرین بورژوازی نیست که همیشه به فکر تحقیق و رشد در فناوری هستند، نه به هیچوجه اینطور نیست. سر دیگر و مهم قضیه وضعیت و بر آمد مبارزه ی طبقاتی طبقه ی کارگر ومزد بگیران در جامعه است، رشد و بر آمد مبارزه ی طبقاتی و کنشو واکنش انسانهای فعال درون جامعه است، که تحقیقات و کنکاش هایی برای برون رفت از بحران ها در عرصه مختلف، جامعه را به سمت تغییر ازنظر فناوری و درکل فرهنگی وسیاسی و اقتصادی به سمت جلو و چاره جویی هل می دهد. همچنین در این روند مزدبگیران با مبارزه ی طبقاتی خود سرمایه داران را خود تحت فشار قرار داده و با مطرح کردن مطالبات خود در مقاطع مختلف، توانسته اند با اعتصابات، اشغال کارخانه ها و مؤسسات و تظاهرات های میلیونی بخشی از مطالبات خود را کسب کرده و در شتاب گرایش نزولی نرخ سود سرمایه نقش بازی کند. از سویی بر بستر این روند، سرمایه داران برای جبران نزول سود به جان هم افتاده وبه رقابت بی امان با یکدیگر می پردازند. این رقابت ها باعث می شود که سرمایه با گسترش فناوری مثلن فناوری دیجیتال در کارخانه و موؤسسات در فرایند تولید تاثیر گذار باشند. به هر رو این مهم است که پیش رفت های فناوری بدون در نظر گرفتن تاریخ مبارزه ی طبقاتی طبقه ی کارگر ومزد بگیران بی مفهوم خواهد بود. در دوران فئودالی پیشه وران و بورژوازی به عنوان موتور محرکه جامعه بودند ودر عصر فناوری بورژوازی بعنوان مانعی بزرگ در سطوح مختلف جامع تبدیل می شود. بورژوازی تنها بخاطر نجات از نابودی خود است که گردن به تغییرات جامعه منهد. در واقع مبارزه طبقاتی طبقه ی کارگر ومزد بگیران ضد سرمایه است، که بعنوان موتور محرکه در جامعه، سیستم بردگی مزدی را تا نابودیشت دنبال و به چالش انقلابی می کشد. نباید فراموش کرد که شروع تغیرات سازمان های تولید در مراکز تولیدی وغیر تولیدی در جوامع صنعتی و در حال رشد، با بریدن از تفکرتایلریسم، فوردیسم و هیرارشی ناب به زیر بردگی کشیدن مطلق کاردر بارآوری تولیدی که در اواخر دهه ی 90 قرن گذشت شروع وتا کنون ادامه دارد، نتیجه ی فشار از پایین یعنی برآمد مبارزات طبقه ی کارگر ومزد بگیران می باشد. دیگرفرمان برداری مطلق از سرمایه در این دوران سپری شده است، کارگران ومزدبگیران به بخش زیادی از ترفندهای سرمایه داران پی برده و در مقابل آن اینجا وآنجا مقاومت می کنند. بخش عظیمی از کارگران و بخش کوچکی از روشنفکران کارگری این گذار را همراهی می کنند و میدانند که سیستم های بارآوری تفکری، سیستم های بارآوری تولیدی و سیستم های بارآوری وایجاد سازمان های کارگری ومزد بگیران بطور کلی دارد متحول می شود. اما همانطوری که در بالا ذکرش رفت، سال هاست که تغیرات سازمانی وفکری طبقه ی مزد بگیر دریا انجام شده و یا در حال شدن است. به این موضوع باید توجه داشت، که سازمان های رفرمیستی کارگری مثل اتحادیه ها و سندیکاها دارند دچا دست خوش عظیمی می شوند و بحران های دوره ای آنهارا رها نخواهد ساخت، ریزش بدنه ی سازمان های و احزاب چپ بر کسی پوشیده نیست و ما مدام شاهد ریزش بدنه ی سازمان های رفرمیست های چپ و راست، سندیکاچی ها، اتحادی های کارگری و احزاب به اصطلاح کمونیست هستیم. روند رشد مبارزه کارگران ومزدبگیران از یک سو و تغییرات در زیر ساخت های جوامع صنعتی ودر حال رشد و مواجه شدن ما با فناوری دیجیتال از سوی دیگرنشان داده است که سازمان های نامبرده درند به مرور تحلیل می روند. هرچه روند مبارزات مزدبگیران در جامعه ادامه پیدا کند، به همان اندازه این سازمان ها کارآیی خود را بمرور از دست خواهند داد. نمونه مبارزات جنبش 99 درصدی ها، جنبش کارگری وخیابانی کارگران ایران در سال 1396 و جنبش جلیقه زرد ها در فرانسه.، کارگران هپکو و آذر آب و کارگران هفت تپه و فولاد اهواز.این جنبش ها همه ی سازمان هیرارشی، نخبه گرا، نردبانی و کلاسیک قدیمی را دور زندن وخود با نفی هیرارشی به سازمان های افقی مبارزات خود به صورتی خودگدان به میدان می آیند.
2019.10.30 علی برومند
|
||
مطالب مرتبط |
||
|
||
Copyright © 2006 azadi-b.com |