آیا روژآوا نقطه آغاز سیاست جدید خاورمیانه است؟(دو مطلب)

جعفر صلاح‌زاده
October 30, 2019

آیا روژآوا نقطه آغاز سیاست جدید خاورمیانه است؟


پانترکیستهای حاکم بر ترکیه و آندسته از دسته ای از پان ترکیست های وطنی همواره برای مشروعیت بخشیدن به نسل‌کشی و سرکوب کردها از لقب تروریست استفاده کرده‌اند. استفاده از این لقب در میان برخی قدرتهای بین‌المللی هم‌ پیمان ترکیه به آنها امکان چشم پوشی نسبت به اعمال ضد موازین انسانی ترکیه را علیه کردها میداد. برچسب تروریست تا زمانی برای ترکیه سپر اطمینانی در افکار عمومی بود که قرار نبود نظم جهانی ایجاد شده بعد از جنگ جهانی دوم تغیر پیدا کند.

سقوط اتحاد جماهیر شوروی و تغییر جهان دو قطبی به چند قطب و بدنبال آن لزوم تقسیمات جهانی بر مبنای اوضاع سیاسی جدید، بمنظور نظمی نوین که لااقل بتواند تا چند دهه آینده آرامش نسبی سیاسی جهت سرمایگذاریهای بین‌اللملی را فراهم کند امریست الزامی.

بهمین خاطر اردوغان که مست از پیروزیهای سیاسی و اقتصادی یک دهه اخیر خود و همزمان آگاه از تغییر اوضاع سیاسی منطقه در آینده‌ای نزدیک بود، وی را به تعجیل در سیاست کرد زدایی در نواحی مرزی جنوبی ترکیه وا داشت.

بهمین منظور وی از اشتباه کردهای سوریه در بر افراشتن سمبولهای PKK در روژآ که هم ترکیه و هم اکثر کشورهای غربی بجز روسیه بر آن سازمان مهر تروریستی زده‌اند استفاده و بنام مبارزه با تروریست به این منطقه لشکرکشی نظامی نماید.

اردوغان شاید غافل از این موضوع بود که وی ممکن است در دام شطرنج سیاسی روسیه و آمریکا افتاده باشد و دیگر استفاده از لقب تروریست به وی مشروعیت سیاسی سابق را بمنظور سیاست ضد کردی وی ندهد.


با مطالعه تاریخ ۱۰۰ ساله اخیر عثمانی و سپس ترکیه فعلی، دائما جهانیان شاهد تصاویری از قبیل قتل عام قومی و کوچ دسته‌های چند صد هزار نفری اقوم رانده شده توسط دولت ترکیه بوده‌اند. تصاویری مانند ارامنه، آسوریها و اکنون نیز کردها. اینگونه تصاویر میتواند خوراکی باشد برای افکار عمومی جهانی توسط قدرتهای بزرگ جهت مشروعیت بخشیدن به تقسیمات آینده قدرت خود در منطقه.


تجربه نشان داده است که اگر موضوعی در جهت منافع بین‌المللی قدرت ها نباشد آن موضوع اینگونه انعکاس بین‌المللی پیدا نمیکند.

بعنوان مثال، کشتار دسته جمعی کردها در حلبچه توسط بمباران شیمایی صدام حسین. این جنایت در چند سال اول نتوانست چنان انعکاس جهانی پیدا بکند. ولی همان عکسهای کشتار شیمیایی، شش ماه قبل از حمله اول آمریکا به عراق در اوایل ۱۹۹۰ میلادی هر روزه در مقابل چشم جهانیان قرار گرفت و تمامی سازمانهای بین‌المللی و حقوق بشری یکصدا آن را محکوم کردند تا زمینه حمله به عراق آماده گردد.

اکنون نیز بجز معدود کشورهای کوچکی تمامی جهان و نهادهای سیاسی و حقوق بشری حمله ترکیه را شدیدا محکوم و هیچکدام نیروهای کرد سوریه را بعنوان تروریست معرفی نمی کنند.

این جنبش جهانی ضد جنگ خود میتواند پیامی باشد به اردوغان که ناخواسته کلید تغییری در منطقه را زده که در نهایت ممکن است خود ترکیه در تغییرات آتی آن بازنده این حمله عجولانه اردوغان باشد.

این احتمال میرود که نیروهای آمریکایی در توافق پنهان با روسها از منطقه خارج تا شاید بدینوسیله ترکیه را وارد جنگ کنند تا روسیه نیز بتواند بنوبه خود حضور دولت سوریه را در برخی مناطق مرزی مورد توافق دو قدرت پر رنگتر کند.

حال که صحنه بین‌المللی به ضرر ترکیه است آمریکایها بار دیگر وارد سوریه گشته تا حفاظی باشند در مناطق نفتی تحت تسلط کردها در مقابل ارتش ترکیه. حضور آمریکایی ها در منطقه دائمی نمیباشد بلکه این تا زمانیست که بتوانند به توافقات پنهانی خود با روسیه جامه عمل بپوشانند.

از آنجایی که سوریه با ذخیرۀ نفتی ٢.٥ میلیارد بشکه ای در جایگاه سی ام جهانی قرار دارد این سئوال پیش میاید که آمریکا با صرف هزینه‌ای ١٢ میلیارد دلاری در آنجا بدنبال چیست؟ ایران؟ و یا شاید ایجاد پایگاهی مطمئن و دائمی جهت تقویت اسرائیل و مهار صدمات آینده به اسرائیل در یک رویارویی احتمالی با ایران.


حتی ممکن است بر طبق نقشه خاورمیانه آینده روسیه حاصل این سیاستگذاری جدید یک کردستان مستقل با دستیابی به ذخایر نفتی و دستیابی کردها به چند شهر ساحلی در سوریه باشد.

این تغییر در جغرافیای سیاسی سوریه میتواند مورد توافق اسرائیل هم که کردها را متحد طبیعی خود میداند باشد.

در اینصورت ترکیه مانند توپ پینگ‌پنگی شده است که بین دو راکت آمریکا و روسیه در رفت و برگشت است. ترکیه در نهایت نمیتواند چنان قدرت تصمیم‌گیری مستقلی در این جنگ داشته باشد.

در اوضاعی که پیش آمده است ترکیه در جامعه جهانی ایزوله شده و تنها راه تنفس وی دو کشور آمریکا و روسیه است و با تبلیغاتی هم که اردوغان در داخل ترکیه از این جنگ به راه انداخته به راحتی قادر به اتمام این جنگ نیست چرا که در اینصورت اردوغان شکست سیاسی داخلی خود را تسریع کرده و در نتیجه باید رویای احتمالی تغییر بیشتر قانون اساسی و مادام‌العمر کردن ریاست جمهوریش را کنار بگذارد.

حتی ممکن است که خروج ناگهانی آمریکا از روژاوا اخطاری بوده باشد به نیروهای PKK که در بحران مابین آمریکا و ایران هنوز سر سختانه از ایران پشتیبانی میکنند.

شاید مظلوم کوبانی مجبور به ایفای سیاستی مستقل از PKK شده باشد که دوباره آمریکا نیروهای خود را به روژآوا بازگردانده‌ است. شاید بهمین دلیل بود که ترامپ در این گیر و دار PKK را نیروی تروریستی خواند و چند روز بعد از آن مظلوم کوبانی را شخصی عاقل.

شاید مانور نظامی و ناگهانی ایران در مرزهای غربی کشور اخطاری بوده به PKK کە در این معادله جانب آمریکا را نگیرد.

شاید کردها هم در میدان عمل سرانجام بیاموزند که شعارها و سیاست گذاری ها باید بر مبنای توان واقعی آنها باشد تا بدینوسیله بتوانند از خسارات و تلفات انسانی تا حد ممکن بکاهند.


مصیبت بزرگ مردمان خاورمیانه این است که بازتولید خصومتهای قومی تقریبا بعنوان یک وظیفه شرعی درآمده است.

جهان غرب و شرق آسیا در حال تولید علم و پیشی گرفتن هر چه بیشتر از ماست ولی متاسفانه مردمان ما هنوز در دوران تفکرات مغولی سیر میکنند. اینگونه ضایعات فکری ارمغان دیرینه نیروهای امپریالیستی برای ما میباشد.


جعفر صلاح‌زاده ۲۱ اکتبر ۲۰۱۹.
+++


حمله ترکیه به کردهای سوریه شاید نقطه شروع یک سیاستگذاری جدیدی در منطقه باشد.


سالها تلاش دولت آمریکا برای ایجاد نقشه جدید خاورمیانه بزرگ، از زمان بوش پسر تا کنون نتوانسته آمریکایها را به نتیجه مطلوب خود برساند.

در عوض سخنرانیهای اخیر ترامپ در مورد عقب‌نشینی نیروهای آمریکا از شمال سوریه و در پی آن کامنتهای کوتاه پوتین و روند تحولات سیاسی پس از حمله اردوغان به‌ شمال سوریه و کردها، میتواند نشانی از معاملات پشت پرده آمریکا و روسیه در مورد نظم جدید این قسمت پر تنش خاورمیانه باشد.

بدینصورت که اردوغان که همیشه نگران وجود نیروی مسلح کرد در خط مرزی خود بوده، حفاظت این منطقه را به سوریه بسپارد. چرا که سوریه هیچگاه انقدر نیرومند نبوده که بتواند تهدیدی جدی برای ترکیه باشد ولی در عوض میتواند در آینده آنقدر نیرومند باشد تا کم و بیش بتواند بر روی نیروهای کرد خود کنترل داشته باشد.

در عوض شاید کردهای سوریه در راستای ایجاد نظم جدید در خاورمیانه بتوانند از یک خودگردانی داخلی برخوردار گردند.

در راستای این سیاست باید کردها نیروی منسجم و مسلح خود را در دولت سوریه ادغام و رهبری این نیروی مسلح را بدست دولت سوریه با نظارت روسیه بسپارند.

حمله وحشیانه اخیر اردوغان، به همراهی نیروهای مزدور ارتش ازاد سوریه که باعث آوراگی صدها هزار کرد‌ شده و همچنین ایجاد رعب و وحشت در میان کردهای سوریه در وهله اول و جهانیان ترسیده از تروریستهای داعش در وهله دوم، کردها را مجبور به ائتلاف با دولت سوریه به رهبری روسیه میکند.

همانطور که در خبرهای اخیر دیده‌ایم، حرکت ارتش سوریه به کردستان که کردها را مجبور به انتخاب در مقام بد و بدتر کرده است مورد استقبال مردم کرد و همچنین نیروهای مسلح کرد قرار گرفته است. کردها که هیچ پشتیبان مستقیم دیگری در منطقه ندارند مجبور به چنین ائتلافی میشوند.

اگر واقعا توافق پشت پرده‌ای میان ترامپ و پوتین برقرار شده باشد روسیه نیز کم کم بعنوان میانجی و حافظ صلح وارد درگیری میشود.

در اینصورت ارتش سوریه بسیار راحتر بکمک کردها میتواند منطقه را از وجود مخالفان خود پاکسازی نماید.

در آن صورت کشورهای عربی هم که اکثرا دلخوشی از اردوغان ندارند میتوانند بمنظور حفظ منافع خود و ثبات در منطقه دوباره سوریه را به جمع اتحادیه عرب راه دهند. در نشست اخیر کشورهای عربی، نماینده لبنان نیز رسما درخواست پذیرش دوباره سوریه را داشت.

با چنین ترکیب قدرتی در سوریه و با پشتیبانی روسیه داعش هم دیگر آن خطر و کارایی سابق خود را از دست میدهد. ولی در عوض خطر این نیرو برای کشورهای اروپایی افزایش پیدا میکند. این نیروی تروریستی میتواند تهدیدی جدی برای امنیت سیاسی و اجتماعی این کشورها باشد. بهمین دلیل است که کشورهای اصلی اروپا در پی نشستهای پیاپی سعی در اقناع اردوغان برای پایان جنگ دارند.

در این میان احتمال توافق پشت پرده آمریکا و روسیه بر سر خروج ایران از سوریه نیز وجود دارد. این اوضاع بنوبه خود برای اسرائیل نیز میتواند خوشایند باشد. چرا که اسرائیل ترکیه را نیز بعنوان رقیب خطرناک خود در منطقه میداند.

هیچ بعید نیست، همانطور که زمانی آمریکا صدام را تشویق به حمله به کویت بمنظور ایجاد بهانه‌ای برای یک اجماع بین‌المللی علیه صدام کرد این بار نیز ترکیه را در این باتلاق انداخته باشد. بهمین دلیل است که امریکا اخیرا ترکیه را تهدید به تحریمهای سخت اقتصادی بمنظور تخریب و تضعیف اقتصاد این کشور کرده‌ است.

اگر این تهدیدات عملی گردد ترکیه مجبور به تکیه هر چه بیشتر به روسیه میگردد. روسیه نیز از آنجایی که از جمعیت مسلمانان چچنی متمایل به داعش ترس دارد از یک ترکیه ضعیف که دیگر نمیتواند آن حمایت سابق را از داعشیها داشته باشد استقبال میکند.

یک ترکیه ضعیف از نظر اقتصادی و سیاسی دیگر نمیتواند تهدید جدیی برای اسرائیل باشد.

دولت قبرس نیز که هم اکنون بدنبال اکتشافات دریایی نفتی است با ترکیه بر سر این منطقه دریایی در اختلاف میباشد.

تضعیف ترکیه به نفع طرفین قدرت در منطقه میتواند توافقی باشد مابین‌ آمریکا و روسیه.


در عوض این توافق روسیه بر تطبق توان اقتصادی و سیاسی خود کنترل سوریه، سواحل مدیترانه و در پی آن کریمه را پیدا میکند و ایران را هم به آمریکا واگذار میکند.

هیچ بعید نیست که کودتای خزنده اخیر سپاه در ایران نیز در همین راستا و با هماهنگی پنهانی سپاه، روسیه و آمریکا باشد.


البته که ضامن یک چنین احتمالی وجود اردوغان بر مسند قدرت است. اردوغانی که هم اکنون مسرور قدرت است و در خیال آینده‌ای واهی.

تنها بازنده این بازیها تکراری تاریخ مردمان ضعیف و تو سری خورده از تاریخ میباشند.


جعفر صلاح‌زاده ، ۱۴ اکتبر ۲۰۱۹.


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com