مبارزات مردمی در روژآوا ارتش اردوغان را غرق خواهد کرد

ناصر زمانی
October 23, 2019

مبارزات مردمی در روژآوا ارتش اردوغان را غرق خواهد کرد

 حملات ارتش ترکیه به کردستان سوریه تا حدودی قابله پیش بینی بود زیرا اولین بار در دسامبر ۲۰۱۸ یک سال پیش خروج نیروهای آمریکایی از شمال سوریه مطرح گردید. دقیقن به همان دلیل بود که دیدیم همان زمان نیروهای دموکراتیک سوریه منطقه ای به وسعت صدها کیلومتر حفاری کرده و به ایجاد خندق دست زدند تا بتوانند برای دفاع از از مردم کردستان سوریه مانع گسیل لجستیکی نظامیان ارتش ترکیه به خاک کردستان سوریه شوند. اما به دلایل اختلافات میان دولت آمریکا و تا حدودی منطقه، عملی کردن این طرح به عقب افتاد تا اینکه دیدیم بر طبق توافق میان دولت آمریکا و ترکیه در ۹ اکتبر ۲۰۱۹، به محض عقب نشینی ارتش آمریکا از خطوط مررزی ما بین کشورهای سوریه و ترکیه، شرایط تهاجم فاشیستی ارتش ترکیه به راحتی فراهم گردید که تا این لحظه به قیمت کشتار هزاران انسان بیگناه و آواره شدن بیشتر از ۲۷۵ هزار تن از مردم بی گناه که نزدیک به ۷۰ هزار کودک را شامل می شود. این جنایت و جنوساید کردن مردمان بی گناه کردستان سوریه با توافق دولت آمریکا و ترکیه و تلویحن دولت های اروپایی اعضای پیمان ناتو و مدعیان دروغین دموکراسی خواهی و مدافعان حقوق بشر و سازمان ملل متحد انجام میگیرد. به یک معنا طبل رسوایی و ماهیت دروغین دموکراسی های غربی را به صدا درآورد.همچنین می بینیم دیگر قدرت ها از جمله روسیه، ایران و دیگر دولتهای دخیل در حمایت از کشور سوریه دقیقن منافع دراز مدت اقتصادی- سیاسی خود را دنبال میکنند. برای تحلیل بیشتر این جنگها بطور مشخص در خاورمیانه و در حال حاضر در روژاوا باید به عمق ریشه ی این جنگها که همان منافع اقتصادی- سیاسی است پرداخت. من تلاش میکنم خیلی کوتاه و مختصر به این قضیه بپردازم.

 

تاریخ به ما میگوید جنگ بین قدرتهای جهانی و منطقه ای ربطی به هیچکدام از مولفه های انسانی در راستای بدست آوردن رفاه، آسایش، امنیت و یک زندگی بهتر ندارد و نخواهد داشت. جنگ در واقع چالش میان قدرت های بزرگ سرمایه داری جهانی و منطقه ای برای سهم خواهی بیشتر منابع زیر بنایی و میزان نفوذشان بر دیگر کشورهای برای باز تولید سود بیشتر و عملی نمودن مناسبات سرمایه داری و بطور مشخص وجود نفت در خاورمیانه یک متاع ارزشمندی است که برای تسلط بر آن بورژوازی با راه انداختن جنگهای مختلف با شعار های دروغین برای ایجاد امنیت، دموکراسی و مبارزه با تروریسم خروجی خود را به نمایش میگذارد و این دقیقن در ذات خود امپریالیسم جهانی نهادینه است. باید گفت جنگ جهانی شکل دیگری را به خود گرفته و می بینیم در حال نیابتی از طریق قدرتهای منطقه ای پیش برده می شود و برای پیش برد آن از هر ابزاری استفاده نموده و به یک معنا اگرهم این ابزار به قیمت کشتار و جنوساید میلیونها انسان هم تمام شود، سکوت اختیار میکنند. حافظه ی تاریخی به ما می گوید در ۱۶ مارس سال ۱۹۸۸ بمباران شیمیایی شهر حلبچه در کردستان عراق توسط حاکمیت دیکتاتوری کشور بعث عراق که منجر به کشته شدن ۵ هزار نفر مردم بی دفاع انجامید یک نسل کشی تمام عیار بود که عامدانه کشورهای سرمایه داری جهانی، رسانه های میدیایی کاملن مهندسی شده از اطلاع رسانی در مورد آن آگاهانه امتناع کردند. نسل کشی در کشور رواندا در آوریل ۱۹۹۴ که منجر به قتل عام هزاران کودک، زن و مرد در منطقه ی بوتار دقیقن در شرایطی اتفاق افتاد که نیروهای حافظ صلح و سازمان ملل متحد در آنجا حضور داشتند اما آگاهانه از نسل کشی توسط گروهی از ملی گرایانه افراطی، چشم پوشی کردند. به عبارتی دیگر همچین سناریوی سیاهی در روژاوا کردستان سوریه توسط ارتش ترکیه دارد تکرار می شود. در حمله ی گروه تروریستی داعش به کوبانی دیدیم این گرو به یک قطب صادر کننده ی نفت تبدیل گردید و از طریق دولت ترکیه یکی از اعضای ناتو و با همکاری و کمک های ملی دولت عربستان سعودی، قطر و دیگر دولت های محلی در فرش نفت بارها مورد افشا قرار گرفته تا جاییکه فروش نفت دامن تعدادی از شخصیت های سیاسی حکومت اقلیم کردستان عراق را هم گرفت. این مسئله در واقع به ما می گوید این فعل و انفعلات اقتصادی در سیاست تعامل گرایانه قدرت های سرمایه داری در دو بخش جهانی و منطقه ای در برابر این همه کشتار و سیاست های مماشات گرایانه در برابر گروهای تروریستی در ساختار دولتی همچون جنایتکار فاشیستی مثل آردوغان در واقع در ذات ماهیت سیاست های اقتصاد نئولیبرالیستی در راستای باز تولید مناسبات سرمایه داری و سود سرمایه است. اگر ما كمونيست ها پذيرفته باشيم، جنگ در ذات خودِ نظام طبقاتى براى باز توليد مناسبات سرمايه دارى است، مواضع کشورهای اروپایی در عدم فروش تسلیحات به کشور ترکیه یا مواضعی گاهن انساندوستانه، در واقع عوامفريبى بيش نيست به اين معنا تمام اعضاى پيمان ناتو در اين جنگ و كشتارهاى مردم بى گناه سهيم اند. آنچه براى آنها در يك سطح پايه اى تعيين كننده است تنها سود سرمايه است نه جان هزاران مردم بی گناه و به طور مشخص كُردها در كردستان سوريهکما اینکه دیدیم تهديد اردوغان فاشيست به گسيل دادن نزديك به سه ميليون پناهجو به كشورهاى اروپايى تمام مدافعان حقوق بشر دولتی را خفه كرد. بايد گفت شعار دمكراسى خواهى در نزد صاحبان سرمايه تنها زمانى معنا دارد كه قبلن از فيلتر خود اين جنايتكاران در راستاى ذينفع بودن سياست هاى نئوليبراليستى الزاماتش را مورد تاييد قرار داده باشند. بايد گفت اين تنها ژست هاى روبنايى است كه مصرف داخلى و جهانى دارد كه افكار عمومى را از اصل مطلب به حاشيه برانند، در يك كلمه اين "دماگوژى سياسى" است. از طرفی دیگر از بین بردن تسلیحات کشتار جمعی، ایجاد ثبات و امنیت، مبارزه علیه تروریسم و نهایتن جنگ در راستای استراتژی رسیدن به دمکراسی آن هم در خاورمیانه از طرف امپریالیسم جهانی و در راس همه آنها دولت آمریکا و شرکایش در منطقه دقیقن مفهوم اش کلید تجاوزی است برای جنایاتی هولناک، برای عملی نمودن دراز مدت تحکیم استراتژی اقصاد سیاسی و الگوهای مهندسی شده در متن سیاست های نئولیبرالیستی و انباشته سود سرمایه برای بقای بیشتر سرمایه داری جهانی که دقیقن حمله ارتش فاشیستی دولت ترکیه به روژآوا یا کردستان سوریه در متن همچین شرایطی قابل تبیین و توضیح است.

 

حملات ارتش ترکیه به روژآوا در واقع هم به چالش ها و فاکتورهای سیاسی داخل کشور ترکیه در حزب عدالت و توسعه که اردوغان در راس آنست برمیگردد و هم به سیاست های دولت اردوغان در سطح جهانی و بخصوص منطقه و نوستالژی امپراطوری عثمانی  که با شکست مواجه شده است. در سال ۲۰۱۵ میلادی و در جریان انتخابات عمومی آن سال زنگ خطری برای حزب آردوغان به صدا درآمد، حزب حاکم عدالت و توسعه (آک پارتی) در ترکیه اکثریت مطلق خود در پارلمان را از دست داد و برای تشکیل حکومت نیازمند ائتلاف با دیگر احزاب شد. همزمان دیدیم نتایج انتخابات و میزان بالای از رای دهندگان به حزب دمکراتیک خلقهای ترکیه (HDP) در راس این حزب صلاح الدین دمیرتاش برای سهیم شدن در قدرت سیاسی، بر خلاف انتظار اردوغان و حزب اش حزب عدالت و توسعه (آک پارتی)، عملن دیدیم اردوغان به دلیل ناراضی بودن از نتایج انتخابات و برای به حاشیه راندن افکار عمومی در این امر مهم، با اعلام جنگ علیه حزب کارگران کردستان ترکیه پ. ک. ک و هم زمان با تحریک کردن احساسات ناسیونالیستی و شوینستی حول اهداف ملی گرایانه در ترکیه و به حاشیه راندن چالشهای موجود در حزب اش نتوانست خواست و اهداف سیاسی- نظامی در دولت اش، از جمله نوستالژی امپراطوری عثمانی را جامه ی عمل بپوشاند. همچنین در این چند سال اخیر دیدیم دولت اردوغان با رکود اقتصادی و تورم روبر شده، همزمان حزب حاکم در ترکیه عملن نفوذ اش، در شهرهای بزرگ کاهش پیدا کرد. در انتخابات برگزار شده محلی شهرداریها، که امسال انجام گرفت، عملن حزب حاکم ترکیه در این انتخابات بخصوص در چندتا از شهرهای بزرگ ترکیه از جمله آنکارا و استانبول، که به یک معنا از نظر اقتصادی نقش موثری در اقتصاد ترکیه بازی میکنند را از دست داد. همزمان دیدیم در مناطق کردنشین در اعتراض به تمام نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و ناموفق بودن سیاست های دولت ترکیه بخصوص در مناطق کُرد نشین با وجود ستم ملی و چالشهای چندین ساله بین دولت ترکیه و کُردها، در سطح بسیار گسترده و قابل چشمگیری رای دهندگان مناطق کُردنشین با دادن رای نه، به نمایندگان حزب عدالت و توسعه (آ ک پارتی) و سیاست های فاشیستی دولت ترکیه، اعتراضات خود را نشان دادند.

 

از طرفی دیگر در جریان خیزشهای مردمی در کشورهای عربی، موسوم به بهار عربی، علیرغم اینکه دولت اردوغان تمام تلاش را کرد که نشان دهد الگوی کشور ترکیه میتواند به عنوان بهترین آلترناتیو در کشورهای عربی برای تشکیل دولت های جدید و با الگو برداری از ترکیه نقش موثری را داشته باشد اما دیدیم عملکرد ترکیه در حمایت اش از گروهای تندرو اسلامی از جمله داعش در جریان حملات مرگبار به کردستان سوریه، بطور مشخص کوبانی و هم زمان نقش حیات خلوت کشور ترکیه برای امکانات لجیستکی و مالی به داعش، عملن نشان داد نه تنها این یک عوامفریبی مطلق است بلکه خود دولت ترکیه و در راس آن اردوغان و سیاست های دروغین نیم بند دموکراسی حاکم در آن کشور، در تشدید جنایات کشتار مردم بی دفاع نقش مستقیم دارد، وعلیرغم مخالف اش با شخص بشار اسد در مقاطع اولیه ناآرامی ها و اعتراضات مردمی در سوریه، در واقع نتوانست نقشه و سیاست های خود را در سوریه به پیش ببرد و عملن شکست خورد.

 

یکی از فاکتورهای مهمی که دولت ترکیه آشکارا آن را بیان نموده، در واقع وجود خود مدیریتی کردستان سوریه را یک تهدید برای دولت ترکیه میداند. همچنین میدانیم با شعار دفاع از امنیت خاک و کشور ترکیه، شخص اردوغان برای تصرف کردستان سوریه از هیچ حربه ای دریغ نکرده و آشکارا برای تصرف آن در طی این چند سال به حیله های مختلفی این مناطق را مورد حمله قرار داده، کما اینکه دیدیم هدف از  اشغال عفرین توسط ارتش ترکیه، در راستای تغییر بافت جمعیتی کُردها در این منطقه به پیش برده شد و بعد از تصرف این مناطق در عفرین جنایات جنگی توسط ارتش ترکیه به انجام رسید. علیرغم ادعای دروغین اردوغان برای حفظ امنیت مرزها و کشور ترکیه در توجیه حملات خود به کردستان سوریه، نه تنها هیچ خطری در طی این چند سال از طرف روژاوا  و نیروهای دموکراتیک سوریه کشور ترکیه را تهدید نکرده است، بلکه عملن عملکرد خود کشور ترکیه در این منطقه ناامنی جدی را بوجود آورده و هدف از این حملات و کشتار مردم بی گناه ورود به عمق ۳۲ کیلومتری خاک سوریه هدف اش تغییر دادن دموگرافی این منطقه و پاکسازی قومی است تا از این طریق توازون قوای سیاسی خود مدیریتی مردم این منطقه را به نفع خود و در سطح کلان به ضرر کُردها به انجام رساند، و متعاقب آن کوچ اجباری را به کُردهای سوریه به طرف خاک اقلیم کردستان عراق و نقاط دیگر تحمیل نماید. نگرانی دولت ترکیه و شخص اردوغان از آسایش و امنیتی است که در کردستان سوریه در دل کانتونها ایجاد شده، به این اعتبار که دموکراسی خواهی و خودمدیریتی که در چند سال اخیر در روژآوا ایجاد شده، به جامعه جهانی و افکار عمومی نشان داد که این سازماندهی خودمدیریتی در کردستان سوریه در روابط میان عربها، آسوریها، ارمنی ها و کُردها مبتنی بر دموکراسی مستقیم، به رسمیت شناختن اقلیت‌های قومی و مذهبی و برابری جنسیتی، بسیار دمکراتیک بوده و در عمل موفق عمل نموده است، و دقیقن این موفقیت با هیچکدام از سیاست های دراز مدت قدرتهای جهانی و منطقه ای در خاورمیانه همخوان نیست بر همین مبنا است که این قدرت های دولتی سیستماتیک و در بند و بست های پشت پرده و در راستای منافع اقتصادی- سیاسی همچین پدیده ای به نام روژاوا که قدرت مدیریتی آن برآمده از لایه های پایینی جامعه است را بر نمیتابند.

 

کلام آخر

با توجه به اینکه میدانیم در متن این اوضاع و احوال جنگی در روژآوا، توازن قوا به نفع جنبش مقاوت روژاوا نیست. از یک طرف جنگ ارتشی تا دندان مسلح به آخرین و پیشرفته ترین سلاحهای جهانی به عنوان دومین ارتش ناتو قرار دارد. با این عتبار عملن می بینیم چاره ای جز سازشهای مقطعی علیرغم میل جنبش روژآوا و نیروهای دمکراتیکش به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. این امر مهم درانتخاب بین بد و بدتر گزینه ای را برای مبارزین در روژاوا به جا نگذاشته و به یک امر تحمیل شده بر جنبش روژآوا تبدیل گردیده است. به باور من همکاری و توافق یگانهای دمکراتیک مدافع خلق در روژآوا یک ضرورت تاریخی برای جلوگیری از جنوساید مردم بی دفاع توسط ارتش ترکیه صورت گرفته، انسان های آزادی خواه و برابری طلب در سطح جهانی باید در مقابل این تعرض ایستاده و قوین جنایات دولت ترکیه را محکوم کنند. متعاقب آن باید ما کمونیست ها در این چاچوب این مسئله را مورد کنکاش قرار دهیم. با همین اعتبار باید تاکید نمود، همین امر مهم و این توافقات و سازش های تاکتیکی علیرغم میل سیاسی این جنبش، باید رهبران جنبش روژآوا ماهیت واقعی این سازشها را برای مردم به طور آشکار و عیان توضیح داده تا افکار عمومی و مردم در دام توهم به کشورهای روسیه، سوریه، آمریکا و ایران به عنوان ناجیان مردم در این منطقه نیافتند. دستاوردهای چندین ساله مبارزات توده های مردمی اعم از زنان، مردان شانه به شانه ی هم در روژآوا، در واقع نتیجه عزم و اراده ی مبارزات مردمی است نه قدرت های دولتی در منطقه، مردم سوریه باید بر این امر آگاه باشند که ماهیت سیاسی دولت های منطقه از جمله سوریه، روسیه و ایران و ترکیه در واقع استراتژی دراز مدتشان بر یک پاشنه آشیل استوار است. حضور چشمگیر کشور روسیه بخصوص در این منطقه ناشی از سردرگمی از سیاست های راهبردی دولت ترامپ سرچشمه می گیرد به این معنا که در چالش ها و بحراهای سیاسی- اقتصادی در سوریه، عملن کشور روسیه ابتکار عمل را در هم پیمانی و همگام با کشور ایرا ن بدست گرفته و در واقع بهبود دولت بشار اسد را در حفظ تمامیت ارضی این کشور و باز پس گیری کانتون های سوریه دنبال میکند. از طرفی دیگر کشور روسیه به دلایل ژئوپولتیک و در راستای منافع دراز مدت اقتصادی اش است. شرایط تاریخی و تجربه ی چندین ساله به ما نشان داده است، تاکتیک های اتخاذ شده از طرف احزاب سیاسی کُرد نه تنها در روژآوا بلکه در دیگر بخش های کردستان، همسویی و اتکا کردن احزاب ناسیونالیست به قدرتهای جهانی و منطقه ای در اتخاذ استراتژی شان، در واقع در راستای منافع توده های زحمتکش و به نفع مبارزات مردمی نیست بلکه درست برعکس این قدرتهای دولتی سرمایه داری و سیستم های اقتصادی- سیاسی حاکمه و نیروهای سیاه ارتجاعی است که ذینفع هستند.

به باور من، ما کمونیست ها علیرغم هر اندازه از اختلاف استراتژی و نگاهمان از زاویه طبقاتی که با رهبری جنبش روژآوا داشته باشیم، بدون هیچ اما و اگری باید از تمام دستاوردهای جنبش روژآوا قاطعانه دفاع کنیم . با توجه به اینکه مقاومت مردم کردستان سوریه زیر آتشباران سلاح های سنگین دشمن برای دفاع از دستاوردهای مبارزاتی خود ادامه دارد، در این شرایط حمایت از جنبش مقاومت مردم در کردستان سوریه  نه تنها یک وظیفه ای انسانی و انقلابی بلکه برای ما کمونیست ها یک ضرورت تاریخی برشمرده می شود.

 

 

ناصر زمانی

۲۳ اکتبر ۲۰۱۹


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com