"اتاق مَکر" و بامبول جدیدش , "شورای مدیریت گذار!

آذر ماجدی
October 18, 2019

"اتاق مَکر" و بامبول جدیدش

"شورای مدیریت گذار!

حدود  دو هفته پیش بخشی از اپوزیسیون دست راستی در لندن یک نهاد ضد انقلابی – ارتجاعی دیگر، تحت نام "شورای مدیریت گذار" را علم کردند. دبیر کل این نهاد حسن شریعتمداری، از گرایش ملی – اسلامی و از اصلاح طلبان حکومتی است که با همکاری تعدادی از وابستگان دولت آمریکا و بخشی از ناسیونالیست های قوم پرست کرد، از جمله عبدالله مهتدی از کومه له زحمتکشان و یکی از شاخه های حزب دموکرات این نهاد را دست و پا کرده اند. این شورا پیام تبریک رضا پهلوی، شیرین عبادی و مهرانگیز کار را دریافت کرده است. اما از شواهد این چنین بر می آید که درگیری و تنش جدی میان ناسیونالیست های پرو غرب، رژیم سابقی ها، و این شورا وجود دارد.

از دیماه 96 تاکنون چندین نهاد و سازمان مختلف توسط اپوزیسیون دست راستی شکل گرفته است و هیچیک با استقبالی در جامعه روبرو نشده و عملا به فراموشی سپرده شده اند. دو سازمان ققنوس و فرشگرد که توسط هواداران سلطنت تشکیل شد، حتی چند هفته نیز در رسانه ها دوام نیاورد. گرچه رسانه های فارسی زبان دولت های غربی و سایر رسانه های دست راستی تشکیل هر یک از این سازمان ها را با آب و تاب گزارش می کنند، اما بسرعت این نام ها به بایگانی سپرده می شود.

علاوه بر سازمان های دست راستی، طرح های مختلفی نیز از جانب "اتاق فکر" وابسته به آمریکا متشکل از عناصر پیش از این در قدرت حکومت اسلامی و طرفداران رژیم سابق طی این مدت با هیاهو اعلام شده که این طرح ها نیز بسرعت در سطل آشغال پرتاب شده است. طرح رفراندوم که مدت کوتاهی پس از خیزش دیماه علم شد دو هفته نیز دوام نیاورد. طرح 14 معصومین را بخشی از این اپوزیسیون هنوز می کوشد یدک بکشد اما عملا از حیض انتفاع افتاده است.

حدود یکسال و نیم پیش کنفرانس "مدیریت گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی" را در لندن برگزار کردند که دست از پا دراز تر به کار خود پایان داد. بنظر می رسد که شورای مدیریت گذار فرزند ناخلف این کنفرانس ناموفق باشد. همان نام را یدک می کشد. همان شرکت کنندگان را رسمی و غیر رسمی با خود همراه کرده است. ایده کم آورده اند همان کالاهای تاریخ مصرف گذشته را با بسته بندی جدید وارد بازار می کنند.

معنای سیاسی"مدیریت گذار"

کلمات کلیدی "مدیریت گذار" است. باید توجه داشت که این "اتاق فکر" که بهتر است آنرا "اتاق مَکر" نامید از ترم هایی که بنوعی سرنگونی را تداعی می کند بشدت پرهیز می کند. سرنگونی ترم سنتی و تاریخی فارسی برای انداختن یک رژیم با قوۀ قهر است. اینها بسیار پیش از این لغت دیگری را برای جایگزینی سرنگونی ابداع کردند: "براندازی". از آنجا که سرنگونی با انقلاب، چپ و کمونیسم تداعی می شود، لغت براندازی ساخته شد تا مرز روشنی با انقلاب و کمونیسم کشیده شود. علاوه بر این، لغت انحلال نیز در سال 88 توسط اپوزیسیون راست ابداع شد. اما مساله اینست که براندازی (حتی انحلال که فقط توسط گروه کوچکی مورد استفاده قرار گرفت) هنوز بمعنای انداختن یک رژیم است که نزد اپوزیسیون راست این "انداختن" فقط و فقط از طریق "رژیم چنج" می تواند عملی شود. لذا اگر رژیم چنج حتی موقتا کنار گذاشته شود نیاز به یک ترم دیگر است.

از اینرو است که کلمه گذار وارد میدان شده است. گذار یعنی دست بدست شدن قدرت بدون دخالت مردم؛ از بالای سر مردم؛ به نیابت مردم. گذار در کتب تاریخی تاکنونی به دورانی اطلاق می شود که یک رژیم سرنگون شده و رژیم دائم دیگری قدرت را بدست نگرفته است؛ مقوله ای از جنس دولت موقت. روشن نیست و خودشان هم نمی دانند که این گذار به چه معناست و در دنیای واقعی به چه شکل قرار است عملی شود. فعلا کلامی دهان پر کن است که می توان برای دوره ای آنرا وارد رسانه ها کرد و حول آن هیاهو راه انداخت و کوشید اذهان را به آن منحرف کرد. بعبارتی، "از این ستون به آن ستون فرج است."

لفظ مدیریت نیز به آن اضافه شده است تا هم به آن آوای "شیک" و امروزی داده شود، هم با دنیای بیزنس تداعی شود و هم محتوای الیتیستی داشته باشد؛ در یک کلام این الفاظ برای آنست که اهل بخیه دریابند که "مردم بی سر و پا" یعنی توده مردم و کارگر و زحمتکش دخالتی در این پروسه ندارند و تغییر در نظام جمهوری اسلامی کاملا از بالای سر مردم و منطبق با خواست و نیاز بورژوازی داخلی و بین االمللی انجام می گیرد. چگونه و به چه شیوه؟ فعلا بماند. حتی طرح این سوال نیز موضوعیت ندارد. خودشان هم اعتقادی به این طرح ندارند و گذاشتن این سوال در مقابلشان نشانه زیادی جدی گرفتن این جماعت است.

چرا شورا؟

شورا نزد مردم کلامی خوش آهنگ و پیام آور آزادی است. بعلاوه، طبقه کارگر طی مبارزات اخیر خود شورا را دگربار پس از انقلاب 57 در جامعه جاری کرده و به یک خواست آرمانی و یک هدف سیاسی بدل نموده است. لذا این اپوزیسیون دست راستی که دشمن پر و پا قرص یک سیستم شورایی است، با مَکر دارد این لفظ خوش آهنگ و محبوب را به اختلاس می برد.

مسالمت آمیز دیگر چه صیغه ای است؟

یک لفظ دیگری که این جریان بر آن پای می فشارد، مسالمت آمیز و پرهیز از خشونت است. از جمله "شورای مدیریت گذار" در جای جای اسنادشان بر "خشونت گریزی" تاکید می کنند. جل الخالق! اگر کسی از شرایط جامعه ایران بی خبر باشد، اگر کسی جمهوری اسلامی را نشناسد، اگر کسی طراحان و سازماندهندگان این اپوزیسیون را نشناسد، پیش خود خواهد اندیشید، چه انسان های دلرحمی! اما برای ما و مردم ایران که حقایق را می دانیم؛ تک تک این افراد و سوابقشان را می شناسیم، این تمهیدات خنده آور است. فقط یک لحظه تعمق در شرایط جامعه ایران و سرکوب خشن رژیم اسلامی انسان را به این سوال می رساند: پرهیز از خشونت از جانب مردم به چه معناست؟ و همین سوال مجددا انسان را به هدف پایه ای این طرح همانا طرحی از بالای سر مردم و بدون مشارکت مردم می رساند. و آنگاه تهی بودن و بی محتوا بودن این طرح و کلیه طرحهای این "اتاق مکر" و اپوزیسیون دست راستی برملا می شود. این پروژه ها صرفا تلاشی برای آرام کردن مردم و راهنمایی مردم به اتاق انتظار سیاست است. به عبارت عامیانه یک قوطی بگیر و بنشان است.

هم سرنوشتی رژیم اسلامی و اپوزیسیون دست راستی!

اپوزیسیون دست راستی نیز همچون رژیم اسلامی در وضعیت بدی قرار دارد، مفلوک و بی برنامه است. این پروژه های من درآوردی کالاهایی است که به بازار روانه می شود تا شاید مشتری برای آن پیدا شود. این طرح ها هیچکدام قرار نیست به میوه بنشیند؛ قرار نیست پیاده شود؛ هدف آنها سرگرم کردن مردم تا اطلاع ثانوی است. تا زمانی که یا مردم خسته شوند و به همین رژیم جنایتکار دزد عصر حجری رضایت دهند یا دولت آمریکا و غرب به رژیم چنج رضایت دهند. هنگامی که هدف پشت این پروژه ها را می شکافیم، عمق "دلرحمی" این اپوزیسیون را درک می کنیم. اینها برای حفظ یک نظام سرمایه داری که با استثمار خشن طبقه کارگر سودهای کلان نصیب آنها و حامیانشان می کند از هیچ دروغ، مکر و جنایتی فروگذار نیستند. ما اینها را مثل کف دستمان می شناسیم. دفاع از دو نظام جنایتکار که خون کارگر و زحمتکش این جامعه را در شیشه کرده اند، در پرونده تک تک شان ثبت است.

تنش ها و اختلافات

علیرغم پیام های تبریک، این پروژه موفق نشده است که کلیه اپوزیسیون دست راستی ضد انقلابی را پشت خود جمع کند. از همان روز اول غر و لند برخی بلند شد. تعدادی از اینکه سرشان بی کلاه مانده و پست و مقامی نگرفته اند به مخالفت بلند شده اند. این وجه جزء لایتجزای اتحادها و ائتلاف های اپوزیسیون دست راستی است. بارها و بارها طی سه دهه گذشته شاهد شکل گیری سازمانهایی بوده ایم که هنوز امضای ثبت شان خشک نشده بخاطر دعوا بر سر مقام از هم پاشیده شده است. اما آنچه از جانب بخشی از ناسیونالیسم پرو غرب طرح شده مساله "تجزیه طلبی" است. حسن شریعتمداری استان خوزستان را "استان عربستان ایران" نامیده است. و بنظر می رسد که این اسم دعوا بر سر تجزیه طلبی را دامن زده باشد.

در دفاع از استفاده از این نام شریعتمداری اعلام کرده که این نام در قانون اساسی مشروطه آمده است. بنظر می رسد که با استفاده از این نام دارند با یک سنگ دو گنجشک را می زنند: یکی، جلب حمایت جریانات قوم پرست عرب که جریاناتی تماما سناریو سیاهی هستند، به مانند سازمان کومه له زحمتکشان؛ و دوم، تلاشی برای جلب حمایت عربستان سعودی هم از نظر مالی و هم سیاسی.

در خاتمه باید گفت که اینها فکر می کنند خیلی باهوش و استراتژیسین هستند. اما واقعا که مردم ایران را و اپوزیسیون کمونیستی را دست کم گرفته اند و همین فاکت نشان می دهد که اصلا حالیشان نیست. آنچنان مفلوک و مستاصلند که به هر پاره سنگی آویزان می شوند. تنها شانسی که دارند حمایت بی دریغ دولتهای غربی و رسانه هایشان است. بدون امکانات تبلیغاتی و مالی این دول باید می رفتند خانه می نشستند و به سبک سازمان های مشابه زمان شاه دور هم می نشستند، پرتغال پوست می کندند، همدیگر را دکتر و مهندس خطاب می کردند و خاطره تعریف می کردند. "خدا روزی تان را جای دیگری برساند!"

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com