|
||
پاسخی به مقاله ی اخیر جناب سام قندچی تحت عنوان "آنچه از تراژدی کردستان سوریه می توان آموخت که در سایت سکولاریسم نو منتشر شده است".نادر خليلىOctober 17, 2019 پاسخی به مقاله ی اخیر جناب سام قندچی تحت عنوان "آنچه از تراژدی کردستان سوریه می توان آموخت که در سایت سکولاریسم نو منتشر شده است". به خاطر طولانی نشدن این نوشتار، خاطر نشان می کنم که وارد بحث تقسیم کردستان بزرگ و پس از جنگ جهانی اول نمی شوم، در این خصوص کتابها و اسناد بسیار زیادی توسط محققین و تاریخ نگارهای مختلف و به زبانهای گوناگون منتشر شده است. در همین ابتدا بایستی عنوان نمود که سام قندچی به مثابه ی روشنفکری فارس، که دراشکال مختلف دافع سکولاریسم سیاسی هستند، ترسشان از بهم پیوستن کردستان بزرگ است و از همین راستا و ایده؛ قلم می زنند. که به هنگام به این نکته هم خواهم پرداخت. در ابتدای مقاله شان اینگونه آورده اند که: "موضوع مورد نظر در اینجا اساسا مشکل رهبری سیاسی در کردستان سوریه است. یعنی منطقه ای که در دست شاخه ای از جریان تروریستی پ_ک_ک ی ترکیه است"... من لینک مقاله ی سام قندچی را در پایان این نوشتار خواهم آورد. خدمت جناب عرض شود که رهبری سیاسی به قول شما کردستان سوریه، اتفاقا تنها موضوع مهم در مجموعه ی جریان حمله ی نظامی ترکیه ی فاشیست به کردستان است. زیرا که اداره ی این بخش از کردستان به صورتی کاملا دموکراتیک و مترقی صورت می گیرد. نقش شورا ها در همه ی روستاها و شهرها و ادارات مربوط به جامعه ی این بخش از کردستان؛ بسیار روشن و به صورت "دموکراسی مستقیم " صورت می گیرد و اساس موضوع هم تنها و تنها همین است! نه شما به عنوان روشنفکری فارس و نه هیچ حکومت و دولتی در منطقه و در سطح جهان نیز با چنین شیوه ای از "خود مدیریتی" کردستان و این دموکراسی مستقیم؛ موافق نیستید. دومین مشکل عظیم شما همین نکته است و در همین راستا و آنچنانکه از مقاله تان پیداست؛ با اردوغان و حمله ی نظامی ترکیه موافق هستید و توجیه شما این است که شاخه ای از حزب به قول شما مادر، که به زعم شما تروریستی است، این بخش از کردستان را اداره می کند!! آیا صرف اینکه آمریکا پ_ک_ک را حزبی تروریستی نامیده باشد ( البته در تاریخی مشخص و در همسویی با نظام ضد مردمی ترکیه که عضوی از ناتوست) آنرا تروریستی می دانید یا استدلالهای خود را دارید؟ و اگر چنین است جای استدلال شما در نوشته تان بسیار تهی است! و بر همین منوال نیز، نتیجه گیری شما از کلیت بحث، قاعدتا بایستی خطا و تخریب باشد! برای شما و چنانچه آورده اید چندان مهم نیست که این بخش از کردستان بیشتر از چهار سال با وحشی ترین نظام و سیستم تاریخ بشری یعنی داعش، مبارزه کرده است و این موضوع را بی سوادترین افراد در اقصاء نقاط جهان می دانند. در این مبارزه ی خونین کردها، بیشتر از یازده هزار جانباخته و هزاران زخمی داده اند. شما نمی توانید به آسانی از کنار این موضوع رد بشوید. 1_هدف ریشه ای و اساسی رژیم ترکیه_ رژیم بشار اسد_ رژیم ایران اسلام زده _ روسیه و تمامی جهان سرمایه، از بین بردن سیستم نوپا و نابودی کامل دموکراسی مستقیمی است که در کردستان مورد بحث؛ جاری است. بیشتر قلمها از جمله شما_ رسانه ها و سایتها_ و تلویزیونها و رادیوها، در این چند روزه، بر علیه روژاوا ی کردستان ایستاده اید زیرا که این یگانه دموکراسی نو پای مستقیم و مردمی را، بر نمی تابید! تمام نکته فقط و فقط اینجاست. اما صریحا می گویم اینبار نخواهید توانست موفق باشید. زیرا که مردم روژاوا، یکدست و یک زبان فریاد می زنند که مقاومت زندگی است و هرگز نه خاک و نه فرهنگ خود را به حکومتهای استثمارگر تسلیم نخواهند کرد. این اراده و عزم و تصمیم قطعی ملتی است که دهه هاست زیر ستمهای گوناگون قرار داشته است و به هیچ عنوان آزادی به دست آورده را و سیستم دموکراسی مستقیم خودشان را تسلیم متافیزیک سیاسی حکومتها و قلمهای تمامیت خواه ایده آلیسم؛ نخواهند کرد. این موضوع اگر خوشایند شما نیست؛ مشکل خودتان است. 2_ من از کسانی هستم که همواره نوشته های شما و همفکران شما را مطالعه کرده ام. ایده های شما را می توان در چند نکته ی مختصر گنجانید. و از نظر شما مهمترین موضوع یکپارچگی ایران است و دومین موضوع پرچم ایران!! شما که تا به این اندازه از فروپاشی ایران اسلام زده تان هراس دارید، لطفا به این موضوع اذعان بفرمایید که در جنگ هشت ساله، اپوزیسیون کردستان به قول شما ایران، نگذاشت حتی یک نفراز رژیم بعث عراق وارد کردستان بشود_ در حالیکه همزبانان و هم فرهنگان خودتان دست بعثی ها را گرفته و با تانک و توپ، تا نزدیکی های همدان فعلی وارد خاک ایران شدند! شرم آور است اگر این واقعیات تاریخی را نیز بازتاب ندهید. و این در حالی است که رژیم اسلامی ایران، چهل سال است که کردستان را کاملا میلیتاریزه کرده و هر روز از این جامعه ی مبارز، قربانی می گیرد! 3_در نشست اخیر مجلس شورای اسلامی رژیم ایران، یکی از نمایندگان دقیقا ایده و نظر و نگاه شما را آشکارا و در مردود دانستن روژاوای کردستان؛ اعلام نمود. لطفا روشن سازید که این وجه اشتراک نسبت به مسئله ی یکپارچگی خاک ایران و ضدیت با ملت کرد؛ از کدامین سرچشمه هاست؟ شما چگونه می توانید این اشتراک مساعی را توجیه بفرمایید؟ این به روشنی نشان می دهد که بین قلم شما و ایده ی شما با نظام سرمایه داری اسلامی ایران، وجه اشتراکی عمیق وجود دارد!! و این درحالی است که سالهاست خود را از مدافعین آزادی و سکولاریسم سیاسی ایرانی قلمداد کرده اید! آیا این تناقض نیست؟ زیرا که فهم شما از آزادی و زندگی طبیعی انسان و جامعه ی انسانی در همین حد و دقیقا در راستای سیاست بقای ایران و یکپارچگی آن و پشت کردن به ارزش های انسانی را نشان می دهد! 4_ موضوع زبان را در مقاله تان آورده اید و اینکه زبان کردها یکی نیست! برای من بسیار جالب است که ساده ترین موضوعات را به هر دلیلی نادیده گرفته باشید. من به چندین گویش کردی چه نوشتاری و چه گفتاری شخصا تسلط دارم و من تنها یک قطره از انسانهایی هستم که از هر قسمت کردستان، با دیگری و به راحتی فهم مطلب می کنیم. گو اینکه شما فراموش کرده اید که نه تنها در داخل ایران، که در خارج از ایران هم مثل افغانستان و تاجیکستان، گویشهای مختلف فارسی دری، پشتویی و غیره وجود دارد... و این نشان می دهد که در امپراطوری ساسانی، این مناطق یکی بوده اند! اما به تدریج این امپراطوری شاهانه، به صورت گربه ی امروزی درآمده و همین دو هفته ی اخیر بود که قسمت دیگری از کاسپین یا همآن دریای خزر، و قرارداد تحویل بخشی وسیع از آن توسط جناب پوتین امضاء شد! سرزمین ها دارای مردمانی است با گویش ها یا اکسنت های متفاوت اما ریشه ی آنها از همه ی لحاظات یکی است. کردستانی که بین چند کشور تقسیم شده است، دارای گویش های مختلف اما اشتراک زبانی و فرهنگی یگانه ای است_ نوشتم فرهنگی زیرا که در همین هجوم فاشیستهای ترکیه به بخشی از کردستان، تمامی دیگر کردهای مقیم در ایران و عراق و ترکیه و روسیه؛ این زخم را به صورتی مشترک حس کرده و دافع روژاوای کردستان هستند. وقتی بخشی از بدن شما دچار زخم یا دردی می شود، سرتاسر بدن شما دچار همآن درد و آزار می گردد! دست کم اینرا از خود طبیعت دریابید. از این لحاظ اگر کردستان خصوصا از نقطه نظر جغرافیایی تقسیم شده؛ دلیل بر آن نیست که مردمی که دارای همآن زبان و فرهنگ و تداخل جمعیتی در همه ی این بخش هاست؛ این درد مشترک را نفهمند یا حس نکنند! و به یاری همدیگر نشتابند! فهم شما از این مطلب چرا وارونه است؟
میدانید مشکل شما کجاست؟ از من بشنوید و واقعا آنرا واکاوی کنید؛ مشکل شما نه تنها متافیزیک ایرانی است، بلکه فرهنگی است حاکی از مدارایی و کمی جلوتر آنرا برایتان توضیح خواهم داد. 5_ در چند روز اخیر بیشتر از صد نفر نویسنده و فیلسوف، حمله ی فاشیستهای ترکیه به روژاوا ی کردستان را محکوم کردند و یکی از ایشان نوام چامسکی بود! انسانی قلم به دست و بریده از نظام سرمایه اگر به جای شما بود، قبل از انتشار مقاله ی اخیرتان، دست کم می نشست و تنها به این موضوع می اندیشید که چرا نوام چامسکی و دیگر فلاسفه و نویسندگان جهان انگلیسی زبان و اروپایی، این حمله ی گسترده و جنوساید را محکوم کردند! اصولا تنها و تنها فلاسفه و اندیشمندان واقعی جامعه ی جهانی هستند که بدون هراس؛ آنچه را واقعی است بیان می کنند. واقعیت گریزی رسانه های مربوط به نظام سرمایه، از هر دولت یا حکومت یا شخص و قلم و زبانی که باشند، در مقابل افرادی چون نوام چامسکی و اقدام ایشان در جهت محکوم کردن حرکت فاشیستی ترکیه؛ مانند تکه ای برف است در مقابل آفتابی درخشنده! 6_امروز هشتمین روز از مقاومت مردمی روژاوای کردستان را پشت سر گذاشتیم و این در حالی است که دومین ارتش بزرگ ناتو، نتوانسته است حتی یک شهر ازکردستان را تسخیر نماید و به همین خاطر وحشیانه تر عمل کرده و دست به اعدام دسته جمعی غیر نظامیان زده است. اینهمه بمباران بر سرکانی، گریسپی و دیگر شهرها و روستاها؛ ادامه دارد و حتی از بمب های فسفری در این جنایات ضد انسانی؛ توسط ترکیه ی خون آشام؛ صورت گرفته و این لشکر عظیم از ناتو نتوانسته است کمترین هدف خود را عملی سازد! میدانید چرا؟ پاسخ این است جناب قندچی که اراده ی آزادی خواهانه ی کردستان روژاوا؛ قطعی و دفاع از طبیعت و ذات انسانی است که تشنه ی آزادی و دموکراسی مستقیم است. این دموکراسی مستقیم دست آوردی است که در طول مبارزه ای سخت به دست آمده است وبرای دفاع از این دستاورد بسیار مهم بر مبنای آزادی و ارزش های واقعی انسانی است که دومین ارتش بزرگ ناتو؛ نه فقط تا این دقیقه که در هیچ زمانی پیروز میدان نخواهد بود و اراده ی آهنین مردم زیر ستم و مبارزه ی بی امان ایشان بر علیه سرمایه؛ و در جهت تکمیل سیستم "خود مدیریتی "همین مردم است که پیروزی شان را رقم خواهد زد. اینها به جنگ آزادی آمده اند و در این جنگ دارای نیرویی بسیار وسیع و پشتیبانی تمام حکومتهای خود کامه ی منطقه و جهانی را دارا هستند. برای همین یکی از شعارهای اصلی این جنگ از سوی کردها این است: مقاومت زندگی است! فهم این شعار و عمل کردن به آن را تنها و تنها، همرزمانی می توانند که در شرایط این مبارزان باشند نه آنانکه به قول صادق هدایت در بوف کور؛ زیر لحاف مشتها را گره می کنند. آری گزمه های سرمایه در نظام رژیم اسلامی ایران، در کوچه ها و خیابانها؛ مست کرده و آوازهای هرزه می خوانند که : بیا بریم تا می خوریم_ حالا نخوریم کی خوریم؟ و اینسوتر قلم به دستی که از هر زاویه ای اسیر در متافیزیک است، تحت لوای سکولاریسم سیاسی، مشت ها را زیر لحاف گره کرده است. آیا این است مبارزه؟ شما چهل سال است که از سکولاریسم سیاسی دم می زنید، اما کارنامه ی مبارزات شما طوری است که آزادی یواشکی را تبلیغ می کنید و هنوز با مشکل حجاب زنان در ایران؛ دست و پنجه نرم می کنید و از دست آوردهای شما و یکی از افتخاراتتان این است که زنان بتوانند در میادین فوتبال، در کنار مردان باشند!! که این از اولین حقوق هر انسان و جامعه ای محسوب می شود. من از اینهمه ارتجاع و عقب گردی، متنفرم و می دانم که حتی طرح این موضوع که در رسانه های جهانی نیز بازتاب داشت؛ دقیقا نوعی شکست بود و نه پیروزی. در مقام مقایسه سازمان زنان روژاوای کردستان را بنگرید. این دلیر زنان آزاده، نه تنها در سنگر سیاست ورزی و تصمیمات شورایی روستاها و شهرها، که در تمامی دیگر سنگرهای مبارزه و حتی بدوش گرفتن اسلحه و ایستادگی در برابر داعش و ارتشی خون آشام؛ دلیرانه ایستادگی می کنند! کرد و کردستان بخشی از جامعه ی جهانی است و در این بخش از کردستان بزرگ، سیستمی برپاست که خود مدیریتی نام دارد. تصمیمات در هر عرصه ای به صورت شورایی است و تنها نقطه از این جهان پهناور است که در آنجا دموکراسی مستقیم در تئوری و عمل؛ اجراء می شود. این همآن نکته ای است که سرمایه ی جهانی و نظامهای توتالیتر منطقه ای و روشنفکران ایده آلیست، نمی توانند آنرا برتابند. قبول یا رد این سیستم به اختیار شماست_ روژاوا مورد حمایت مردم دیگر کردستانهای موجود در ایران_ عراق و ترکیه و روسیه است_ زیرا که تنها ستمدیدگان هستند که رنج و آزار و زخم ستمدیده را می فهمند. برای همین از شما و بیشتر از این هم انتظاری نمی توان داشت. 6_ من در اینجا سریحا اعلام می کنم که در فردای آزادی ایران، اگر مردم کردستان در ایران، می خواهند که از ایران جدا باشند، دافع آن خواهم بود. و در اینجا تنها یک استدلال را ارایه می دهم: اگر خانواده ای نخواهد در کنترل هستی و زندگی خود، دیگرانی با هر منظور دخیل باشند و خودش بخواهد چگونگی امور خود را به پیش ببرد، هیچ خانواده ی دیگری دارای این قدرت نیست که استقلال او را منکر باشد. بنابر این استقلال کردستان حتی به صورت چهار کردستان و چهار حکومت جداگانه مورد دفاع من خواهد بود! چرایی این دریافت بدینگونه است که در طول تاریخ کردستان، همواره سیستمها و حکومتهای خود کامه کردها را مورد شدیدترین آزارها و نسل کشی ها قرار داده اند. انفال کردستان شمالی هنوز مشهور خاص و عام است. کشتارهای مکرر رژیم ایران در مناطق کرد نشین؛ و حمله ی سپاه پاسداران و ارتش ایران اسلامی به کردستان در سال پنجاه و هشت و پنجاه و نه؛ که هزاران کشته و زخمی به جای گذاشت؛ تجربه ای بسیار تلخ دیگر حاکی از ستم این خود کامگان است و حالا و برای دومین بار روژاوای کردستان که در جریان کوبانی، مورد حمله ی داعش خون آشام قرار گرفت و امروزه که مورد حمله ی اردوغان فاشیست قرار دارد. ترکیه ای که خود پرونده ی قتل عام و جینوساید ارمنیان را زیر بغل دارد و همین هدف را در مورد کردها به پیش می برد_ زیرا که طرح سیستم اردوغانی مبنی بر اشغال خاک کردستان در طول ششصد کیلومتر و به عمق سی کیلومتر و جای دادن اعراب آواره در کمپ های ترکیه و اسکان ایشان در این منطقه همآن کاری است که پیشتر صدام حسین در مورد کرکوک و مناطق کرد نشین اطراف کرکوک انجام داد و به تعریب مشهور است. همین سیاست را اردوغان نیز جزء اهداف خود شمرده است. اما شتر در خواب بیند، پنبه دانه! در ضمن مخالفت کسانی با تصمیم مردم در مورد جدایی، مخالفت با اصل آزادی است! شما نمی توانید هم از آزادی اندیشه_ بیان_ قلم_ سیاست و تشکل و آزادی در سرزمین، صحبت کنید و مردمی را که مخالف ایده ی شما باشند، مردود بشمارید! خواسته خواسته ی مردم است نه خواسته ی من یا شما. در مقالات و گفتارهای تلویزیونی و رادیویی شما، آنچه همواره پنهان می شود؛ خود پدیدار مردم یا اجتماع هستند. اینجا هم نقطه ای دیگر از بینش متافیزیکی شما آشکار می شود. 7_ قبلا یاد آوری کرده بودم که من سالهاست ریشه ای ترین مشکل اساسی جامعه ی ایرانی را می شناسم و بر این باور هم یقین دارم و این موضوع را به تفصیل در کتاب " دربرابر متافیزیک" توضیح داده ام. ایرانیان دچار توهمی به نام " فرهنگ مدارایی" هستند. این توهم و خرافه ریشه در مشاهیر فارسی زبان دارد. مشهورترینشان حافظ و مولوی و عطار است. فرهنگ مدارایی در تمامی سروده های ایشان موج می زند_ خصوصا آنجا که مثل ماری بر پیشانی ماجرا نقش خورده است و حافظ می فرماید: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است_ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا. این فرهنگ مدارایی است که رژیم اسلامی ایران را سر پا نگاه داشته است و روشنفکر فارس دقیقا از همین فرهنگ تغذیه می شود و تغذیه ی خود را بیرون می زند. این بیرون زدن در تمامی هنرهاو به خصوص موسیقی ایرانی؛ موج می زند. بیشتر از نود درصد شعر و موسیقی ایرانی بر گرفته از همین فرهنگ شیون و مدارایی و سازش است. و در این میان تنها یک استثناء به نام شاهین نجفی و نوع هنر آزادی خواهانه ی او به چشم می خورد. رسانه های اپوزیسیون ایرانی، به گونه ای نا-آگاهانه و خود آگاهانه؛ همواره فرهنگ مدارایی را ترویج می کنند. هر روز رژیم اسلامی ایران، از ایشان قربانی می گیرد ولی فرهنگ مدارایی و سازش؛ باعث می شود که سیستم مافیایی و کاملا متافیزیکی ایران؛ هر روز جانی تازه بگیرد! زیرا که این مطلب برای ایشان به یقین رسیده است که دو گیتی وجود دارد و اگر در این گیتی یا جهان آسایشی فراهم نیست، در جهان باقی یا همآن گیتی آسمانی، آسایشی همراه با غلمانها و حوری ها فراهم است!! مفهوم نیست که این شعار ریشه ای و فرهنگی ایرانی مبنی بر "با دوستان مروت "را چرا درست به عکس انجام می دهند و کردستانی که تنها مردمانی بودند که در رفراندوم رژیم فاشیستی ایران، و بر خلاف همه ی شهرها و استانها، در آری یا نه، دومین گزینه را اعلام کردند و برای همین هم رژیم اسلامی تاب نیاورده و به کردستان حمله ی نظامی کرد. این مروتی است که با دوستان در این فرهنگ نقش خورده است طوری که تا به امروز هم کردستان جدای ملیتاریزه شدن؛ در بدترین شرایط ممکن؛ مبارزه و آن نه گفتن را ادامه داده است. آری مشکل شما با رژیم اسلامی ایران، و علت ماندگاری این سیستم مافیایی اسلامی و دزدی و رانت خواری و چپاول همآن مردم ساکن در ایران؛ چیزی است به نام " مدارا " و فرهنگ مدارایی و سازش. از اینرو نظام متافیزیکی ایران از همین توهم منتشر شده توسط بخش عظیمی ازروشنفکران موجود در عرصه های گوناگون، توان می گیرد و به هستی ضد ارزش های انسانی اش ادامه می دهد! من بر این باورم که جامعه ی جهانی، ساکن در نقاط جغرافیایی مختلف و در قاره های موجود، تشکیل دهنده ی اجتماعی انسانی با گویش ها و فرهنگ های مختلف هستند؛ این انسانها دارای ارزش هایی واقعی اند اما این ارزش ها توسط نظامها و حکومت های موجود، تخریب و ضایع شده اند. و ریشه ای ترین علت اینکار، عملکرد پدیداری است به نام "سرمایه". این نظام ضد ارزش های انسانی و اجتماعی، در لباس حکومتها؛ اهداف خود را همواره به عرصه ی عمل رسانده است. جامعه ی جهانی یعنی جامعه ی انسانی با ارزش های طبیعی انسانی و از اولین حقوق ایشان که برگرفته از همین طبیعت است، می توان به آزادی اشاره کرد. اما نظم های موجود حکومتها در دفاع از سرمایه باعث جینوسایدها و قتل عامها و تخریب ارزش هاست. کردها هم از این جامعه ی جهانی بریده نیستند و آنچه در روژاوای کردستان می گذرد؛ به خوبی نشاندهنده ی جنگ بین سرمایه ی جهانی و نظام نوپای دموکراسی مستقیم روژاواست. صدها استدلال و سند برای اثبات این موضوع وجود دارد. ترکیه به نمایندگی از سرمایه ی جهانی است که پیشتاز و بر فروزاننده ی شعله های جنگ است و این ترکیه است که با هدف جینوساید و نابودی مردم این سامان و دستاوردهای آنها؛ به خاک و محل زندگی اشان لشکرکشی کرده است. و همین نظام حکومتی ترکیه است که مورد پشتیبان حکومتهای منطقه ای و جهانی است... تحریم و نفروختن سلاح به ترکیه از سوی برخی کشورها، و راکد گذاشتن قراردادهای مربوط به تحویل سلاح به این عضو ناتو؛ قضیه ای است زیر بته که مرغ سرخ شده را می خنداند! وقتی هفت میلیارد دلار سلاح به این دولت اردوغانی تحویل شده است، نفروختن بیشتر سلاح، چه معنایی دارد؟ آیا اینان جهان زنده ی امروزی را به مسخ گرفته اند یا خود مسخ شده اند؟! نه! جنگ جاری بین روژاوای کردستان و حکومت ترکیه؛ جنگ دو نظام است یکی فاشیستی و دیگری نشامی نوپا و برخاسته از دل توده ها و مردم کردستان است که بر مبنای آزادی_ ارزش های واقعی انسانی _ خود مدیریتی و دموکراسی مستقیم است. این چیزی است که حکومتها و دولتها و اشخاص و تشکلات سیاسی و حزبی را شک زده کرده و پذیرش این سیستم مردمی برایشان بسیار دشوار و کاملا غیر قابل هضم است. اما این مشکل کردها نیست که ایشان بپذیرند یا به عکس با آن ستیز کنند. این جنگی است که در تمامی عرصه ها جریان دارد. زیرا که کردها از لحاظ فرهنگی هم مورد هجوم قرار گرفته اند. سایت ها و رسانه های مربوط به ایده آلیسم و متافیزیک؛ به روشنی گویای این موضوع هستند. دفاع از آزادی و ارزش های انسانی، نه آن چیزی است که بدون خون و جان دادن؛ دست یافتنی باشد. برای همین ما جان و خون می دهیم تا آزاد زندگی کنیم و هرگز هم ارزش های انسانی خود را و دستاوردهای مبارزات سختمان را، به دشمن تا دندان مسلح و نظام سرمایه ی جهانی تسلیم نخواهیم کرد. ...
|
||
مطالب مرتبط |
||
Copyright © 2006 azadi-b.com |