کارگران در کردستان، جنگ و فاشیسم

اسد گلچینی
October 14, 2019

کارگران در کردستان، جنگ و فاشیسم

طبق نقشه توافق شده آمریکا و ترکیه، حمله به کردستان سوریه باز هم ابعاد دهشتناکی از بر هم زدن خانه و کاشانه مردم در این منطقه در ابعاد میلیونی به نمایش گذاشت. این جنگ نا عادلانه و وحشی باز هم نمایشی از بربریت به مردم تسلیم شده نظم کنونی دنیا نشان داد. تقریبا همه دولتهای موثر در دنیا که  کت بسته آمریکا هستند، همراه با روسیه ایران و دولت سوریه در هماهنگی عملی، همه بر سر سهم بیشتر از منافع و معادلات منطقه ای و جهانی در این فاجعه عظیم یکبار دیگر شریک شدند.

 بیش از بیست میلیون نفر از مردم در سوریه در این سالهای جنگ و کشتار بوسیله این دولتها و مزدوران محلی شان، بی سرنوشتی و تباهی این جامعه را رقم زده اند. همه این دولتها و مزدورانشان در رفتار فاشیستی و جنایتکارانه، یکی از دیگری استاد تر عمل کرده اند. این چنین فرهنگی و در چنین فضایی از دنیای امروز بشدت راست و فاشیستی، ترکیه اجازه کامل استفاده از آن را برای خود محفوظ دانسته و نتایج عملی آن فاجعه انسانی و بر هم زدن زندگی مردم در این منطقه است. این حمله دد منشانه با مقاومت و جنگ عادلانه و با حمایت بشر دوستانه در تلاش برای عقب راندن آن مواجه شده است.

حمله این بار ترکیه چه بعنوان یک کشور با منافع ملی خود، چه بعنوان عضوی مهم از ناتو، در ابعاد منطقه ای و جهانی نمایشی برای قدرتمندی و موازنه قدرت با دیگر رقیبان منطقه ایست. در خود ترکیه این دولت بعنوان دولت طبقه سرمایه دار و تسلط بر طبقه کارگر و مردم محروم و استثمار وحشیانه آنها، در تلاش برای باز پس گرفتن ازادی های فردی و مدنی و تحمیل استبداد و فرهنگ منحط اسلامی و ملی بوده است. اشتهای این دولت در ابعاد منطقه ای ادامه این سیاست ها در ابعاد فاشیستی، اکنون در شمال سوریه باز هم خود را نشان میدهد.

 اما در این میان یک مساله استراتژیک برای ترکیه بعنوان چنین دولت و چنین اهدافی محوری است؛ او از طرف آمریکا و هم پیمانانش اجازه دارد تا برای خود به اصطلاح نوار امنیتی ایجاد کند، چیزی که همه  دولتهای دیگر هم کیش بر آن توافق دارند. این مساله استراتژیک مساله کرد است که دولت ترکیه برای حل آن اینگونه و باز هم بطرز وحشیانه و با سیاست های فاشیستی در صدد "حل" آن است.

مساله کرد در کشورهای همجوار ترکیه مانند عراق و ایران هم یک مساله سیاسی و اجتماعی است. در ترکیه، کردها زمانی حتی از حق تکلم با زبان خودشان محروم بودند و آنها را "ترک های وحشی" مینامیدند. مردم کرد در ترکیه همیشه در برابر استبداد و دیکتاوری حاکم مقابله کرده اند و سی سال است که جنگ  و اعتراض توده ای همه جانبه ای هم به رهبری پ.ک.ک در این کشور با دولت مرکزی در جریان بوده است، به این دلیل دولت ترکیه تحمل یک حکومت در کردستان سوریه را نمیتواند داشته باشد و اکنون که میتواند آنجا را کاملا به آشوب بکشاند و مردمش را آواره و مستاصل کند ذره ای دریغ نخواهد کرد.

حقیقت این است که مساله کرد دقیقا مانند مساله فلسطین است و تا زمانی که بشیوه ای عادلانه و با دخالت مردم کرد زبان در چهار کشور مزبور حل نشود، هیچ گاه این منطقه و بویژه اکنون در سوریه و ترکیه، آرامشی برای این مردم نه تنها وجود نخواهد داشت بلکه فاجعه پشت فاجعه و آنهم در ابعاد میلیونی میتواند باز هم تکرار شود.

یک مساله اساسی در مساله کرد و حل آن، مساله رهبری جنبشهای سابق و در حال حاضر است که در این مناطق موجودیت حزبی و سازمانی دارند. این مساله باید واضح باشد که پیشرفت و پس رفت یک جامعه و در اینجا جوامع کردستان، دقیقا به جنبش ها و احزاب و جریانات سیاسی آنها هم بستگی دارد. آنچه در طول تاریخ صد سال گذشته بر مردم کرد در این مناطق چه از جانب دولتهای امپریالیستی، دولتهای محلی و همچنین چه از جانب رهبری جنبشها در این مناطق گذشته است، دارای درسهای بسیار مهمی بوده است. کردستان عراق هم اکنون و بعد از بیش از بیست سال است خودمختار است و حاکمیت خودمختار احزاب جنبش ناسیونالیستی که بقدرت رسیدند تماما بر طبق مناسبات استثمار گرانه و سرکوبگرانه سرمایه داری با فرهنگ عشیره ای و قبیله ایست. آنچه در بخشهای دیگر در جریان است بشکل نسبتا پیروز شده اش در کردستان عراق دیده میشود. جریانات جنبش ناسیونالیستی در ترکیه، سوریه و ایران هم هر کدام الگوی مشابهی از قدرتمند شدن یا شریک شدن در قدرت مرکزی و سیستم تقسیم سود عادلانه بین همه سرمایه داران کرد با دولت های مرکزی هستند. در چنین فضایی که کردستان سوریه و مردم کرد و عرب و اسوری و ... در برابر ددمنشانه ترین حملات فاشیستی قرار گرفته اند، دیگر احزاب جنبش ناسیونالیستی، بخش بزرگی از آنها، در ایران دست در دست رژیم اسلامی دارند و مشغول بده و بستان و به اصطلاح مذاکره هستند، در ترکیه پ.ک.ک در انتظار برای توافق با همین دولت ترکیه است و در برابر آنچه که در کردستان سوریه در جریان است بشدت از به حرکت در آوردن قدرت توده ای که در کردستان ترکیه تحت نفوذ دارد زمین گیر شده است، در کردستان سوریه تا دیروز پرچم آمریکا و اسرائیل را بر دوش میکشیدند و حتی چند روز گذشته از حمله ترکیه که با توافق کامل آمریکا صورت گرفت، رهبران این جریان از آمریکا گلایه میکردند که چرا به آنها از پشت خنجر زده اند! این سناریویی است که جنبش ناسیونالیستی و احزابش همواره با چنین وضعیتی در برابر مردم قرار داده است. آنها هیچگاه به قدرت مردم برای مساله به قدرت رسیدن خودشان هم متکی نبوده اند. سوار شدن به اعتراض مردم و اساسا اتکا به دولتهای بزرگ منطقه اولویت اول و آخر آنهاست و همیشه بر این استراتژی حیات کرده و میکنند.

 بخشهای بزرگی از مردم در این مناطق نسخه جنبش کردایتی را به عنوان نسخه هایی برای رسیدن به آزادی و عدالتی که این احزاب ترسیم کرده و میکنند پذیرفته اند. هر بار هر فاجعه ای مانند آنچه امروز در سوریه میگذرد تا هر سیاست ضد مردمی که احزاب جنبش ناسیونالیستی در کرنش به دولتهای بزرگ و کوچک ، جاری میکنند را تحت عنوان منفعت عمومی به خورد این مردم داده اند و روشنفکران و متفکر و پیشروان این جنبش در پی تحمیق این وضعیت جنبششان به همین مردم بوده اند. این جنبش و احزاب آن هیچگاه برای بقدرت رسیدن به مردم متکی نبوده و نیستند، اینها تمام عمرشان را میتوانند بدنبال سهم بری از دولتها برای طبقه سرمایه دار در این مناطق باشند. همه اینها بعنوان منفعت عمومی "کرد" قابل توجیه میشود و مردم را اینگونه با احساسات ارتجاعی میتوانند همراه خود نگاه دارند.

اما این وضعیتی که دولتهای جنایتکار بزرگ و کوچک در منطقه و دنیا برای این مردم با داشتن حق عادلانه و حل عادلانه مساله کرد، ایجاد کرده اند قطعا نمیتواند ادامه داشته باشد. مردم هیچ گاه نمیپذیرند و سرنوشت خود این دولتها هم میتواند در هر تغییر مثبت یا منفی در این مساله تاثیر گذار باشد. وجود دولتهای  انقلابی و سوسیالیستی در این کشورها تنها حافظ ارامش و آسایش مردم در این مناطق هم هست. این چنین دولتهایی هستند که میتوانند مردم را در حق برخورداری از تصمیم برای اینده و سرنوشت خود آزاد بگذارند. فعالیت ازادیخواهان و کمونیستها رسیدن به این شرایط است، بقیه سناریوها نسخه بندگی و استثمار، سرکوب و کشتار و باز هم فجایع بیشتر است.

سرنوشت مناطق کردستان نمیتواند و نباید با سرنوشت و نسخه های دولتهای فاشیست و جنایتکار و همچنین استراتژی جنگ، مذاکره و هم سرنوشتی جنبش ناسیونالیستی با طبقه سرمایه دار محلی و سراسری رقم بخورد. این حکم طبقه کارگر در این کشور ها هم هست که منافع کاملا مجزایی با سیاست های این دولتها و همچنین جنبش ناسیونالیستی و احزاب و جریانات گوناگونش دارند. کارگران کرد با سرمایه داران کرد هم منفعت و هم سرنوشت نیستند. هر بهبودی در کار و زندگی مردم کارگر و زحمتکش در این مناطق تماما بسته به آگاهی و اتحاد طبقاتی خودشان است که میتواند و باید نسخه انسانی و ازادیخواهانه برای همه مردم داشته باشد. سیاست و استراتژی های ارتجاعی جریانات ناسیونالیست در همه این مناطق نباید تحت هر نامی به مردم فروخته شود. تعصبات ناسیونالیستی یکی دیگر از دشمنان سرسخت در تفرقه و جدایی کارگران و مردم جامعه بر اساس ملیت کذایی ساخته شده از جانب سرمایه داران محلی تحقیر شده از جانب سرمایه داران مرکزی است. اعتراض طبقه ما به همه جنایایت و جنگ و کشتار مردم بیدفاع نباید به کیسه جنبش ناسیونالیستی وارد شود و باید بتواند صدای این اعتراض را برای تقویت جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی سوسیالیستی که سعادت و رهایی همه انسانهای جامعه را در اهداف دارد واریز کند. در شرایطی که  جنبش ناسیونالیستی به یمن همه وضعیتی که در دنیا و منطقه هست، از قبل قدرتمند تر است، بعهده کمونیستهای طبقه کارگر و آگاهان این طبقه است که حین مبارزه برای زندگی بهتر، سرنوشت کارگران و مردم را از سرنوشت و سیاست و استراتژی احزاب جنبش ناسیونالیستی در هر لحظه و مقطع و جنگ و سیاست و صفی مجزا کنند. بگذار جنبش ناسیونالیستی  بر شانه ها و سیاست و فرهنگ ارتجاعی خود برای  طبقه کارگر و مردم آزادیخواه قابل دیدن باشد.

21 مهر 1398

13 اکتبر 2019

asadgolchini@gmail.com

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com