این صبح سحر است، باش تا فتح رژیمت بدمد
آرش کمانگر
October 11, 2019
این صبح سحر است، باش تا فتح رژیمت بدمد!!
از قبل مشخص بود یا باید مشخص میبود که خاکستر ناشی از خودسوزی دردناک سحر خدایاری (دختر آبی) روی زمین نخواهد ماند و از بستر آن، ققنوس به پرواز درخواهد آمد. ققنوسِ جنبش زنان و همه انسانهای برابری طلب برای تامین حق حضور زنان در استادیومهای ورزشی بویزه مسابقات مهیج فوتبال.
چهار دهه است که زنان ایران رسما از حق حضور برابر با مردان در استادیومهای ورزشی محروم هستند. در تمام این سالها، جنبش برای آزادی و برابری، بارها این تبعیض و آپارتاید جنسیتی را به چالش گرفته است. در سالیان اخیر در کنار رژیم اسلامی ایران تنها در دوره حاکمیت طالبان بر افغانستان و داعش بر مناطقی از سوریه و عراق و نیز در عربستان سعودی بوده که بر خلاف همه کشورهای جهانُ، زنان از حق حضور در ورزشگاهها محروم بودند، اما با سقوط طالبان و داعش و نیز عقب نشینی نیم بند رژیم عربستان در سال گذشته، افتخار رکوردداری در زمینه سلب حق ورود زنان به استادیومها در کنار مردان، تماما به جمهوری اسلامی ایران رسیده است.
اما خودسوزی دلخراش دختر آبی در پی دادگاهی شدن به جرم تلاش برای حضور در ورزشگاه فوتبال، سبب شد که مجموعه فشارهای بین المللی بر فیفا (فدراسیون جهانی فوتبال) برای پایان دادن به تعامل و سازش با رژیم ایران افزایش یابد و این نهاد جهانی ورزشی رسما به رژیم اسلامی اولتیماتوم دهد که اگر از مسابقه رسمی ایران و کامبوج ( پنجشنبه ۱۰ اکتبر) زنان ایران حق حضور در استادیومها را نداشته باشند، تیمهای ملی فوتبال ایران و باشگاههای آن حق حضور در تورنمنتهای بین المللی و منطقه ای را نخواهند داشت. به دنبال این اولتیماتوم، مقامات مزدور فدراسیون فوتبال ایران و دولت روحانی اعلام کردند که فعلا به این محدودیت در مسابقه ایران و کامبوج پایان خواهند داد. آنها از زنان خواستند که به صورت آنلاین اقدام به خرید بلیط کنند اما بعد از فروش کمتر از چهار هزار بلیط، سات مذکور بسته شد و هزاران زن مشتاق نتوانستند بلیط تهیه کنند. ضمن اینکه گفته میشود بخش عمده ای از بلیط های فروش رفته را رژیم از قبل به ایادی خود و کارکنان زن فدراسیونهای ورزشی دادند تا جمعیت معدود زنان در استادیوم از کنترل خارج نشود. در روز مسابقه، جالب است بدانید که بخش اعظم صندلی های استادیوم "آزادی" خالی بود و تعداد تماشاچیان مرد نیز کمتر زا زنان بود. بنابراین ثابت میشود که مسدود شدن سایت فروش بلیط به زنان، عمدا صورت گرفته تا از حضور دهها هزار نفری آنان در ورزشگاه جلوگیری شود. این مسئله و نیز جداسازی جایگاه زنان از مردان و عدم امکان نشستن خانواده ها و دوستان در کنار یکدیگر بدون آئارتاید و تفکیک جنسیتی، نکته مهمی است که جنبش برابری طلبی زنان ایران و حامیان ان در داخل و خارج نباید آنرا از قلم بیندازند و لازم است به فشار خود به فیفا در این زمینه ادامه دهند.
با این همه و علیرغم همه این محدویتها، من معتقدم که حضور حدود چهار زن در استادیوم "آزادی" را باید یک پیشروی مهم برای مقاومت و نافرمانی زنان ایران تلقی نمود و آنرا به فال نیک گرفت که البته ضروریست در همین حد باقی بماند و تا برچیدن همه اشکال تبعیض و نابرابری و برچیدن بساط رژیم حافظ آن ادامه پیدا کند.
سحر جان! آسوده بخواب که خواهران و برادران آزادیخواه و برابری طلب تو بیدارند!
آرش کمانگر – 10 اکتبر 2019