احکام هفت تپه: قدرت نمایی یا ضعف نمایی؟ رژیم اسلامی بر لب گور!

آذر ماجدی
September 13, 2019

احکام هفت تپه:

قدرت نمایی یا ضعف نمایی؟

رژیم اسلامی بر لب گور!

مقیسه، جلاد دهۀ شصت حکم زندان و شلاق برای اسیران هفت تپه صادر کرد؛ فارغ از آنکه این احکام سریعا علیه خودشان بر می گردد. این اسیران در قلب جامعه جای دارند؛ تخم چشم مردم کارد به استخوان رسیده اند؛ انسان های سرشناس و خوشنام یک جامعۀ بپاخاسته اند. مردم شریف و مبارز و انسان های آزادیخواه و برابری طلب دوستشان دارند. به این آسانی نمی توان این عزیزان را به زندان و شلاق محکوم کرد. کور خوانده اید!

بیست و چهار ساعت از اعلام حکم نگذشته بود که حاشای رژیم از گوشه و کنار بلند شد. از قدیم گفته اند: " دیوار حاشای اسلامی ها و آخوندها بلند است." رئیسی گفت که این احکام باید تجدید نظر شود و کاهش یابد! یک دزد و جنایتکار دیگر اصلا احکام را شایعه نامید. کمی پیش از اعلام حکم، 41 تن از فعالین فولاد اهواز نیز به دادسرا فراخوانده شده بودند. اما همزمان با به دست و پا افتادن رئیسی، اعلام شد که فراخواندن کارگران فولاد نیز شایعه است. از سوی دیگر محمد خنیفر، از نمایندگان کارگران هفت تپه که یکی از آخوندها بر دستانش بوسه زده بود نیز به شش سال زندان و شلاق محکوم شد. خنیفر توطئۀ دو مزدور رژیم باصطلاح "نمایندۀ کارگران" در شورای اسلامی کار با اسد بیگی را افشاء نموده است.

اینها نبض جامعه کاملا در دستشان است. این واکنش سریع السیر فقط و فقط می تواند نشانه خشم عظیمی باشد که در جامعه قُل قُل می زند. به هراس افتادند؛ به دست و پا افتادند؛ صحبت از "انصاف" کردند! این شغال ها اصلا نمی دانند انصاف به چه معناست. از ترس شورش مردم به "انصاف" آویزان شدند.

این رویداد بخوبی هراس رژیم اسلامی از اعتراض کارگران و مردم را به نمایش می گذارد. طی یک سال و نیم اخیر ما بارها و بارها هراس رژیم را از اعتراضات جمعی و متحد مردم به عینه دیده ایم. مثل یک مار خوش خط و خال در مقابل اعتراض و خشم مردم عقب می نشیند؛ مشغول توطئه می شود؛ زمانی که اطمینان حاصل می کند مردم در حالت انتظار هستند هجوم خود را آغاز می کند. برخورد این جنایتکاران به احکام هفت تپه یکبار دیگر این تاکتیک را برملا کرد. در دو قطبی رژیم اسلامی و مردم معترض و مبارز، معادله دیگر سرکوب در برابر ارعاب نیست؛ اکنون این رژیم است که علیرغم تمام کبکه و دبدبه و دستگاه سرکوب و زندان و شکنجه اش از مردم می ترسد. لذا باید توجه داشت که معادله ارعاب دو طرفه است. اگر ما در مقابل تلاش های رژیم برای سرکوب و ارعاب مقاومت کنیم و متحدانه اعتراض کنیم حلقۀ ارعاب را خواهیم شکست. این دیگر همان رژیم "قدر قدرت" سالهای گذشته نیست. مفلوک شده است. از هجوم مردم بخود می لرزد.

فرار دزدان و آقازاده ها از کشور یک بروز روشن این هراس است. یکی یکی دارند دلارها و شمش های طلا را در چمدان ریخته و از کشور می گریزند. بازداشت دزدان رده سوم چهارم یک نشانه دیگر ضعف و درماندگی رژیم استاست. تمام اینها شواهد سرنگونی قریب الوقوع جمهوری اسلامی است. یک پایش لب گور است. باید این لحظه شیرین را که چهل سال است در انتظار آن هستیم بجلو بیاندازیم. سازماندهی اعتراضات وسیع و جمعی بهترین راه است. باید خشم عمیق و لبریز مردم را سازمان داد. باید همبستگی و اتحاد بالقوه ای که در جامعه وجود دارد را بالفعل کرد. هیچ نظامی قادر نیست در مقابل مردم متشکل و متحد و مصمم مقاومت کند؛ بویژه نظامی که به چنین حالت ضعف و مفلوکی دچار شده باشد. نقش فعالین جنبش های مختلف اجتماعی در این شرایط تعیین کننده است؛ فعالین رادیکال سوسیالیست طبقۀ کارگر، فعالین جنبش آزادی زن و جنبش علیه فقر و نابرابری باید آستین ها را بالا بزنند و دست بکار سازماندهی اعتراضات توده ای شوند. سازمانیابی شورایی جامعه یک امر مهم و تعیین کننده در این شرایط است. دور نخواهد بود که این جنایتکاران به زیر خواهیم کشید و تک تک شان را بجرم جنایت علیه بشریت محاکمه خواهیم کرد.


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com