هجومهای وحشیانه هوایی و زمینی اردوغان به مردم بیدفاع در دو سوی مرزها تحت هر بهانه ای شدیدا محکوم است!

ناصر بابامیری
August 11, 2019

هجومهای وحشیانه هوایی و زمینی اردوغان به مردم بیدفاع در دو سوی مرزها تحت هر بهانه ای شدیدا محکوم است!

سیاست میلیتاریستی دولت اردوغان تنها بر متن کشمکش های منطقه ای که در یک سمت آن مبارزه توده های مردم معترض به وضع موجودند و در سوی دیگر آن بلوک بندیهای منطقه ای و جهانی حافظ سرمایه قابل توضیح است. بلوک بندیهایی که از دیرباز به جز منافع سودجویانه خویش هیچگاه به چیزی دیگری نیاندیشیده اند و نمی اندیشند. و به همین اعتبار هم هر جا این مبارزات آزادیخواهانه و تقابل از سوی تودهای عظیم مردم علیه دول مستبد و مختنق در گوشه و کنار جهان به راه افتاده، آنان با دخالتگری های خود، بسته به منافعشان نقشه به انحراف کشاندن آنرا به بهانه های واهی در دستور کار قرار داده اند. نیازی نیست زیاد به گذشته برگردیم، نمونه بارز آن دخالت در خیزش تودهای مردم جان به لب رسیده از رژیم اسد در سال 2011 به اینسو است. در یکسوی این دخالتگری بلوک روسیه اعم از رژیم سرمایه داری ایران و بنوعی ترکیه (که با مواضع بینابینی میان دو بلوک روسیه و غرب) قرار دارد، در سوی دیگر دخالتگریها آمریکا و غرب و همپیمانان مرتجع منطقه ایشان هستند. بلوک روسیه و چین اگر موقع اشغالگری عراق و افغانستان به حکم وتو کردن پیمان نامه نظامی ناتو جهت اشغال عراق و افغانستان نتوانستند آن چنان که میخواستند منطق قلدریهای نظامی را طبق استراتژی که منافع آنانرا نیز به لحاظ منطقه ای و جهانی تامین کند، هدایت و مهندسی کنند، موضوع خیزش توده ای در سوریه اینبار این فرجه را برای وارد شدن فعالانه و دخالتگری بیش از پیش خصوصا روسیه گشود. نهایتا دیدیدم قطبهای جهانی هر کدام بمنظور تامین منافع خود وارد رویدادهای سوریه شدند و نتیجه این دخالتگریها با حمایت بلوک روسیه به نفع رژیم اسد و بقای آن و به قیمت کشته و زخمی شدن میلیونها انسان بیدفاع، آواره و بیخانمان شدن میلیونها خانواده از این کشور منجر شده و تا کنون هم ادامه دارد. دخالتگریهایی که در بیان واقع مبارزات آزادیخواهانه و حق طلبانه مردم سوریه را از محتوا تهی و از مسیر اصلی خود منحرف کرد و کل شیرازه زندگی شهروندان را به تباهی کشاند. کما اینکه با همین دخالتگریها مبارزات آزادیخواهانه و حق طلبانه توده ای مردم بپا خاسته علیه رژیمهای دیکتاتوری مصر، تونس، یمن، لیبی و لبنان را نیز به سرنوشتی مشابه سوریه دچار کردند.
رژیم اردوغان نیز در متن چنین اوضاع آشفته منطقه اگر یک دوره کوتاه توانست تا حدودی رونق اقتصادی را ایجاد کند مبرهن است حاصل اعمال استثمار هر چه افسار گسیخته تر و کار کشیدن از گرده طبقه کارگر و سرکوب صدای اعتراضات بوده. اختناق سیاسی که متعاقبا منجر به گسترش و تعمیق اعتراضات کارگران، کمونیستها، آنارشیستها و آزادیخواهان در اکثر مناطق ترکیه اعم از آنکارا و استانبول گردید تا مرحله رسیدن به رویداد مهم میدان تقسیم. میخواهم بگویم برغم چنین موقعیتی مبارزاتی رو به اعتلای انقلابی
بخاطر داریم آنزمان بخشهایی از گرایشات بورژوا ناسیونالیستی اعم از گرایش متاثر از پ.ک.ک نیز به روال معمول از سر دخیل بستن به پروژه سازش با حکومت مرکزی یا علیه این موج عظیم اعتراضات سراسری، با ایجاد فضای یاس و ناامیدی و شانتاژ راه انداختن چوب لای چرخ مبارزات توده های سرازیر شده به خیابانها بیاندازند یا در سکوت خفتبار، پشت مبارزات سراسری را بنفع گرایشات بورژوازی خالی کردند.
خلاصه طی چند سال گذشته آن درجه از رشد و ثبات نسبی اقتصادی دولت اردوغان هم بشدت رو به افول بوده. دولت اردوغان به عنوان نماینده بورژوازی این کشور دیگر تنها از سوی طبقه کارگر و اقشار فرودست مشروعیت آن زیر سوال نیست، بلکه حتی مقبولیت اجتماعی و سیاسی آن از سوی طیفهای رنگا و رنگ ناسیونالیست بورژواها و خرده بورژوازی جامعه ترکیه نیز تا حدود زیادی زیر سوال رفته. بحرانهایی که وقتی دیگر بگیر و ببند و سرکوب فله ای مخالفان هم نتوانست گره ای از مشکلاتش بگشاید پرده آخر آن سناریوی به خون کشیدن مخالفان در اقدام شبه کودتای 16 ژوئیه 2016 بود.
شبه کودتایی که از همان ساعتهایی آغازین معلوم بود به ضد خودش تبدیل خواهد شد، و نتیجه اش شکست است و فرصت را برای دولت اردوغان بوجود آورد تا پروژه نیمه کاره خود مبنی بر پاکسازی افسران و درجه داران رده بالای مخالف خود در ارتش را که تا آن لحظه قادر به شناسایی و دستگیری آنها نشده بود در جنگ خیابانی و پادگانی به شکست بکشاند و تکمیل کند. از دیگر سو با به شکست کشاندن آن و بگیر و ببند، فضای جامعه را بیش از پیش امنیتی تر کند و مبارزات و اعتراضات آزادیخواهانه جامعه را با این بهانه خواست به محاق ببرد که تا حدود زیادی هم سناریویش به نتیجه رسید. برغم اینکه اردوغان توانست فوج فوج مخالفان سیاسی خود و معترضین را یا دستگیر و راهی پشت میله هاای زندان کند یا مقاومتشان را به خون بکشد اما از آنزمان تا به حال کماکان اعتراض و مبارزه بدون وقفه در جریان بوده.
آخرین انتخابات شوراها در ترکیه برغم سناریوسازیها از سوی اردوغان جهت جعل آراء، نتوانست واقعیات را به نفع خود وارونه کنند، و نتایج اعلام شده از سوی کمسیون انتخابات هم اذعان نمود که حزب "عدالت و توسعه" در برابر مخالفان در بخشی از شهرهای بزرگ نظیر آنکارا، استانبول و اسکی شهیر "ستاره اقبالش" بطور واقعی رو به خاموشی است.
رژیم فاشسیتی ترکیه از دو سو در موقیعتی شکننده قرار دارد. از یکطرف مواجه شدن با موج عظیم مبارزات و اعتراضات داخلی برخاسته از بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. از طرف دیگر دولت اردوغان نیز چون میخواهد بقای خود را در شکاف میان خصوصا دو بلوک روسیه و غرب جستجو و تضمین کند، این موضع بینابینی وضعیت بنین المللی آنرا نیز بشدت متزلزل نموده.
تنش میان غرب و دولت اردوغان بر سر عدم صلاحیت آن جهت عضویت در اتحادیه اروپا که طی سالهای گذشته جنجال آفرین بوده پر واضح است نه بر سر عدم رعایت موازین حق و حقوق شهروندی است نه بر سر سایر مسائل مربوط به بهبودی حیات سیاسی تودهای مردم، چون تاریخا هیچکدام از دولتهای حاکمه در ترکیه تا کنون حاضر نبوده اند به چنین اصل مهمی گردن نهند! با اینحساب روشن است درگیری و اختلافات اساسا ناشی از سرپیچی هایی است که ترکیه در برابر فرامین آمریکا و غرب در منطقه خود را ملزم به اجرای آن نمیبیند و یا نسبت به آن بی توجه است نه مواردی که فوقا ذکر شد. برای نمونه کشمکش میان دولت آلمان و ترکیه بر سر پایگاه نظامی انجرلیک و پافشاری برای انتقال از ترکیه به یونان تا موارد مشابه آن. دولت ترامپ و غرب با فشارهای وارده بر دولت اردوغان قصد دارند آنرا در چهارچوبی قرار دهند که بالانس را به ضرر بلوک روسیه و چین و بنفع خود و شرکایشان در منطقه تغییر دهند. آخرین مورد درگیری و تنش میان آنان بر سر خرید چهار سامانه موشکی S400 از روسیه با مبلغی بالغ بر دو و نیم میلیارد دلار بود. این اقدام اردوغان در حالی انجام شد که بارها ترامپ به دولت اردوغان هشدار داده بود نباید این معامله انجام بگیرد. ترامپ علنا اعلام نموده بود در صورت خرید چنین سامانه های موشکی از روسیه، دولت آمریکا تحویل چند فروند هواپیمای جنگنده امریکایی F-35 به دولت اردوغان را ملغا خواهد نمود. این شیوه تحریم و تهدیدات ترامپ نیز بیشتر جنبه التیماتوم های دیپلوماتیک مآبانه دارد و بردش برای ترامپ به اندازه همان هشدارهاست که به کره شمالی کرد اما برایش تره هم خورد نکردند. قطعا دولت ترامپ بخوبی به این واقف است نباید کاری کند دولت ترکیه را چه به عنوان یکی از کشورهای عضو ناتو که یکی از پایگاههای استراتژیک آن انجیرلیک را در خاک خود مستقر کرده و بنا به موقعیتی مهم استراتژیکی که در منطقه برای آمریکا در بر دارد به این سادگی از همپیمانی با آمریکا و غرب ببرد و به بلوک روسیه بپویندد.
ضمنا شاهد بودیم زیر مجموعه های پ.ک.ک در کش و قوس جنگهای فرساینده با داعش و دولت اردوغان و حمایتهای تسلیحاتی از سوی نیروهای غربی، بجای اینکه از مقاومت شجاعانه بی نظیر تاریخی مردم کوبانی که زنان و مردان آزادیخواه، پیر و جوان در آن جانفشانی کردند، و به دور از تفاوتهای جنسی، مذهبی، نژادی و ملی... در رقم زدن این پیروزی ایفای نقش نمودند درس بگیرند، بجای اتخاذ سیاست مستقل و متکی شدن به ظرفیت مبارزه آزادیخواهانه توده های مردم در دو سوی مرزهای سوریه و ترکیه، دیدیم چگونه در جنگ عفرین آگاهانه به سیاستی دوگانه روی آورد. از طرفی به زائده سیاستهای آمریکا تبدیل شدن و از دیگر سو در دام توهم فکنی پروژه های حمایتهای اسد افتادند. دیگر این مثل روز روشن بود اسد تنها و تنها از سر اینکه در موقعیت بسیار شکننده واقع شده بود به این تاکتیک روی آورد که بخشی از جبهه جنگ با داعش را به نیروهای منطقه ای محول کند.
گانگستربازیهای نظامی و قشون کشی دولت اردوغان علیه مردم بیدفاع در سوریه و عراق و تشدید آن بدون تبانی با حکومتهای مرکزی مرتجع در دو سوی مرزها نیست. به رغم هر اختلاف و رقابتهایی که این رژیمها با هم دارند، از هر زمانی بیشتر بر سر سیاست حفظ تمامیت ارضی کشورشان همسو و همنظرند. حملات افسار گسیخته اردوغان به مناطق مسکونی دو سوی مرزها و کشتار و و قتل و عام مردم بیدفاع به بهانه هجوم به مواضع پ.ک.ک و اقمارش مبین این حقیقت است که نوعی توافق ضمنی میان آنان و قطبهای جهانی وجود دارد. حملات به منظور اشغالگری و گسترش قلمرو خویش، لااقل در ایندوره سیاست فرعی شده هر چهار رژیم ترکیه، ایران، سوریه و عراق است، مگر در موارد استثنایی که به تضعیف مخالفان سیاسی همدیگر بیانجامد . حملات هوایی و زمینیش به مواضع نیروهای: پ.ی.د، ک.ج.ک ، ی.پ.گ در سوریه و به مواضع پ.ک.ک در قندیل و کردستان عراق نیز برای رژیم فاشیستی ترکیه نیز در همین چهارچوب میگنجد. بعبارتی دیگر این جنگ افروزیها جزئی از نقشه بزرگ سیاستهای میلتیاریستی در متن شرایط منطقه ایست که هر بار با رضایت یکی از بلوک بندیها که در آن منتفع هستند پیش برده میشود. دولت ترکیه نیز نظیر دیگر رقبای مرتجع خود از شکاف و تقابلات قطبهای جهانی بر سر منافعشان میخواهد سهم بیشتری ببرد و به همین منوال در معادلات منطقه ای دنبال جا پا و وزن بیشتری نسبت به سایر شرکای خود میباشد.
پ.ک.ک و اقمارش نیز میخواهند نفوذ و اعتباری که میان توده های مردم در ترکیه و سوریه دارند پشتوانه تز "صلح و همزیستی مسالمت آمیز" رهبر هژمونیک خود اوج آلان " کنند تا به حکومتهای مرکزی اطمینان خاطر بدهند که حفظ مسئله تمامیت ارضی بخشی از سیاست مدون و رسمی آنان نیز هست. در بیان واقع پ.ک.ک و همه زیر مجموعه هایش در این تند پیچ تاریخی دچار بی افقی شده اند و در شکاف بین بلوک بندیهای جهانی و خصوصا چهار دولت مرتجع سوریه، ترکیه، ایران و عراق میخواهند به "حفظ بقا به شیوه مسالمت آمیز" برسند. همین استراتژی موجب شده آنبخش از توده های مردمی که کم و بیش در سوریه و ترکیه از ناسیونالیسم سنتی سر خورد شده بودند و امیدشان را به افق این گرایش ناسیونالیست که اوجالان آبدیت و تئوریزه کرده گره زده بودند، طی این چند سال اخیر با تبدیل شدن به زائده سیاستهای خصوصا آمریکا بمرور رو به رکود باشد.
سخن آخر
در غیاب یک آلترناتیو قدرتمند سوسالیستی که بتواند به شیوه ای سازمانیافته پتانسیل مبارزاتی کارگران و توده های مردم ترکیه را در مقیاس سراسر بهمدیگر وصل، هدایت و رهبری کند کماکان ما شاهد وخیمتر شدن اوضاع خواهیم بود. در غیاب یک آلترناتیو سوسیالیستی، طیفهای بورژوازی در تلاشند در پی مقاصد خود و در همدستی با دول بورژوازی جهانی دستاوردهای مبارزاتی حاصله تا کنون را نیز، با بند و بست به هزیمت ببرند. این در حالیست که راه حلهای سرمایه دارانه که تا کنون گرایشات رنگاو رنگ بورژوازی با حمایت بلوک بندیهای جهانی از بالای سر مردم خواستند به جامعه حقنه کنند آزمون شده و همگی حساب پس داده اند. توده های معترض به وضع موجود در ترکیه به این امر مهم بخوبی واقفند تا رژیم فاشیستی اردوغان بر سر کار باشد نه مردم مبارز و معترض ترکیه می توانند امنیت و آسایش داشته باشند نه ساکنین اینسو و آنسوی مرزها از گزند گانگستربازیهای رژیم اردوغان و سایر شرکایش در امان خواهند بود. رهایی کامل شهروندان از قید و بند هر گونه ستمی اعم از ستم ملی و ستم طبقاتی، جنسی و غیرو در گرو تحقق سوسیالیسم است!
زنده باد سوسیالیزم
آگوست 2019


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com