درباره گسترش پدیده لمپنیسم در دنیای مجازی و اینترنتی و نقش جمهوری اسلامی؛

هیرش مجیدنیا
August 01, 2019

درباره گسترش پدیده لمپنیسم در دنیای مجازی و اینترنتی و نقش جمهوری اسلامی؛

 

پدیده لومپنیسم، اشاعه و بروز اجتماعی آن در ایران تاریخ مفصل و طولانی دارد که بنا به منابع تحقیقی موجود دو نویسنده و محقق بصورت ریشه ای و با فواصل مختلف زمانی درباره این پدیده تحقیق کرده ودر اینباره کتاب نوشته اند، نخست کتاب "لومپنیسم" اثر علی اکبرا‌کبری و دومی تحقیق  مستند و گسترده دکتر مسعود نقره کاردر کتاب: "زنگی های گُودِ قدرت، نقش سیاسی و اجتماعی جاهل ها و لات ها در تاریخ معاصر ایران" است.

بررسی پدیده لومپنیسم در تاریخ ایران و بالاخص در دوران انقلاب مشروطه و درشهر تبریز که عناصر حکومتی از این جماعت اجامر و لومپن و ضد مردمی بعنوان " باش بزوک" و اوباش که به زبان ترکی به معنی کله خراب و تهی مغز است برای سرکوب و ارعاب مردم استفاده میکردند. و این سنت بهره گیری از لومپن ها و توسری خورده های اجتماع که تاریخا میل به دیده شدن و عرض اندام بدلیل کمپلکس ها و عقده هایی که جامعه طبقاتی و سیر و روند زندگی به آنان تحمیل کرده بود در تاریخ سیاسی ایران تا کنون هم ادامه دارد. امثال " شعبون استخوانی" در دوران قاجار تا  شعبان جعفری " شعبون بی مخ" و نوچه هایش در کودتای آژاکس و وقایع ۱۳۳۲ تا ارادت و سرسپردگی این طیف طفیلی به مذهب و حاکمیت و بروز و قد علم کردن لومپن هایی چون نواب صفوی و طیب حاج رضایی تا روند قیام ۱۳۵۷ و استفاده سازمان یافته حکومت نوپای جمهوری اسلامی در آن مقطع از این لات ها و لومپن ها برای سرکوب انقلابیون و مردم معترض همگی نقش و جایگاه ویژه این فالانژ های گرد آمده در خوان قدرت و جاهلیت را به وضوح نشان میدهد.

در واقع حکومت اسلامی ایران که ترکیب و سنتزی از لومپنیسم و شارلاتانیسم مذهبی و سیاسی است با بهره گیری از سنت اسلاف حکومتی خودش یعنی حکومت پهلوی و دستگاه ساواک بر اساس همان الگو و متد ارگان های سرکوبگر و باندهای فالانژ خود را در سراسر ایران برای سرکوب کمونیستها و مخالفین انقلابی حکومت ضد انقلاب اسلامی گسترش داد. از سازماندهی و بهره گیری از انسان های تاریخا تحقیر شده به اسم "فواحش" و انسانهای نگون بخت که قربانی مناسبات جامعه سرمایه داری و نرینه محوری بودند و لقب تحقیر آمیز "فاحشه" و تن فروش را بر ناصیه شان داشتند، و بعد از قیام ۱۳۵۷ مشخصا توسط هادی غفاری "هادی فالانژ" تعدادی دست چین شده از  این جماعت بعد از توبه کردن و شستشوی مغزی بعنوان شکنجه گر و نگهبان زندان از آنها استفاده شد. انسانهایی که عمری تحقیر شده بودند اینک با بزک اسلامی در موقعیتی قرار گرفته بودند که عقده گشایی و کاتارسیس شخصیتی خودشان را بر روی زندانیان سیاسی تخلیه کنند.امثال "زهرا خانم" و درست کردن گروه های فالانژ و جنایتکاری همچون گروه "شیت" در کرمانشاه و گروه "قنات" در جهرم و باند مرتجع مفتی زاده در کردستان که همگی اینها لومپن ها، باج گیرها و  پااندازهای شهیر دوران آریامهری بودند بنا به رسالت اسلامی جدیدشان شروع به جنایت ، کشتار و مرعوب کردن مردم در ایران همسو با اربابان لومپن تر از خودشان یعنی سران حکومت اسلامی نمودند.

 

اما اکنون گسترش و ارزش دار کردن و بها دادن به  پدیده لومپنیسم دنیای مجازی و بقول حضرات "لاتی" فضای دنیای مجازی از قبیل فیس بوک، یوتیوب، اینستاگرام، و کلیپ های کوتاه یا طویل چهره های جوان و یا سالخورده با سازماندهی وزارت اطلاعات و حکومت کثیف و جنایتکار اسلامی صورت میگیرد. بعنوان مثال تهدید و شاخ و شانه کشیدن این فسیل های تهی مغز برای همدیگر و دست مایه قرار دادن ناسیونالیسم، زن ستیزی و سکسیسم و عشیره گری و بقول ادبیات سخیف و نازل خودشان " پرچم بالا بردن" این شهر یا آن قصبه یا آن زبان و لهجه برای سرکار گذاشتن و ایجاد و اشاعه فرهنگ لومپنیسم در میان جوانان در دنیای مجازی در حال گسترش است. در مراسم خاک سپاری یکی از این جاهل ها در شهر تهران حدود صدهزار نفر که اکثرا جوان بودند حضور داشتند اما در مراسم خاکسپاری آقای بهمن فرزانه مترجم برجسته آثار ادبیات داستانی غرب و برجسته ترین ترجمه ایشان یعنی کتاب "صد سال تنهایی" گابریا گارسیا مارکز، تنها ۹ نفر تابوت این انسان را بردوش می کشیدند. این قیاس نه به منظور ارزش دار کردن مراسم خاکسپاری انسانها و بر آورد کردن تعداد مشایعت کنندگان در این سنت تکراری و قدیمی است، بلکه مقصود اشاره به الگوها و معیار ها یی است که بصورت اپیدمی شده توسط دستگاه فکری حکومت اسلامی در حال باز تولید شدن است. این امر شاید به نظر بسیاری نوعی بزرگ نمایی یا اغراق به نظر بیاید، اما برای روشن تر شدن این قضیه به چند فاکت واضح اشاره میکنم. جمهوری اسلامی و ارتش مزدور سایبری اش کوچکترین فعالیت ها و روشنگری و تبلیغ بر علیه خودش تبلیغات و آگاه گری درباره ماهیت واقعی و تحمیق آور مذهب و مشخصا  اسلام را رصد کرده و فعالین این حوزه ها را تحت نظر قرار میدهد و نهایتا با پرونده سازی این جوانان فعال و پویا را در روندی بظاهر قانونی و قضایی بر اساس قوانین شنیع اسلام محاکمه و به بند می کشد. نمونه اش جوان آته ئیستی بنام سینا دهقان است یا دستگیری اعضای نشریه گام و ساناز الاهیاری و همسرش امیر و یا دستگیری و شکنجه فعال کارگری  اسماعیل بخشی و سپیده قُلیان است. در حالی که لایوهای موهن و زن ستیزانه "بازی جرات یا حقیقت" و نمایش پستی یا بلندی و اعضا و جوارح بدن  با تِم وایوریسم و عقده گشایی پایین تنه ای میلیونها بیننده دارد، و یا جوک های خُنک و ابتذال اپیدمی شده در تحقیر لهجه ها و زبان های ملیت های مختلف موضوع اصلی این فضا سازی و فرهنگ سازی لومپنی در فضای مجازی است. در واقع حکومت اسلامی رندانه و موذیانه در صدد اشاعه فرهنگ بی تفاوتی سیاسی و لودگی و خندیدن بدون تفکر و تقلیل جدی ترین و تراژیک ترین اسکاندال های آن جامعه از قبیل پدوفیلیسم قاری قرآن "بیت رهبری" و نور چشم حضرات آخوند، سعید طوسی در سطح طنز و انیمیشن های وقیح و بی مایه از این موضوع است تا در سطوح جامعه این چنین مسائلی رواج و مشروعیت پیدا کرده و برای مردم قابل هضم تر باشد. در مملکت کشیمنی و هردمبیلی ایران که از قاطبه متوهم و نوستالژی پرست طیف سلطنت طلب و داستان سرایی و رثای شان برای تاریخی نامعلوم و کرنش و پرستش امامزاده های تاریخی از قبیل کوروش کبیر و "پاسارگاد تا خلیج همیشه فارس" و حس رضایتی که طنین این کلمات در اذهان منجمد شده این جماعت پیدا میکند همگی بیانگر نوعی از فرهنگ سازی و نهادینه کردن زندگی "چوخ بختیاری"بقول زنده یاد صمد بهرنگی، در میان جوانان دور نگه داشته شده از تاریخ واقعی سیاسی چهل سال اخیر و موج جنایات و سبُعیت جمهوری اسلامی است. انبوه برنامه های لودگی بنام طنز و با محوریت خندیدن و دست انداختن این ملیت یا آن لهجه مشخص و با هدف کلی اینکه نهایتا مام میهن و یکپارچگی این نقشه و گربه!!! اسلامی شده حفظ شود در راس ضروریات دستگاه تبلیغ و ارکان روبنایی این سیستم جهنمی اسلامی قرار دارد. حکومتی که در اوج بحران و تلاشی خودش همواره با ترور و دیپلوماسی تروریستی اش و امتیاز رد و بدل کردن با دول سرمایه داری غربی قریب به چهار دهه است که چندین نسل از انقلابیون را به زیر خاک فرستاده است و متاسفانه همچنان بر اریکه قدرت تکیه داده است. نگاه اجمالی به این تصویر و انبوه کار عظیمی که در مقابل کمونیستها و چپ ها و هر انسانی که در فکر تغییر این تصویر اعوجاعی و نامطلوب است، بصورت زمینی و فارغ از ایده ئالیسم چرتکه انداختن بقالانه و تحلیل "چون که صد آمد، نود هم پیش ماست" و یا  تجزیه و تحلیل مسائل و معضلات و فقر و فلاکت اکثریت مردم با تعبیر"انشالله گربه است" بعضی ها،  قرار دارد. حال شاید عده ای با بی تفاوتی و به شیوه مطلوبیت خواهی  ترم های ذهنی گرایانه خود را بر این آگراندیسمان اجتماعی سوار کنند و استنتاجات ذهنی خوشباورانه خود را از آن بدست بیاورند. اما برای افراد جدی که دچار آلزایمر سیاسی و یا آستیگماتم نگرشی نشده اند میتوانند کلیت این تصویر واقعی از جامعه ملتهب ایران را ببینند و ضعف ها و نقاط قوت خود را ارزیابی کنند و علت العلل این گسست و بی ارتباطی و عدم تاثیر گذاری در جامعه را بدور از نارسیسیسم و خود شیفتگی مصلحتی جستجو کرده و در فکر سازماندهی و تغییر و سرنگونی انقلابی و سوسیالیستی این حکومت جنایتکار سرمایه داری  اسلامی باشند. گسترش فرهنگ مبارزه جدی و کمونیستی قبل از هر چیزی نیازمند نیروی آگاه، هدفمند و جدی برای تغییر این معادله نابرابر است وسوال بنیادی  "چه باید کرد" همچنان به قوت خود باقی است.

هیرش مجیدنیا

 ۳۱ جولای ۲۰۱۹

 

نمونه و لینک یکی از صدها نمونه لومپنیسم و ابتذال و ولنگاری های دنیای مجازی

:

https://youtu.be/X_9esO7XO4E

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com