چرا؟ انقلاب مسلحانه کمونیستی کارگران تحزب یافته و مسلح، امری اجتناب ناپذیر، ولی نه محتوم شده است!

حمید قربانی
July 27, 2019

چرا؟ انقلاب مسلحانه کمونیستی کارگران تحزب یافته و مسلح، امری اجتناب ناپذیر، ولی نه محتوم شده است!

 

کارگران سراسر جهان متحد، متحزب و مسلح شوید، جز این، راهی برای ما، باقی نگذاشته اند! مرگ دسته جمعی - قصابی انسان کارگر و زحمتکش -   را، دارند سازمان میدهند!

 

  • من میخواستم شما را از تصوری که کم کم در ذهنم نقش میبندد آگاه کنم. در تاریخ گیتی و بشریت، هرگز اجتماع در غرقابی سهمگین تر از آنکه امروز در آن فرو رفته است، نیفتاده است. ترقیات و تغییر شکل های سریع سیستم صنعتی ما بهمراه خود کوچکترین تغییر و تحولی در تمام سازمان های مذهبی، سیاسی و اجتماعی پدیده نیاورده است. در روابط اجتماع امروز ما یک انقلاب مشاهده نشدنی و وحشتاناک در شرف تکوین است. این مطالب را جز بطور مبهم و غیر روشن نمیتوان درک کرد ولی آنان این لحظه در هوا زندگی میکنند. فقط میتوان ظهور چیزهای بزرگ، مبهم و ترسناک را از پیش احساس کرد. فکر من نمیتواند پیش بینی کند که این تهدید بچه شکل صورت بخود میگیرد. شما ویلکوکس را دیدید دریافتید که در ورای آنچه میگفت، همبن موجودات بی و بی شکل خودنمائی میکردند، و همین ادراک ناآگاهانه بود که بدو این حرفها را تلقین می کرد.
  • شما میخواهید بگوئید که ...

ولی ناگهان حرف خود را برید.

  • من میخواهم بگویم که سایه عظیم و ترسناکی میخواهد خود را بروی این مملکت بیندازد. شما، اگر بخواهید میتوانید این سایه را سایۀ یک ارلیگارشی (1) بنامید.

1* Oligarchi در لغت بمعنی حکومت منتفذین است، جک لندن در این کتاب همواره این لغت را بمعنی حکومت سرمایه داران بزرگ سلاطین صنایع سنگین و بانکداران و بطور خلاصه بورژوازی بزرگ بکار برده است. ... پاشنه ی آهنین – ص 109 و زیر نویس آن – این رمان را جک لندن در سال 1907 نوشته است.

 

کارل مارکس پایان فقر فلسفه – در باره راه و شیوه نجات از جامعه طبقاتی بطور کلی و سرمایه داری بطور اخص می نویسد :

" از میان تمام ابزار تولید، خود طبقات بزرگترین نیروی تولید را تشکیل می دهند. تشکیل عناصر انقلابی به عنوان یک طبقه، پیش شرط موجودیت کلیه نیروهای تولیدی ای است که اصلا توانسته اند در دامن جامعه کهنه نضج یابند.

آیا این به معنی آن است که بعد از سرنگونی جامعه کهنه، جامعه طبقاتی جدیدی به وجود می آید که به قهر سیاسی جدیدی منتهی خواهد شد؟ نه.

 شرط رهایی طبقه کارگر، از میان بردن هر نوع طبقه است. این همان طور که شرط رهایی رسته سوم یعنی نظام بورژوایی از میان بردن همه رسته ها(1) و (همه نظام ها) (2) یود.

  طبقه کارگر در سیر تکاملی خود، سازمانی را جانشین جامعه کهنه بورژوایی خواهد ساخت که فاقد طبقات و اختلافات آن ها است و دیگر در واقع قهر سیاسی ای وجود نخواهد داشت، زیرا درست همین قهر است که مظهر رسمی اختلافات طبقاتی در درون جامعه بورژوائی است.

در این فاصله، آنتاگونیسم بین پرولتاریا و بورژوازی، مبارزه یک طبقه علیه طبقه دیگر است مبارزه ای است که عالی ترین تجلی آن، یک انقلاب کامل است.

در ضمن آیا جای تعجب است که جامعه ای که براساس اختلافات طبقاتی بنیان گذاری شده است، به تضاد بی رحمانه ای که نتیجه غائی آن تصادم تن به تن است، منتهی گردد؟

نباید گفته شود که جنبش اجتماعی در برگیرنده جنبش سیاسی نیست. هیچ جنبش سیاسی ای وجود نداشته است که در عین حال یک جنبش اجتماعی نیز نبوده باشد.

در نظامی که طبقات و اختلافات طبقاتی در آن وجود نداشته باشد، رفورم های اجتماعی، دیگر انقلابات سیاسی نخواهند بود. تا وقتی که این زمان فرا برسد، در آستانه هر تغییر شکل کلیِ جدید جامعه، آخرین جمله علم الاجتماع همواره چنین خواهد بود:

« یا مرگ یا مبارزه، جنگ خونین یا نیستی، مسئله به صورت سرسختانه مطرح است. »

(ژرژ ساند )"، پایان کتاب. (1)

و لنین در سال 1918 سرانجام  این جنگ را با انقلاب قهری پرولتاریا توضیح می دهد، او چنین می نویسد : « بدون انقلاب قهرى، تعويض دولت بورژوايى با دولت پرولترى محال است. نابودى دولت پرولترى(دیکتاتوری پرولتاریا- من) و بعبارت ديگر نابودى هر گونه دولتى جز از راه "زوال" از راه ديگرى امکان پذير نيست.»، لنین- دولت و انقلاب.

 و من در سال 2092 اسپارتاکوسی با باوری صد چندان میتوانم بنویسم که : بدون مبارزه طبقاتی منتهی شدۀ به جنگ طبقاتی همه جانبه پرولتارهای سازمان یافته ی در حزب سیاسی خویش علیه جامعۀ طبقاتی کنونی– بدون پیروزی انقلاب قهری – انقلاب مسلحانه پرولتاریای سازمان یافته و مسلح شده، بدون درهم شکستن دولت  نوین – دولت طبقه ی بوژوا در تمامی اشکال و نام های آن- بدون  طی شدن یک دوران انقلابی با دیکتاتوری پرولتاریا نه، برای بسط و گسترش دموکراسی بلکه اساسا و بنیادا،  برای سرکوب طبقه سرمایه دار خلع ید شده از مالکیت بر ابزار تولید، ولی زنده و درنده خوتر شده از قبل، زیرا که خلع مالکیت شده است و این یعنی مرگ طبقاتی اش را دیدن- بدون مرگ دولت – زوال دولت – نه تنها کشوری، منطقه ای، بلکه جهانی، رهایی جامعه غیرممکن است و در نهایت نابودی و نیستی جامعۀ بشری، امری اجتناب ناپذیر است!

این جامعه طبقاتی و  اولیگارشی موجود  که اولیگارشی شخصی و حتی گروهی از سرمایه داران نیست، بلکه اولیگاشی سرمایه مالی یعنی اتحاد سرمایه بانکی و صنعتی می باشد، زیرا به نوشته کارل مارکس در جلد اول کتاب سرمایه – سرمایه دار سرمایه شخصیت یافته است- امروز نه تنها بر آمریکا و اروپا بلکه بر تمام جهان – کره ارض مستولی شده است که  دارد جامعه انسانی را خفه می کند و بنا براین، برای نجات از خفگی واقعی، فرصت زیادی را برای انسان بطور کلی و برای پرولتارها که فقط آنها، قادر به نابودی این هیولا وحشتناک که در تاریخ بشر – جوامع طبقاتی بی نظیر بوده است، هستند، نمانده است!

یکی از شاخص های این فرصت کوتاه برای به پیروزی رساندن انقلاب قهری، اینکه، امسال ماه یونی – تیرماه – گرمترین ماه یونی در تاریخ هواشناسی بود، حالا از این صحبت  نمی کنم که روزانه چند هزار کودک از بی غذایی می میرند، از بی داروئی می میرند، در دریاها غرق می شوند، بوسیله بمب تک و پاره شده و یا زیر خروارها خاک مدفون می شوند. چهره مادری را در نظر آورید، که کودکش در دریا *غرق شده است و او هیچی از او ندارد، چهره مادری را در نظرتان مجسم کنید که روی تخت بیمارستان زایمان کرده است و بعد از زایمان با هیولائی سرطانی روبرو می شود!*

  خواننده گرامی، اینها که می نویسم از تخیلات من سرچشمه نگرفته اند، بلکه در خبرهای روزمره با آنها روبرو می شویم و حتی به یک باره در یک محل کارگر نشین یا در سر چهار راهی  با کودک غرقه در خون روبرو شده و می شویم!

 

  فقط انقلاب زیر و رو کنندۀ اوضاع موجود جهانی "انقلاب مداوم" مارکسی ، انقلاب قهری کمونیستی کارگران میتواند جهان را نجات دهد و لاغیر!

حمید قربانی – 27 یولی 2092 اسپارتاکوسی!

ملاحظات

  • - دیشب در اخبار ساعت نه تلویزیون اسپانیا، مادر آفریقایی را نشان می داد که سراغ کودک هفت ساله اش را که در دریای مدیترانه براثر سیاست مهاجرتی اروپای واحد، یعنی زیر سلطه ی ناوهای جنگی و کشتی های با سرعت فوق العاده و مجهز به انواع سلاح های خود کار و هواپیماهاب بدون و با سر نشین؛ همواره در حال پرواز بر آب های این دریای زیبا، آری، زیبا، برای کی؟ برای چی؟ زیبا!، اروپا، این سرچشمه ترقی و دموکراسی تمدن نوین- تمدن بورژوائی که سینه ی چاکان بسیاری نه تنها در میان فاشیست ها، بلکه سوسیالیست ها وحتی کمونیستها نما دارد، غرق شده بود، با جیغ و با چشمان اشکبار میگرفت. لحظه ای بعد، مادری را با در دست گرفتن دست کودک ۵ یا ۶ ساله را در مرز ورودی مکزیک با ایالات متحد متحده  نشان می داد که ۴ و یا بیشتر، سرباز با انگشتانی بر ماشه سلاح خودکار، در برابرش ایستاده بودند تا از ورودش به آمریکای دارای مجسمه آزادی، مقر سازمان ملل متحد باصطلاح، عربده کش حقوق بشری و به گفته ی صالح مسلم، رهبر حزب اتحاد دموکراتیک ملی در روژآوا- کردستان سوریه"بزرگترین حامی دموکراسی در جهان" و یا کسانی که خود را کمونیست کارگری نام نهاده اند "جوامع متمدن، مدرن، ضد اسلام سیاسی، مدافع حقوق بشر و..."، برای فروش نیروی کار و یا حتی جسمش، جلوگیری نمایند!

 

  • سرطان میراث  باقیمانده ازجنگ  های (امپریالیستی- مترجم – حمید قربانی )عراق!

 

http://www.k-en.com/video/Iraq/iraq.html

 

فروشندگان و خریدران سلاح  در سال 2018

https://www.dw.com/fa-af/%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%AD%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%B7%D8%AD-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86/a-47852537

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com