توجیه شرکت در پروژه های توطئه، محکومتر از خود توطئه مذاکره

عباس منصوران
July 06, 2019

توجیه شرکت در پروژه های توطئه، محکومتر از خود  توطئه مذاکره

«از تو به یک اشاره از من به سر دویدن!» این داستان بورژوازی کرد است که تاریخی جز، بند و بست و جنگ برای زد و بند با حکومت مرکزی در پیشینه ندارد. جنگی اگر به هزینه و قربانی زحمتکشان در میان بوده، تنها در راستای پیشبُردِ هدف مذاکره بوده است زیرا که نیروی مغلوب و پیرامونی هیپ چشمداشتی جز کسب امتیازی در حد دست نشاندگی نداشته وندارد. این سیاست جنگ و مذاکره برای برخورداری از سهم و رانت اقتصادی و سیاسی از حکومت مرکزی تابلو بورژوازی در کردستان و یا هر ملیتی در ایران بوده است. مذاکره و نشست های پیدا و پنهان، هدف مجادله سیاسی و نظامی نیروهای خرد و کلان سرمایه داری در گستره جهانی بوده است.

به پیشینه حزب دمکرات کردستان ایران اگر بنگریم، مذاکره و تماس، محور اصلی سیاست این نیروی سیاسی بورژوازی بوده است. مذاکره به دور از چشم اعضا و حتا برخی از اعضا رهبری، برای توافق و رسیدن به خواست ها و یا بخشی از امتیازات بورژوازی غالب و مغلوب، محور اصلی سیاست ها طبقاتی خط حاکم بر این حزب بوده است. سیاست ستیز و چانه زنی در بُعد کلان و سوپر قدرت آن در آمریکا از سوی ترامپ، الگوی تمام نمای این سیاست بازاری- سوداگری است. ترامپ، تاجر است و به همه پدیده ها به صورت کالا و «فی بازار» می نگرد. وی، به سان یک پراگماتیست دلال، لازم باشد ادای میمون هم در می آورد و جای دوست و دشمن را هم نشان می دهد. وی در همان حال هرلحظه آماده است تا جای «دوست و دشمن» را در یک چشم به هم زدن عوض کند. او از دیدار دو دقیقه ای در میان مرز کره، با رهبر مالیخولیایی کره شمالی گرفته، تا تهدید مکزیک و چین و اتحادیه اروپا برای لغو پیمان های تجاری و زیست بومی و با حکومت ایران و اسد و اردوغان و ولیعهد عربستان ووو این سیاست را به پیش میبرد و روزانه چندین معلق می زند. او اگر در این داد و ستدها، تنها چند سِنت هم عایدش شود بازهم برنده است. ترامپیسم هیچ مرز و پرنسیپی برای داد و ستد نمی شناسد. برای بورژوازی در این بده و بستان، سود و درآمد به هر شیوه، مقدس است. از بردگی زنان و کودکان گرفته تا ترافیک تن فروشی و مواد مخدر و سلاح کشتار جمعی و اورانیوم و... ویرانی جهان برای کسب درآمد.

 نمایندگان سیاسی بورژوازی با دیپلماسی در سراسر جهان، وظیفه و کارشان مذاکره، چانه زنی و توافق یا ستیز برای توافق و سازش است. حفظ مناسبات طبقاتی، حاکمیت سیاسی، فرمانروایی و تقسیم سود برآمده از بردگی انسان، چپاول و غارت و سرقت، کسب و کار آنان است. هریک نسبت به نیرو و وزن خویش در این قلعه حیوانات، با چنگ و دندان حتا به بهای دریدن یکدیگر، پاره سهمی می برد. لاشخوران و کفتاران نیز به بقایای آنچه از دندان درندگان نیرومندتر ازخود به جای مانده، به دندان می کشند. این قانون جنگل سرمایه داران است.

در این بازار سوداگری و دیپلماسی و سهام، تاریخچه حزب دمکرات ایران دستکم در این 40 ساله، کتاب گشوده ای است در این راستا. حزب دمکرات ایران، مدتی است الگوی ناسیونالیست های موسوم به دو «کومه له» نیز گردیده است.  اینان با تشمیل «به ره ی کوردستانی» همقطارانه به یک مرکز جذب نیرو تبدیل شده اند. مگر این راهبری تا کنون، چیز دیگری جز سیاست سهم خواهی از حکومت اسلامی بوده است؟ حکومت اسلامی پیوسته با سیاست مشخص در هر مذاکره ای با سران حدکا، مگر جز سربه فرمانی این نیرو و با وعده، به قتلگاه کشانیدن سران آن، سیاستی دیگر داشته است! حکومت اسلامی اما در شرایطی به یاد «مشاهیرکرد» افتاده که بحران سرنگونی، تمامی ارکان حکومتی اش را به گرداب گرفته است. «مشاهیر مردان» 4 نیرو، با خونخواران نشستند تا مشاهیر کرد را با هم پاسدارند! عجب شیر تو شیری است؟! و چه دستپختی، که بوی سوختگی آش شان از آشپزخانه بیت رهبری نیز به مشام می رسد. آشی که قرار است ظریفانه بر سفره زحمتکشان کرد گذارده شود، زهرآلود است.

کارنامه حزب دمکرات و هم قطارانی که یک پایشان دور کعبه و  آستانه جده و یک پا بر روضه رژیم اسلامی شلنگ انداز شده، گاهی در راهروهای وزارت خانه ها دست در دست چهره های پیشین حکومت سلطنتی و اسلامی و مهره های سرمایه ی جهانی سرگردان و گاهی به «شوراهای اسلامی» در کردستان به قبله اُم القراء حکومت اسلامی سرخم می کنند، آشکار است که جز همین خواری و گاهی نعلین و رگبار بهره ای نمی برند. اینان نه از نیرویی درخور توازن برخوردارند که امیتازی بستانند و نه رژیم اسلامی در کردستان به شرایطی تن می سپارد. اما این تلاش خودفریبانه این بار در اسلو در حالیکه هنوز شلیک مسلسل هایی که در اتریش و برلن و «میکونوس» رگبار شدند به گوش می رسد،  میوه میز چهار همقطار شده است. ایجاد بحران و پراکندگی و سرگرم سازی بازی «مشاهیر»  هدف رژیم در کردستان است و هدف ناسیونالیستهای  سرگردان، امتیازی ناچیز از دستانی خون آلود.

اما  نفرت آورتر، توجیه این سیاست ضد مردمی است. تلاش مماشات طلبان همقطار، به عنوان دستبرد و دستاورد برای طرفهای مذاکره به همراه کشانیدن عناصری از کومه له حزب کمونیست ایران است. آنان برای امیتازخواهی از اربابان، وظیفه دارند تا هر چه تیغشان ببرد، بریدن بُرشی از کومه له (سازمان حزب کمونیست ایران) را اعلام و برای سرمایه جهانی، پیشکش کنند. این شرط اربابان است- هم کاخ سفید، هم حکومت اسلامی و هم اقلیمیان-  سیاستی که پیوسته از زمان کوچ عبدالله مهتدی از کومه له تا کنون ادامه داشته و یک دم از تخریب و برنامه ریزی برای ترور و «اتحاد عمل» برای بحران سازی و فروپاشی کومه له فروگذار نبوده اند. سرپاسدار سلیمانی  فرمانده نظامی سپاه قدس، روی دیگر این دیپلماسی ظریفکارنه است. توجیه توطئه، با کلی گویی و دستاویز شدن به نمونه های بی ربط تاریخی بینشی است که رفرم های مورد نظررا در چارچوب همین نظام دست یافتنی می داند. این بینش از سوی برخی که نمایندگی کومه له را به نام خویش برای پیمودن این راه برنامه ریزی کرده اند، ضربه سنگینی است به کومه له و حزب کمونیست ایران با افزون بر 40 سال مبارزه انقلابی. عناصر همراه این نگرش، اصرار دارند تا پا جای پای ناسیونالیستهای درمانده  بگذارند، بر این سودا که حکومت اسلامی «میلیتاریسم» خود را از کردستان به سایر بخش های ایران بکشاند (1). به این بیان که با نیروی بیشتر، برای سرکوب در دیگر بخش های ایران، قدرت سرکوب متمرکز تری بیابد، خواه در هفت تپه باشد، خواه در اهواز، تهران، عسلویه، بندرعباس و یا در سیستان و بلوچستان ووو. کافی است تا از کردستان بیرون رود تا باب فدرالیسم و« سیاست مشترک» برای حاکمیت فراهم آید. می ماند امتیازهایی به بلوک راست و اقلیم گرای محلی، تا جنبش شورایی کردستان را سرکوب و کردستان را به نقشه جدید خاور میانه ضمیمه و پاسداری کند و نظم بورژوایی را با کشتار سوسیالیستها و کمونیست ها و چپ ها وظیفه مند و نظام مند شود. همانگونه که در اندونزی ژنرال سوهارتو با کشتار افزون بر یک میلیون کمونیست و آزادیخواه و کارگر به پیش برد و همانگونه که در چین چیانکای چک  با کشتار صدها هزار کمونیست و کارگر به پیش برد و همانگونه که در جهان، خرده قدرت های محلی با برخورداری از لجستیک سرمایه جهانی به پیش برده و می برند. با هشیاری باید این نقشه راه مهندسی شده را درهم پیچید.

رِژیم که حتا مجسمه های برنز برخی  چهره های سرشناسی را در سرایر ایران به سرقت می برد و شبانه حتا مجسمه آریووبرزن را در یاسوج (بویر احمد) می رباید، و مشاهیرش «شیخ فضل آلله نوری» دشمن به دار مشروطه آویخته شده، سید حسن مدرس، آیت الله کاشانی کودتاچی و خمینی و انیس نقاش و لاجوردی جلاد اوین و خلخالی ووو است و سنگ قبر چهره های ماندگاری همانند شاملو و فروغ و پوینده و مختاری را در هم می شکند و نام فروغ را در کتابها ممنوعه می سازد، و دهها آموزگار و کارگر و زن  و دانشجو را به زندان و دخمه های مرگ افکنده، اخیرن در تهران به نامگذاری برخی خیابان ها به نام چهره هایی پرداخت که سنگ قبری هم اگر ازآنان باقی مانده باشد خرد و خمیر می کند، اینک به یاد «مشاهیر کرد» افتاده است. حکومت جلادان و سیاهی، مشاهیر آذری، بلوچ و ترکمن و عرب و فارس و خراسان را پشت سرنهاده و  اینک چه آدمکشان با فرهنگی که به سوی خلق کرد دست دراز کرده اند! این دست و صاحب این دست  را باید در سراسر ایران برای همیشه کوتاه کرد و به زباله دان تاریخ افکند و نه اینکه فشرد و با جلادان 40 سال جنایت علیه بشریت به مغازله نشست. و چه مضحکه ی چندش آور و چندش آورتر، چهره آنانی که به شعور و آگاهی و حافظه تاریخی خلق کرد دهن کجی می کنند و در شرایطی دست در دست نمایندگان باندهای حکومتی میگذارند که رژیم در سراشیبی سرنگونی قرار گرفته است. به راستی باید از این فریبکاران پرسید، که گلوله های نشسته بر سینه کولبران را مگر جز همان برگزار کنندگان  مشاهیر کرد شلیک می کنند!؟ و  این بزرگداشت مشاهیر کرد و ناسیونالیسم شما، نانی به سغره کوله بران و گرسنه گان کرد می آورد!؟

 اکنون ابرام و اصرار کسانی که هنوز از «گنجایش» و «ظرفیت» عقب نشینی رژیم دم می زنند، فهمیدنی است. کسانی که خواست های شورایی و فریاد نان، کار، آزادی! از سوی کارگران و در سراسر ایران را «شتاب آلوده» می خوانند و هنوز رفرم را می جویند و هنوز ظرفیت حکومتی را توهم زا بوده و هنوز بر شیپور «طی مراحل» می دمند و هنوز می خواهند، رژیم را به عقب نشینی و تحمیل خواسته هایی وادارند و امتیاز بستانند! آشکار است که چنین بینشی، مذاکره را نه تنها محکوم نمی شمارد، بلکه توجیه می کند و اگر مجال یابد  دست رژیم را پس نمی زند. و آشکار است که نمایندگانی از یک قماش در اسلو در بازی توطئه آکتور می شوند و نگرشی با سمپاتی، توجیه گر تئاتر اسلو می نشیند. متاسفانه با توجه به دو مصاحبه مبهم رهبری کومه له/ در حزب کمونیست ایران، این ابهام به آشکارا نمایان شده و خواهی نخواهی، پشتوانه ی  گرایش راست زاویه گرفته از استراتژی حزب کمونیست ایران در کومه له می شود. برآشفتگی کمونیستها، فعالین و نیروهای جنبش سوسیالیستی به ویژه در کردستان در نگرانی نسبت گرایش توجیه مذاکره با حکومت اسلامی نمایانگر بیداری طبقاتی و انقلابی است. واکنش افکار عمومی به این خط قرمز طبقه کارگر ایران، به ویژه در کردستان، جنبش سوسیالیستی و تمامی آزادیخواهان، از جمله حزب کمونیست ایران و کومه له- سازمان کردستان حزب کمونیست ایران نشانه ی شکست و رسوایی ناسیونالیسم مماشات طلب در کردستان است.  مبارزه با این توطئه و توجیه و هرگونه مذاکره با حکومت اسلامی (جز مذاکره برای تسلیم بدون شرط حکومت در سراسر ایران) را با اتحاد و یکپارچگی در مبارزه برای سرنگونی انقلابی و سوسیالیستی حکومت اسلامی و برقراری شوراهای انقلابی پاسخ می گوییم.

(1) جمال بزرگپور مصاحبه با رادیو پیام کانادا  https://radiopayam.ca /

عباس منصوران

ششم ژولای 2019

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com