مبارزه و جانفشانیهای تاریخی مردم کرد و سازشکاریهای رهبران ناسیونالیست کرد!
بهرام رحمانی
July 06, 2019bahram.rehmani@gmail.com
بهجرات میتوان گفت که مردم کرد در خاورمیانه، مبارزترین و در عین حال محرومترین و سرکوب شدهترین مردمان خاورمیانه هستند که در میان چهار کشور منطقه تقسیم شدهاند. اما متاسفانه هر بار این مردم حقطلب به پا خواستهاند تا حق و حقوق خود را از حلقوم حاکمان تبهکار و قدارهبند بیرون بکشند رهبران ناسیونالیست کرد، یا فریب حکومتهای مرکزی را خوردهاند و یا در راستای منافع حقیرشان، تن به خفت و خواری دادهاند و مبارزه مردم را به بیراهه کشیدهاند. به علاوه آن شخصیتها و رهبران کرد که اغلب ریشههای قبیلهای و عشیرتی دارند حتی در احزاب خودشان نیز پایبند به هیچ قرار و مدار سازمانی – تشکیلاتی نیستند و فردی عمل کردهاند.
اکنون پس از چهل سال مبارزه در جهت سرنگونی کلیت حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی، باز هم رهبران چهار حزب سیاسی ناسیونالیست کردستان ایران، پشت درهای بسته به مسلخ حکومت اسلامی ایران رفتهاند. ناگفته نماند که آنها پیش از این نیز مذاکره با نمایندگان دست چندم حکومتهای آمریکا، عربستان، ترکیه و...، یعنی رقبای حکومت اسلامی ایران را در کارنامه سیاسی خود دارند.
در روزهای گذشته، خیر مذاکره مشترک حزب دموکرات کردستان ایران، حزب دمکرات کردستان، حزب کومهله و کومهله زحمتکشان(تشکل مرکز هماهنگی کردستان) با حکومت اسلامی منتشر شده است. گفته میشود این مرکز در دو سال گذشته، بارها با نمایندگان حکومت اسلامی ایران به مذاکره نشسته است.
گویا این مذاکره و نشست نمایندگان حکومت اسلامی و چهار سازمان کردی، روز یکشنبه گذشته در نروژ برگزار شده است.
نفس مذاکره قابل تعمق است. مذاکرهای که علنی و از موضع برابر و بدون قید و شرط باشد و در پشت درهای بسته و به دور از چشم جامعه برگزار نشود شاید اشکالی نداشته باشد. اما مذاکره پنهانی و پشت درهای بسته هم میتواند مبارزه و جانفشانیها و دستاوردهای مبارزاتی مردم را بر باد دهد و هم سر مذاکرهکنندگان به مسلخ حکومتیها ببرد.
با این مقدمه، در ادامه بهطور اجمالی به تاریخ مبارزه مردم کرد و سازشکاری رهبران ناسیونالیست آنها میپردازیم.
مذاکره با عبدالرحمان قاسملو و کشتن وی بر سر میز مذاکره
جا دارد در اینجا یادآوری کنیم که سران حکومت اسلامی ایران، چگونه عبدالرحمان قاسملو دبیر کل وقت حزب دموکرات کردستان را به سر میز مذاکره در اتریش کشاندند و بر سر همان میز مذاکره نیز بیرحمانه او و همراهانش را به قتل رساندند.
عبدالرحمان قاسملو، دبیرکل وقت حزب دموکرات کردستان ایران، در روز 13 جولای سال 1989، بههمراه دو تن از رفقای خود بر سر میز مذاکره با نمایندگان حکومت اسلامی ایران در شهر وین اتریش، به قتل رسید. حدود 30 سال از این قتل میگذرد، اما عاملان آن هنوز معرفی و محاکمه نشدهاند.
قاسملو در اواسط سال 1980، از طریق فرستاده جلال طالبانی رهبر حزب اتحادیه میهنی(ی.ن.ک) با حکومت اسلامی ایران ارتباط برقرار کرد. «فاضل رسول»، در وین زندگی میکرد و بهعنوان واسطه کردها برای مذاکره محسوب میشد. او نشست قاسملو را با حکومت ایران تدارک دید.
قاسملو درخواست کرد که نشست در پاریس برگزار شود. اما حکومت اسلامی ایران میگفت: «یا وین یا برلین. پاریس امکان ندارد.» سرانجام قاسملو در 11ام ژوئیه برای مذاکره به وین رفت.
در آن زمان، سه تن از سوی حکومت اسلامی ایران به نامهای «جعفر صحرارودی»، «مصطفی آقاجوادی»، «منصور بزرگیان» از هتل بهسوی مکان مذاکره به راه افتادند. جلوتر از این افراد حکومتی، بادیگاردهایی روز 10ام ژوئیه به وین آمده بودند. یکی از شاهدان عینی آن روز که نام خود را «شاهد د» عنوان کرده، گفته است: «محمود احمدینژاد که در سال 2005، بهعنوان رییس جمهور ایران انتخاب شد نیز در میان آنها بوده و به جاسوسی پرداختە است.»
مذاکره آغاز شد و تمام مکالمههای آن بر روی نواری ضبط میشد. بعدها صدای قاسملو از روی این نوار که توسط پلیس اتریش ضبط رفته بود، شناسایی شد که میگفت: «ما با دست خالی به مذاکره آمدهایم و آیا حکومت ایران بر قول خود برای ایجاد خودمدیریتی پابرجا است؟» پس از آن صدای شلیک گلوله به گوش میرسد.
با گلولههایی که از دو قبضه اسلحه شلیک شده بودند دکتر عبدالرحمان قاسملو از پیشانی، کتف و سینه، رسول هم از فرق سر و سینه خود به قتل رسیدند.
حین ورود اولین تیمهای پلیس به محل جنایت، جعفر صحرارودی را آغشته به خون در کف رستوران مشاهده میکنند. منصور بزرگیان همراه او در زمان ورود نیروهای پلیس به آنان گفته بود: «کشتند! رفیق من را کشتند، او را نجات دهید.» این ترور که از قبل سازماندهی، تسوط جعفر صحرارودی طراحی شده بود؛ تحت کنترل نیروهای پلیس به بیمارستان منتقل شد و بزرگیان هم به اداره تحقیقات پلیس انتقال یافت.
بزرگیان با دستوری ساعت پنج صبح به سفارت ایران در وین منتقل شد و چندین روز در آنجا مخفی نگه داشته شد. 22 ژوئیه دولت وقت اتریش تحت فشارهای دولت اسلامی ایران، صحرارودی را به تهران بازگرداند.
از تیم ترور دکتر قاسملو در تهران همچون «قهرمان» استقبال شد. منصور بزرگیان هم پس از بازگشت به ایران، درجه ژنرالی گرفت و بهعنوان فرمانده قرارگاه سپاه در اورمیه منصوب شد. سپاه پاسداران اورمیه کنترل بخش بزرگی از کردستان را در آن دوره بر عهده گرفت.
جعفر صحرارودی هم پس از ترور دکتر قاسملو، به ایران بازگشت و بهعنوان فرمانده سپاه قدس وظیفه عملیات خارج از ایران را بر عهده گرفت. صحرارودی فرماندهی عملیات علیه کمپ «کویه» حزب دمکرات کردستان ایران در جنوب کردستان را در آگوست 1996، شخصا بر عهده داشت.
سال 2013 جعفر صحرارودی در ماه اکتبر به سوئیس و کرواسی مسافرت کرد. با وجود اینکه حکم بازداشت بینالمللی او صادر شده است اما هیچکدام از دو، از این کشورها به اتریش تحویل داده نشدند.
همچنین حزب دمکرات کردستان عراق(پ.د.ک)، از جعفر صحرارودی در سال 2014 در هولیر استقبال کرد. به دعوت پ.د.ک حین سفر علی لاریجانی به هولیر، جعفر صحرارودی هم وارد هولیر شد. جعفر صحرارودی در این دیدار با مسئولان پ.د.ک عکس گرفته است.
دولت اتریش در سرپوش گذاشتن بر واقعیت هیا پشت پرده این ترور سنگ تمام گذاشت و از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد. دولت اتریش، به طور مداوم ادعا کرده است که «تهران ما را در فشار قرار نداده است.» اما در سال 1997، طی نظرسنجی که در روزنامه پرسایس وین منتشر گردید نشان داد که از هر 100 اتریشی، 55 نفر اعلام کرده بودند که «دولت اتریش بر اقدامات علیه کردها چشمپوشی کرد.» نکته جالب اینکه در اوایل 1990، تجارت مابین ایران و اتریش 60 درصد افزایش پیدا کرده بود.
هلن قاسملو، همسر چکتبار قاسملو از شاکیان اصلی این پرونده، سال چند سال پیش در مصاحبهای با اشاره به مشکلات حقوقی پرونده ترور همسرش گفته بود: «بعد از سال 1995 مسئله وین خوابید و برای پیگیری مجدد و بازگشایی نقاط تاریک قضایی پرونده نیاز به مدارک جدی، تازه و محکمهپسند هست.» او ابراز امیدواری کرده بود تا زمانی که در قید حیات است پرونده ترور همسرش را به نتیجه برساند.
پرونده ترور عبدالرحمان قاسملو آنطور که همسر وی نیز اشاره کرده برای مدتی خاموش ماند، اما بعد از دور اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، برخی رسانههای اتریش با مطرح کردن این که رییس دولت در ترور قاسملو دست داشته است، یکبار دیگر موضوع ترور رهبر حزب دمکرات را مطرح کردند.
آن زمان پیتر پیلس، نماینده حزب سبزها در مجلس اتریش، شهادت یک تاجر اسلحه آلمانی را ارائه کرد که طبق آن، او مدت کوتاهی قبل از ترورعبدالرحمان قاسملو سلاح سبک به سفارت ایران در اتریش فروخته است.
تاجر آلمانی این شهادت را در مقابل کمیسیون ضد مافیا در آوریل سال 2006 میلادی ادا کرده بود. او گفته بود هنگام تحویل اسلحه سه نفر ایرانی حضور داشتند که یک نفر از آنها محمود احمدینژاد بوده است. با این حال، موضوع دست داشتن محمود احمدینژاد در ماجرای قتل قاسملو تا این لحظه از سوی منابع رسمی دولت اتریش تایید نشده است.
چند سال پیش نیز همزمان با دستگیری برخی دیپلماتهای ایرانی در اربیل کردستان عراق توسط نظامیان آمریکا که متهم به دست داشتن در انتقال تسلیحات و کمک به درگیریهای داخلی عراق بودند، رسانههای اتریش احتمال دادند یکی از دستگیر شدگان، از عوامل ترور قاسملو در اتریش است.
این احتمال نیز از سوی دولتهای اتریش و آمریکا تایید نشد؛ با این حال پرونده ترور عبدالرحمان قاسملو همانند سایر ترورهای حکومت اسلامی بسته نشده و از نظر افکار عمومی مردم ایران و جهان باز است.
توافق و سازش مصطفی بارزانی با حکومت شاه و آمریکا
آرشیو کتابخانه ریچارد نیکسون نامه مشاور امنیت ملی آمریکا خطاب به سفیر ایالات متحده در تهران را منتشر کرده که طی آن از همکاری نزدیک کاخ سفید با محمدرضا شاه پهلوی برای تقویت توان مالی و نظامی ملامصطفی بارزانی در دهه 1970 پرده برداشته شده است.
سند منتشر شده، حاوی متن تلگرافی است که هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت نیسکون به ریچارد هلمز، سفیر آمریکا در تهران برای مذاکره با محمدرضا شاه پهلوی درباره میزان کمکها به حزب دموکرات کردستان عراق ارسال کرده است. کیسینجر در این نامه هلمز را مامور کرده است تا درباره اعلام آمادگی ایالات متحده برای کمک به کردها با شاه گفتگو کند.
در بخشی از متن نامه کیسینجر به هلمز، آمده است: به شاه ایران بگویید که ایالات متحده در نظر دارد تا علاوه بر ادامه کمکهای بلاعوض خود به کردها، مبلغی تا سقف یک میلیون دلار را برای امداد به پناهندگان اختصاص دهد. ایالات متحده تمایل دارد تا این میزان هزینه همانگونه که شاه ایران پیشنهاد آن را داده بود، صرف تهیه غذا و دیگر مایحتاج مورد نیاز آنها شود.
کیسینجر در نامه خود به هلمز، تاکید میکند که مسئولیت خرید و تحویل این مایحتاج باید به عهده دولت ایران باشد. مشاور امنیت ملی آمریکا در ادامه توضیحات خود به سفیر کشورش در تهران خاطرنشان کرده است که به شاه ایران بگویید ایالات متحده همچنین آماده انتقال هوایی سلاحها و مهمات نظامی کوچک با ارزش 900 هزار پوند به ساواک است.
کیسینجر از هلمز میخواهد تا پیش از اینکه این پیشنهاد را به کردها اعلام کند، نظر شاه را در مورد مسئله اعلام خودمختاری زودهنگام کردها بخواهد و آن را گزارش دهد. او مینویسد: ایالات متحده تصور نمیکند که اعلام زودهنگام خودمختاری کردها به نفع آمریکا و ایران باشد. او منافع آمریکا را کمک به کردها در بهرسمیت شناختن حق مذاکره با دولت بغداد و تضعیف دولت حاکم میداند.
کیسینجر در عین حال تاکید میکند که ایجاد حکومت خودمختار و مستقل کرد در عراق و نوعی تقسیمبندی دائمی این کشور، منافع طولانی مدت اقتصادی را بههمراه نخواهد داشت. و اینکه نه ایران و نه ایالات متحده قصد ندارند تا تمامی درهای روابط خود با حکومت عراق که مطمئنا منافع زیادی را برای دو کشور به همراه دارد، ببندند.
در پانزدهم مارس 1970، به دنبال انعقاد معاهدهای پانزده مادهای میان بارزانی و صدام حسین، درباره بهرسمیت شناخته شدن ملیت و زبان کردها و موقعیت برابر آنها با اعراب تاکید شد. قانون اساسی جدید 1970 عراق، حق مردم کرد و حقوق تمام اقلیتهای درون عراق متحد را به رسمیت شناخت.
اما در سال 1971، هنگام عقد قرارداد بین حکومت بعث و نمایندگان کردها، روشن شد که مسائل کلیدی مانند کنترل کردها بر نیروهای تامین امنیت محلی، دریافت سهم مناسبی از درآمد نفت و شراکت در قدرت ملی جزو قرارداد نیست. حکومت بعث عربها را بهسمت کردستان کوچ داد و سعی کرد ملامصطفی بارزانی رهبر کردها را ترور کند.
بارزانی که از دهه 1960 با آمریکا و شاه ایران در تماس بود، بار دیگر جهت دریافت کمک علیه بغداد به آنها مراجعه کرد. ایران و آمریکا کردها را به شورش علیه بغداد ترغیب کردند و میلیونها دلار سلاح، پشتیبانی لجستیکی و بودجه مالی برای آنها تهیه کردند. بر اساس اسنادی که پیش از این منتشر شده، سازمان سیا در عرض سه سال 16 میلیون دلار پول به کردهای عراق داد و جمعا 90 درصد سلاحهای کردها توسط آنها تهیه شد. نیکسون، رییس جمهور وقت آمریکا، کسینجر و شاه امیدوار بودند کردها غلبه پیدا نکنند. همانگونه که در نامه کیسینجر به هلمز به آن مستقیما اشاره شده است، آنها ترجیح میدادند شورشیان فقط تا آنجا پیش بروند که برای کشیدن شیره عراق کافی باشد.
در مارس 1974 مصطفی بارزانی با حمایت شاه ایران و آمریکا درگیری جدیدی علیه حکومت عراق آغاز کرد که با پیروزیهای بزرگی همراه بود.
یکی دیگر از اسناد منتشر شده در آرشیو کتابخانه نیکسون نامهای است حاوی ترجمه متن عربی برنامه حزب دموکرات کردستان عراق در تاریخ 16 آوریل 1974، که پس از پیروزی در مقابل دولت بغداد برای کیسینجر ارسال شده است. در این نامه به علل اعلام خودمختاری و عواملی که باعث ایجاد درگیریهای مجدد میان کردها و عراق شده بود، بهطور مفصل اشاره شده است. در همان سال قانون خود مختاری در منطقه کردستان به تصویب رسید.
قانون خودمختاری در منطقه کردستان مصوبه سال 1974، وعده داد که کردی زبانی رسمی خواهد بود و در مدارس تدریس نیز خواهد شد. با این اقدامات، هویت و حقوق کردها در عراق وسیعتر از کشورهای همسایه بهرسمیت شناخته شد.
چنانکه «لاری اورست» در کتاب «آمریکا، خاورمیانه، نفت و قدرت» نوشته، سال 1975، شورش کردها جدیترین تهدیدی را که تا آن موقع حکومت بعث بهخود دیده بود، بهوجود آورد. سالها بعد اسنادی منتشر شد که نشان میداد حدود 45 هزار نیروی کرد با کمک دو دسته نظامی از ایران، نزدیک به 100 هزار سرباز ارتش عراق را زمینگیر کرد. در پی آن اقتصاد و ارتش عراق بهطور جدی تحت فشار قرار گرفت. نامه مشاور امنیت ملی آمریکا به هلمز در سال 1974 نشان میدهد که کسینجر و شاه خواهان جنگ همهجانبه یا فروپاشی عراق نبودند، بلکه میخواستند عراق را به عدم همکاری با روسها مجبور کنند و با این کار به دیگران در منطقه نشان دهند که وابسته به شوروی بودن فایده ندارد.
شاه میخواست ثابت کند که ایران قویترین قدرت خلیج فارس و قابل اتکاءترین ژاندارم منطقه برای آمریکا است. همچنین میخواست در معاهده سعدآباد که طبق آن کنترل تمامی راه آبی شط العرب مابین دو کشور را به عراق داده بود، تجدیدنظر کند.
شاه قصد داشت لحظهای که با دشمن خود بر سر مشاجرات مرزی به توافق رسید کردها را رها کند. هشت ساعت پس از آنکه عراق با شروط آمریکا و ایران که در توافقنامه الجزایر در سال 1975 فرمولبندی شده بود، موافقت کرد، شاه و آمریکا کمکهای خود(حتی کمکهای غذایی) به کردهای عراق را قطع کرد و مرز ایران را بستند و راه عقبنشینی کردها را مسدود کردند.
ملا مصطفی بارزانی در اواخر سال 1975، دچار بیماری شد و بەمنظور معالجە بە آمریکا سفر کرد و سرانجام در سال 1979، برای همیشە دیدە از جهان بست و جسد وی بە کردستان ایران منتقل و در شهر اشنویە بە خاک سپردە شد اما بعدها بە منطقە بارزان بازگرداندە شد.
توافق و سازش همزمان جلال طالبانی و مسعود بارزانی با آمریکا
در سال 1991، پس از فروپاشی شوروی و در جریان عملیات نظامی ائتلاف علیه عراق به رهبری آمریکا، شورشی از سوی کردها علیه دولت مرکزی عراق صورت گرفت که بهشدت از سوی صدام سرکوب شد و منجر به قتلعام و آواره شدن شمار زیادی از کردها شد. در چنین وضعیتی، واشینگتن با تصویب قطعنامه 688 شورای امنیت، منطقه پروازممنوع را در شمال عراق با هدف ایجاد «منطقه امن» تاسیس کرد. منطقه امن کردستان عراق، سرزمینهای واقع در شمال مدار 36 درجه را شامل میشد که در پی آن استانهای کردنشین سلیمانیه، اربیل و دهوک از نفوذ بغداد رهایی یافتند و کردهای عراق موفق شدند پس از برگزاری انتخابات پارلمانی 19 مه 1991 میلادی یک دولت خودمختار منطقهای تشکیل دهند. این تحول آغازگر مناسبات جدیتری میان کردها و آمرکیا و همچنین حکومتهای منطقه شد. پس از آن نیز در سال 1998، واشینگتن تلاش کرد که اختلاف میان حزب دموکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی و گروه اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی را حل کند. این دو رهبر کرد در 17 سپتامبر 1998، موافقتنامه واشینگتن را امضاء کردند که بر اساس آن مقرر گردید اختلافات خود را کنار گذاشته و بهطور مشترک اداره مناطق کردنشین عراق را بر عهده گیرند.
با سقوط صدام حسین و در پی حمله آمریکا به عراق در سال 2003، کردها توانستند در قالب ایالتی فدرال با اختیارات گسترده و رسمی، مستقلتر شوند. اصول 1، 4 و 113 قانون اساسی عراق اختیارات قانونی لازم را به حکومت منطقهای کردستان اعطا کرد. طالبانی رییسجمهور عراق شد و نیروی پیشمرگههای کرد بهعنوان بخشی از ساختار دفاعی این کشور رسمیت قانونی یافت و بر اساس قانون اساسی جدید میباید بودجه آن از بودجه وزارت دفاع دولت مرکزی پرداخت شود.
همچنین در این دوره، دفتر نمایندگی دولت اقلیم کردستان در آمریکا تاسیس شد که زمینه را برای ایجاد لابی کردها در نهادهای تصمیمگیری آمریکا فراهم کرد که اوج این تلاشها در دوره قباد طالبانی بهعنوان نماینده دولت اقلیم کردستان در آمریکا انجام شد.
روابط آمریکا و اقلیم کردستان از سال 2005 که مسعود بارزانی بر کرسی ریاست اقلیم کردستان عراق تکیه زد، نزدیکتر شد و شکل رسمیتری به خود گرفت. بارزانی از ابتدای ریاست خود بارها سفر رسمی به آمریکا انجام داده است. اولین سفر رسمی بارزانی به آمریکا در 29 اکتبر 2008 و با دعوت رسمی جرج بوش رییسجمهور جمهوریخواه آمریکا و پس از امضای توافقنامه استراتژیک میان واشینگتن و بغداد و عبور عراق از مرحلهای بحرانی انجام شد. 11 دسامبر 2009 بارزانی برای دومین بار و با دعوتی رسمی، سفری یکهفتهای به آمریکا داشت و با باراک اوباما رییسجمهور وقت این کشور دیدار و گفتگو کرد. سفر سوم بارزانی به آمریکا در 4 آوریل 2012 و بههمراه هیئت عالیرتبه سیاسی و اقتصادی انجام شد. چهارمین سفر بارزانی به آمریکا در اوایل مه 2015، در حالی صورت گرفت که شرایط بحرانی در عراق، مناقشات طایفهای در آن، عدم کنترل بغداد بر همه مناطق کشور، اشغال برخی مناطق(اغلب سنی نشین) توسط داعش فرصت مناسبی را برای استقلالطلبی تاریخی کردها فراهم کرده است. در همه این سفرها در یک دهه گذشته مسائل عراق، استقلال کردها و حمایتهای سیاسی- نظامی مورد گفتگو قرار گرفته است.
با این همه، یکی از رویدادهایی که سفر چهارم بارزانی به آمریکا را متفاوت از سفرهای دیگر او کرد، لایحه بودجه نظامی 2016 آمریکا بود که در آن کنگره(نمایندگان جمهوریخواه) به دولت اوباما پیشنهاد کرد مبلغ 178 میلیون دلار کمک نظامی بهصورت مستقیم و بدون دخالت بغداد در اختیار نیروهای پیشمرگ و عشایر سنی در عراق برای مقابله با داعش قرار دهد. بارزانی در سفر چهارم خود، با این استدلال که بغداد در ارسال تجهیزات و تسلیحات نظامی به اقلیم مانعتراشی و کارشکنی میکند درصدد جلب حمایت سنا برای تصویب این طرح برآمد؛ اما برخلاف کنگره، سیاست دولت اوباما در پی درخواستهای اقلیم تنها یک چیز بود: ارسال سلاح برای کردها از طریق دولت مرکزی عراق.
کمیته خدمات نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا، در این لایحه پیشنهاد کرد که از مجموع 715 میلیون دلار کمک نظامی این کشور به عراق 25 درصد آن (178 میلیون دلار) بهطور مستقیم به نیروهای کُرد و سنی داده شود و 75 درصد دیگر (537 میلیون دلار) در اختیار دولت مرکزی عراق قرار گیرد. نکته مهم در این لایحه در نظر گرفتن نیروهای پیشمرگ و سنی بهعنوان «کشور» و همچنین هشدار به بغداد است که اگر ظرف 3 ماه پس از تصویب لایحه به حمایت از نیروهای شیعه پایان ندهد و مشارکت سیاسی واقعی در دولت مرکزی تحقق نیابد و گارد ملی(نیروی وابسته به سنیها) جنبه رسمی پیدا نکند، 60 درصد کمکهای مستقیم نظامی آمریکا به بغداد (429 میلیون دلار از 537 میلیون دلار) در اختیار نیروهای کرد و سنی قرار میگیرد. همزمان، دولت مرکزی عراق و مقامات عالیرتبه این کشور از جمله نخست وزیر، وزیر خارجه و دیگر مسئولین، مرجعیت شیعی در کربلا و نمایندگان وابسته به جریانات شیعی بهویژه همپیمانی ملی، بهشدت با این اقدام کنگره آمریکا مخالفت کرده و هدف آن را تجزیه عراق اعلام کردند.
در نتیجه این فشارها و البته مخالفت دموکراتهای کنگره و دولت اوباما با آن، طرح مذکور به سبب عدم احراز آراء کافی از سوی سنا رد شد. به هر حال پس از تضعیف دولت مرکزی عراق در نتیجه کنار رفتن مالکی و حمله داعش به این کشور و حتی با وجود رای نیاوردن طرح کنگره در مورد تسلیح مستقیم نیروهای کرد، گمانهزنیها در مورد تسلیح مستقیم این نیروها به صورت محرمانه از سوی آمریکا بیش از هر زمان دیگری تقویت شده است. در سایه تهدید داعش نزدیکترین روابط امنیتی آمریکا و کُردها میان یگانهای ضد تروریسم حاصل شده و یک مرکز عملیات مشترک برای گسترش این همکاری نیز تأسیس شده است. بیش از 100 مربی نظامی آمریکا و همچنین کنسولگری این کشور در اربیل مستقر هستند.
ماری هارف، معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در پاسخ به اینکه آیا حملات هوایی بیشتری در عراق انجام خواهد شد، گفته است: «دستکم باید گروه داعش پیشروی خود به سوی اربیل را متوقف کند تا حملات هوایی بیشتری انجام نشود.»
این موضعگیری نشان میدهد که دفاع از اقلیم کردستان برای آمریکا حیاتی و ضروری است. به هر حال داستان روابط آمریکا و احزاب کرد عراقی بهویژه پس از سرنگونی صدام، چیزی بیش از روابط یک ابرقدرت با یک اقلیت تحت محاصره در عراق است. یعنی ساختن یک اسرائیل دیگر که پایگاه امنی برای دولت آمریکا در منطقه باشد.
اکنون اربیل پایگاه اطلاعاتی و نظامی آمریکا بهشمار میرود و نقطه مناسبی برای جاسوسیهای آمریکا علیه کشورهای است. دهها مشاور نظامی آمریکایی در این شهر حضور دارند و فرودگاههای کوچک سری مخصوص هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین به آمریکا خدمات میدهند و بهتازگی نیز آمریکا با هدف گسترش مراکز اطلاعاتی در نزدیکی فرودگاه اربیل قراردادهایی با برخی شرکتها منعقد کرده است؛
اقلیم کردستان عراق، بیش از 14 حلقه چاه نفت دارد و چهارمین چاه عظیم نفتی عراق در آن منطقه واقع شده است. ششمین ذخیره نفت جهانی در کردستان است و اربیل که پایتخت نفتی آن بهشمار میرود میزبان شرکتهای بزرگ نفتی آمریکا بهویژه شرکت «اکسون موبیل» و «شیفرون» است که قراردادهای عظیم نفتی در خاورمیانه دارند. اربیل بهتنهایی یکچهارم نفت عراق را تولید میکند و ثروت منابع انرژی شمال عراق بیش از 45 میلیارد بشکه نفت و 3/6 تریلیون مترمکعب گاز است.
جلال طالبانی رییس جمهوری عراق
جلال طالبانی كه در فاصله سالهای 2005 تا 2014 ميلادی، رييس جمهوری عراق بود در 21 آبان 1312 متولد شد و در 11 مهر 1396 در سن 83 سالگی، بهدليل كهولت سن و بيماری درگذشت.
موسس حزب ميهنی كردستان عراق در سال 1976، بيش از 60 سال از زندگی خود را در فعاليتهای مسلحانه كردستان عراق و سپس سياست گذراند.
طبق اسناد و كتابهایی كه از زندگینامه طالبانی منتشر شده وی در سال 1933 در روستای «كلكان» از توابع شهرستان «كويه» از توابع استان سليمانيه در شمال عراق به دنيا آمده است.
خودش گفته از سال 1947 وارد اولين تشكل دانشآموزی و متعاقبا در سال 1948 وارد تشكيلات دهقانان كردستان شد و ثمره اين جنبوجوشهای سياسی اولين دستگيری و تبعيد به «موصل» و محروميت از ثبتنام در دانشكده پزشكی در سال 1951 بود و اين تقدير ناخواسته او را به ثبتنام در دانشكده حقوق دانشگاه بغداد كشاند.
او در 18 سالگی عضو كميته مركزی حزب دموكرات كردستان به رهبری ملامصطفی بارزانی شد و چندی بعد هم رهبر مقاومت مناطق كردنشين شد تا در برابر حملات دولت مركزی به اين مناطق مقاومت كند.
او در سال 1961، در قيام عليه حكومت «عبدالكريم قاسم» ریيسجمهوری وقت عراق شركت كرد و پس از سرنگون شدن قاسم، در سال 1963، عضو هياتی برای مذاكره با ریيس جمهوری عراق شد.
طالبانی در سال 1963، بدون اطلاع ملا مصطفی بارزانی برای ديدار با «جمال عبدالناصر» و «احمد بن بلا» روسای جمهوری مصر و الجزاير و برای ميانجیگری بين كردها و اعراب در عراق به مصر و الجزاير سفر كرد.
سازش ملامصطفی بارزانی با «عبدالسلام عارف» رييس جمهوری وقت عراق به تشديد تنشهای طالبانی با ملامصطفی انجاميد و با وجود پيوند عميق اين دو، نخستين گسست در روابط شان رخ داد.
در بحبوحه جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1967، جلال طالبانی با انتشار مقالهای در روزنامهها، به دفاع از اعراب پرداخت و بر پشتيبانی كردها از اعراب در مقابل اسرائیلیها تاكيد كرد.
با پيروزی بعثیها در بغداد، مام جلال و ملامصطفی از درِ آشتی درآمدند؛ اما دورانديشی طالبانی در عرصه سياسی، او را وارد تشكيلات مخفی ديگری با نام «كومهله رنجبران كردستان» كرد.
در پی اختلافات در درون حزب دموكرات كردستان، طالبانی در سال 1975، «اتحاديه ميهني كردستان» را تاسيس كرد.
تشكيل اين حزب، بهمعنای تعميق شكاف ملی و ايدئولوژيك و سیاسی بين جامعه کردستان عراق بود كه در يكسو حزب دموكرات كردستان به رياست خانواده بارزانی و در مقابل اتحاديه ميهنی كردستان به رهبری جلال طالبانی جوان قرار داشت.
طالبانی در دهه 70 ميلادی، در گيرودار مذاكره و تلاشها برای سازش بين مردم كرد و دولت مركزی عراق بود كه بعد از بينتيجهماندن مذاكرات، جلال از عراق خارج شد و به سوريه و لبنان رفت و بهشدت عليه حزب بعث عراق و حسن البكر و صدام حسين فعاليت كرد.
در حالی كه او در كشورهای عربی بهفعاليت سياسی مشغول بود، صدام و شاه ايران با وساطت «هواری بومدين»، رييس جمهوری وقت و «عبدالعزيز بوتفليقه» وزير امور خارجه وقت الجزاير، در كنفرانس اوپك توافق كردند كه اين توافق منجر به صدور قرارداد مارس 1975 الجزيره شد.
با شكست قيام كردها در سال 1975، طالبانی در 22 ماه مه با اتحاد سازمانهای چپ كرد و از جمله كومهله رنجبران كردستان، اتحاديه ميهنی كردستان را تاسيس كرد و در سال 1976، اولين گروه چريكی اين حزب برای مبارزه با بعثیها آماده شد. از آن زمان مبارزات طالبانی با حزب بعث تا سقوط اين حکومت در بهار 2003، ادامه داشت.
نهایتا در دورهای که عراق به اشغال نيروهای آمريكایی درآمد و سپس در همين برهه كشور درگير جنگ مذهبی و همزمان تشديد اختلافات سياسی داخلی شد، طالبانی بود که با وساطتهایی كه بين تهران و واشینگتن كرد، عراق صحنه اولين نشست مستقيم حکومت اسلامی ايران و آمريكا درباره ايجاد «صلح و آرامش» در عراق شد. بر همين اساس عراقیها او را، بهعنوان «سوپاپ اطمينان» عراق كه وجودش ايجاد سازش میكند، اطلاق كردند.
کردستان عراق بهطور سنتی تحت نفوذ و تسلط «حزب دموکراتیک کردستان»(KDP) به رهبری مسعود بارزانی و «اتحاد میهنی کردستان»(PUK) به رهبری جلال طالبانی تا هنگام فوتش قرار داشت. هر یک از این دو احزاب، نیروهای جنگی خود را موسوم به «پیشمرگه» دارد. «حزب دموکراتیک کردستان» بر شهرهای اربیل و دهوک تسلط دارد در حالی که «اتحاد میهنی» و شاخه اصلاحطلب آن موسوم به «گوران» بر سلیمانیه کنترل دارد. این در حالی است که «اتحاد میهنی» به تنهایی حداقل به سه فراکسیون اصلی دیگر منشعب میشود.
کردهای ترکیه
ترکیه از هنگام ایجاد جمهوری در سال 1923 تا 1938، هجده بار شاهد شورش بود که 16 مورد آن از سوی کردها انجام گرفته است.
پس از سال 1938، ترکیه دیگر با شورشهای بزرگ کردها مواجه نشد تا این که «حزب کارگران کردستان»(پ.ک.ک)، فعالیت خود را در سال 1984، علیه حکومت مرکزی ترکیه تشدید کرد و این مبارزه با افت و خیزهایی تا به امروز ادامه دارد.
حزب کارگران کردستان (PKK)به رهبری عبدالله اوجالان، که اکنون 20 است در زندان بهسر میبرد و طرفدارانش او را مانند یک فیلسوف و نظریهپرداز میدانند، صرفا یک نیروی چریکی نیست، بلکه یک جنبش متغیر اجتماعی و سیاسی است که میلیونها نفر هوادار و چندین سازمان پیشرو در منزقه خاورمیانه دارد.
حزب کارگران کردستان، بهعنوان یک جریان انترناسیونالیستی، کمک کرده است تا در چهار بخش کردستان احزابی تاسیس شوند و همچنین حضور قوی در جمعیت کردهای خارج از منطقه یا مهاجر در جهان دارد.
عبدالله اوجالان، بهویژه طی دهه گذشته، خواست خود برای ایجاد «دولت - ملت» کردی را کنار گذاشته و حالا طرفدارن نظریه وی در چهار بخش کردستان، به احقاق حقوق فرهنگی، زبانی و سیاسی تمرکز دارند. این گرایش منطقهای برای «حقوق زنان، حقوق بشر، محیط زیست، نظام اشتراکی اجتماعی و خودگردانی دموکراتیک» تلاش میکند.
«حزب دموکراتیک خلقها» (HDP)که شدیدا تحت تاثیر افکار اوجالان است، در پارلمان ترکیه، همچنان برای حقوق فرهنگی، زبانی و سیاسی از طریق تغییرات قانونی مبارزه میکند. این حزب حامی کارگران، همجنسگراها، جوانان، زنان، علویها، کردها و ... مبارزه میکند سومین حزب بزرگ ترکیه است. پیشروی و موفقیت سیاسی این حزب، سبب شده است که مورد اتهام قرار بگیرد و از سوی دولت و شخص رجب طیب اردوغان رییس جمهوری مستبد ترکیه، «تروریست» خوانده شود.
از هنگام کودتای «نافرجام» و یا «ساختگی» تابستان 2016 در ترکیه، رهبران چندین عضو پارلمان از این حزب و هزاران تن از اعضایش دستگیر و زندانی شدهاند؛ بیش از 80 شهردار متعلق به این حزب برکنار و جای آنها هواداران حکومت گماشته شدهاند. اما باز هم در انتخابا تامسال شهرداری این حزب موفقتر شد و شکست بزرگی بر اردوغان و حزبش تحمیل شد.
روژآوا
«حزب اتحاد دموکراتیک» (PYD)و «واحد حفاظت مردمی - یا نیروهای مدافع خلق» (YPG) و...، کردستان سوریه (روژآوا) را در کنترل خود دارند.
کردهای سوریه محرومترین افراد در میان جمعیت کردهای خاورمیانه محسوب میشوند. بهطور تاریخی، آنها نسبت به بخشهای دیگر کردستان، خاموشترین نیز بودهاند تا این که در سال 2011 جنگ داخلی در سوریه آغاز شد.
با آغاز جنگ، ترکیه از چندین گروه شورشی مذهبی و فراریان ارتش حمایت کرد. ترکیه با این اقدام ابتدا خواستار برکناری بشار اسد بود و بعد کوشش کرد تا با این نیروها به مقابله با نیروهای کردستان سوریه بپردازد.
حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)که عبداله اوجالان را رهبر معنوی خود میداند با بسیج مردم کرد و تسلیح عمومی، نه در کنار بشار اسد قرار گرفتند نه در کنار شورشیان اسلامگرا. در اصل، آنها راه سومی را در پیش گرفتند که عبدالله اوجالان تحت عنون «کنفدرالیسم دموکرایتک» فرموله کرده بود.
نیروهای روژآوا(کردستان سوریه)، توانستهاند تا به پیشرفتهای قابل توجهی در میان محاصره و جنگ برسند و یک منطقه خودگردان را از سال 2012 تاکنون در نزدیکی مرز ترکیه ایجاد کنند. حکومت مرکزی سوریه، در این سال بهطور استراتژیک از این منطقه بیرون شد.
حکومت ترکیه، نیروهای روژآوا را «ترویست» می نامد در حالی که هم جهان میدانند نیروی اسلامی درگیر در جنگ داخلی سوریه بهویژه تا روزی که داعش در قدرت بود از مرزهای ترکیه تغدیه میشدند و آزادانه رفت و آمد میکردند. سرانجام ارتش فاشیست و اشغالگر ترکیه، مستقیما به روژآوا لشکرکشی کرد و کانتون عفرین را به اشغال خود و نیروهای تروریستی وابسته به خود درآورد.
ترکیه هراس دارد که دستاورد کردهای سوریه، سبب تحریک کردهای ترکیه شود و به تقویت مردم کرد ترکیه و حزب کارگران کردستان و نهایتا شکست دولت ائتلافی ملی - مذهبی ترکیه بینجامد.
دولت ترکیه، همچنین میخواهد مانع پیشروی سیاستهای انساندوستانه و دموکراتیک جاری روژآوا در سراسر سوریه شود. با این همه، ترکیه با مخالفت با کردهای سوریه، مخالفت شدید شهروندان کرد ترکیه نیز تحریک کرده است. این در حالی است که از هنگام شکست مذاکرات با اوجالان و حزب کارگران کردستان در سال 2015، خشونت دولتی در این کشور، بهشکل بیسابقه ای شدت گرفته است.
بهگفته کارشناسان، همه مردم کرد ترکیه با آنچه در روژآوا رخ میدهد، همنوایی و همدردی و همبستگی میکنند.
اکنون حکومت ترکیه در تقابل با کشمکشهای مبارزاتی چنان مستاصل و بیمناک شده است که به هر ریسمان پوسیدهای جهت اغفال کردن و فریب اذهان عمومی در جامعه آویزان میشود.
امید بستن رهبران احزاب ناسیونالیست کرد به سیاستهای آمریکا علیه ایران
برخی سازمانهای کرد مخالف حکومت ایران با امید به این که آمریکا در مقابله مستقیم با حکومت اسلامی ایران جدی است، در تلاش هستند تا بخشی از سیاست کاخ سفید برای تضعیف و احتمالا سرنگونی حکومت اسلامی ایران باشند.
مصطفی هجری، دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، بین روزهای 11 تا ۱۷ ژوئن 2017، به واشینگتن رفت تا با مقامهای وزارت خارجه، نمایندگان کنگره و کارشناسان اتاقهای فکر در مورد شرایط در ایران گفتگو کند. با اینکه ملاقات چهرههای اپوزیسیون حکومت ایران با مقامهای آمریکایی و سخنرانیشان در مجامع واشینگتن امری کمسابقه نیست، اما این بار میزان ملاقاتها در اتاقهای فکر مختلف، نشانگر تجدید علاقه آمریکا به افراد و گروههای کرد، مجاهدین خلق، سطلنتطلبان و..، است.
المانیتور، نوشته است که هجری پیشتر با مقامهای اداره دموکراسی، حقوق بشر و کار در وزارت خارجه دیدار داشته و این بار با مقامهای دفتر ایران در آن وزارتخانه ملاقات کرده است. در این راستا، فواد بیگیزاده، نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در سلیمانیه، به المانیتور گفت که از هیچگونه ملاقات محرمانه با نمایندگان کنگره که برخی گزارشها حاکی از آن بودند، اطلاعی ندارد.
یک بیانیه که در وبسایت حزب دموکرات کردستان ایران درباره دیدار هجری از وزارت خارجه در 15 ژوئن منتشر شده است، قید کرده: «برخلاف دیدارهای پیشین که اکثرا مباحث حقوق بشری مورد بحث قرار میگرفت، نشستهای اخیر حول محور مجموعهای از مسائل مهم سیاسی و تأثیرگزار بر ایران و نقش حزب دمکرات میچرخید و… هیئتهای آمریکایی خواستار شنیدن و درک خواستهای ملت کورد بودند.»
مرکز تحقیقات سیاستگذاری لندن که یک اتاق فکر در نیویورک است و گفته میشود که بر دیدگاه ترامپ در مسائل خاورمیانه - و بهطور اخص در مورد ایران- اثرگذار است، روز 13 ژوئن هجری و یک رهبر دیگر کرد را برای گفتگو در مورد مسائل ایران دعوت کرد.
الی ام گولد، مشاور ارشد رییس مرکز تحقیقات سیاستگذاری لندن، در جلسه روز 13 ژوئن به وبسایت کردستان 24، گفت: «ما نیاز داریم که اقداماتی قاطع انجام دهیم اما سئوال اینجاست که چگونه؟ به وسیله گفتگو با رهبران کرد که ریاست برخی گروههای اپوزیسیون را در ایران در دست دارند، باید تلاش کنیم تا تغییر را در رهبری آن کشور رقم بزنیم.»
مرکز لندن که جلسات منظمی را در مورد استقلال کردستان برگزار کرده است، خواستار آن نشده که مانند افغانستان و عراق، در ایران نیز مداخله مستقیم آمریکا انجام شود. اما تلاش میکند تا نوعی «توافق دفاعی انجام شود که ملتهایی که دیدگاههای مشترکی با یکدیگر دارند، گرد هم آیند و تمهیدات نظامی لازم برای ایجاد ثبات فراهم شود.» پشت صحنه، بهنظر میرسد که سازمانهای کرد اپوزیسیون خود را بهعنوان یک شریک ایدهآل مطرح میکنند زیرا پتانسیل نظامی مناسبی مانند جنگجویان مسلح و منابع اطلاعاتی انسانی در داخل ایران دارند.
هجری به کردستان 24، گفت: «ما کردهای ایران متحدترین نیروی اپوزیسیون هستیم. ما تلاش میکنیم تا دوستان و شرکایی را برای ایفای نقشی حساس در تغییر رژیم جمهوری اسلامی به سمت خود جلب کنیم.»
عبدالله مهتدی از حزب کومهله که در نشست روز 13 ژوئن همراه با هجری شرکت کرده بود، پیام مشابهی را منعکس کرد و گفت که «تغییر رژیم» در ملاقاتهای او و هجری در واشینگتن، شامل انستیتو هودسون و انستیتو واشینگتن برای سیاستگذاری خاور نزدیک، به بحث گذاشته شد.
جان بولتون پیش از آنکه مشاور امنیت ملی شود، در اوت 2017، گزارشی را منتشر کرد که در آن بهطور علنی از دولت ترامپ خواسته بود تا با خروج از توافق اتمی به ایران فشار بیاورد و به ناآرامیها در داخل ایران دامن بزند. این نوشته که عنوان آن «استراتژی خروج از توافق اتمی» است، توصیه میکند که آمریکا «از خواستههای ملی کردها، از جمله کردهای ایران، عراق و سوریه پشتیبانی کند» و «به بلوچها، اعراب خوزستان، کردها و دیگران کمک کند.» او تاکید کرد که ایران «باید در صدر اولویتهای دیپلماتیک دولت باشد و زمان، توجه و منابع کافی به آن اختصاص داده شود.»
سفر رهبران احزاب ناسیونالیست کرد به واشینگتن، بلافاصله پس از آن صورت گرفت که با وجود تعهدات متعدد مقامهای کردستان عراق، چندین درگیری نزدیک مرز ایران و عراق میان پیشمرگان حزب دموکرات کردستان ایران و سپاه پاسداران حکومت اسلامی صورت گرفت. سپاه گفت که هفت «ضد انقلاب» در درگیریها کشته و زخمی شدند، در حالی که حزب دموکرات کردستان ایران اظهار کرد که افرادش 9 عضو سپاه را کشتند و 18 تن دیگر را در نزدیکی اشنویه، استان آذربایجان غربی، مجروح کردند.
از زمانی که نچیروان بارزانی، نخستوزیر دولت اقلیم کردستان عراق، در ماه ژانویه گفت که دولتش اجازه نخواهد داد خاک آن برای حمله گروههای کرد به خاک ایران استفاده شود، تنشها بالا گرفت. این اقدام بارزانی متعاقب فشارهای اقتصادی و سیاسی ایران صورت گرفت که پس از همهپرسی استقلال کردستان در سپتامبر 2017 ایجاد شد.
در پی درگیریهای آن روزها، یک هیات ایرانی از کنسولگری حکومت اسلامی در اربیل، رسما در 11 ژوئن به دولت اقلیم کردستان عراق اعتراض کرد و به آنان یادآور شد که ایران حق حمله به «کانون تهدید» را محفوظ میداند. منظور آنها حزب دموکرات کردستان ایران بود. اما حزب دموکرات کردستان ایران که از تعهدات دولت اقلیم به حکومت ایران آگاه است، راههای جدیدی برای عملیات در خاک ایران به کار میگیرد.
صلاح بایزیدی، نماینده حزب کومهله در واشینگتن که مهتدی و هجری را در دیدارهای 2017 همراهی میکرد، به المانیتور گفت: «در هفت سالی که من اینجا بودهام، گروههای معارض کرد ایرانی در اخبار وارد نمیشدند؛ در حالی که کردهای سوری و عراقی حضور داشتند. ما بر این باوریم که فصل جدیدی آغاز شده است و میخواهیم آمادگی داشته باشیم که بخشی از آن شویم.»
در این میان، ژیار گلبیبیسی، در گزارشی که در بیبیسی به تاریخ 30 ژانویه 2017 - 11 بهمن 1395، تحت عنوان «سفری به اردوگاه احزاب مخالف مسلح کرد ایرانی»، نوشته است از جمله میخوانیم:
کمال کریمی عضو دفتر سیاسی حدک می گوید با میانجیگری برخی از کردهای عراق با نمایندگان جمهوری اسلامی ایران ملاقات داشتهاند.
«سه سال پیش پیشنهاد دیدار با نمایندگان جمهوری اسلامی شد و شاید بیش از یک بار با آنها مذاکره کردیم. از آنجا که از ابتدا شک داشتیم آنها واقعا برای حل مسئله گفتگو کنند، پیشنهاداتی دادیم، که آنها قبول نکردند. آنها میخواستند تنها با حزب ما مذاکره کنند. اما ما خواهان حضور نمایندگان همه احزاب کرد ایرانی در این گفتگوها بودیم. آنان قبول نکردند.»
شب یلدای امسال حدک مراسمی برای اولین شب زمستان و تولد عبدالرحمن قاسملو برگزار کرد. اما در خارج از سالن برگزاری مراسم دو بمب منفجر شد. بمب اول صوتی بود و به فاصله چند دقیقه بمب دوم که فسفری بود منفجر شد. 5 عضو «حدک» و دو عضو نیروهای امنیتی کردستان عراق کشته شدند.
حدک میگوید این بمبگذاری بهوسیله فردی نفوذی که بیش از یک سال به آنها پیوسته بود انجام شده و حال اطلاعات موثق دارند که به ایران بازگشته است. کمال کریمی میگوید، «با توجه به سابقه ترورهای جمهوری اسلامی، تهدیدهای فرماندهان نظامی، و تحقیقات و مدارک بهدست آمده از دست داشتن جمهوری اسلامی ایران در این عملیات حکایت دارد.»
همچنین سپاه پاسدارن حکومت اسلامی، مقرهای هر دو حزب دموکرات را با موشک مورد هدف قرار داد. نیروهای سپاه پاسداران حکومت اسلامی، بامداد روز شنبە 17 شهریور 1397، مواضع حزب دموکرات کردستان ایران و حزب دموکرات را در نزدیکی شهر «کویە» واقع در حدود 230 کیلومتری محل شلیک و 66 کیلومتری مرز ایران و عراق هدف قرار دادەاند.
بنابر گزارش سپاه پاسداران، یک منطقه آموزشی، دو پایگاه سیاسی-نظامی و یک اردوگاه محل اقامت مورد هدف دقیق قرار گرفته است.
ستاد مرکزی حزب دموکرات کردستان(حدک) در خلال برگزاری پلنوم این حزب مورد حمله موشکی سپاه پاسداران ایران قرار گرفت. معاون دبیرکل «حدک» میگوید موشکباران یک ساعت و نیم پس از شروع پلنوم انجام شد و پس از آن، هم مقر حدک و هم مقر حزب دموکرات کردستان ایران، با آتش توپخانه گلولهباران شدند. او میگوید در این حملات از پهباد نیز استفاده شد.
آسو حسنزاده، سخنگوی دفتر سیاسی و معاون دبیرکل حدک به دویچه وله گفت: «تا کنون کشته شدن 15 نفر در این حمله محرز شده است. مصطفی مولودی و خالد عزیزی، دبیرکل و دبیرکل سابق حزب و سایر اعضای هیات سیاسی زخمی شدهاند.»
حسنزاده اعلام کرد که بین 30 تا 40 نفر از اعضای حزب و خانوادههای آنها نیز مجروح شدهاند و خطر از سرگیری حمله وجود دارد.
پلنوم حدک در جایی بهنام «قلعه دموکرات» در شهرستان کویسنجق برگزارشده بود. این شهر در 70 کیلومتری شرق اربیل، مرکز اقلیم کردستان عراق قرار دارد. آسو حسنزاده میگوید اینجا قبلا محل استقرار نظامیان حکومت سابق بعث بود و حزب دمکرات کردستان پس از آزاد شدن اقلیم کردستان، مقرش را به آنجا منتقل کرد.
ابراهیم ابراهیمی(زوهیی)، رحمان پیروتی، نسرین حداد، هاشم عزیزی، عثمان عثمانی و سهیلا قادری از جمله اعضای کمیته مرکزی حدک بودند که در حمله موشکی 17 شهریور جان خود را از دست دادهاند. آسو حسنزاده میگوید شماری از اعضای حزب ناپدید هستند و...
«کنگره مشاهیر کرد» در سنندج برگزار شد
روزهای 11 و 12 تیر ماه « کنگره مشاهیر کرد» از سوی حکومت اسلامی در انزوا، در «سالن مولوی دانشگاه کردستان» شهر سنندج برگزار گردید.
خبرگزاری وابسته به حکومت روز سهشنبه 11 تیر 1398، با آب و تاب نوشتند؛ «مراسم افتتاحیه کنگره بینالمللی مشاهیر کرد با حضور حجتالاسلام علی یونسی دستیار ویژه رییس جمهوری در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی، جمعی از مسئولان داخلی و خارجی و نامآورانی همچون «مظهر خالقی» در تالار مولوی دانشگاه کردستان آغاز شد.»
این کنگره 2 روزه روز سهشنبه با برگزاری مراسم افتتاحیه، قرائت پیامهای شیخ حسن روحانی رییس جمهور، نچیروان بارزانی رییس اقلیم کردستان عراق و سخنرانی بهمن مرادنیا استاندار کردستان آغاز شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در مراسم افتتاحیه کنگره مشاهیر کردستان به ریاست استانداری کردستان، روز سهشنبه 11 تیرماه با حضور حجتالاسلام علی یونسی(دستیار ویژه رییس جمهوری در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی)، نچیروان بارزانی(رییس اقلیم کردستان عراق)، بهمن مرادنیا(استاندار کردستان)، آیتالله سیدمحمد حسینی شاهرودی(نماینده ولی فقیه در کردستان)، شهرام ناظری، علی اکبر مرادی، صدیق تعریف، بیژن کامکار و جمعی از مسئولان داخلی و خارجی در تالار مولوی دانشگاه کردستان برگزار شد.
از ماهها پیش مسئولان حکومتی، برای برگزاری این کنگره، از جمله در خارج کشور تلاش کردند تا توجه برخی استاتید دانشگاهی و هنری را به سیاستهای ارتجاعی خود جلب کنند. آنها در دعوت و حضور چهرههای مطرحی همچون مظهر خالقی هنرمندی نام آشنای کرد که 38 سال در تبعید به سر برده و اکنون به بارگاه حکومت دهها هزار اعدام بهویژه مردم کرد، دشمن درجه یک آزادی بیان و اندیشه و هنر شتافته؛ با «استقبال گرم» مقامات آدمکش و هنرکش حکومت اسلامی روبهرو شد.
از سری برنامههای جانبی کنگره در روز سهشنبه هم برگزاری کنسرت شهرام ناظری و سعدون کاکایی بود که بهصورت مجزا در 2 سانس در سالن آزادی به اجرای برنامه درآمد.
اکران فیلم سینمایی «زر» ساخته کاظم اوز از فیلمسازان کرد ترکیه در روزهای 11 و 12 تیر در سینماهای بهمن سنندج و کردستان مریوان و برگزاری نشست تخصصی با کارگردان این فیلم از دیگر برنامههای جانبی کنگره بود.
آیت الله سید محمد حسینی شاهرودی(نماینده ولی فقیه در کردستان) نیز در مراسم افتتاحیه نخستین کنگره مشاهیر کرد به حاضران گفت:
«رهبر انقلاب همواره در باب بزرگی، وفاداری و محبت کردها بیانات ارزشمندی داشتهاند که نشان از نگاه زیبای رهبری به این قوم دارد که برخلاف نگاه مملو از تهدید طاغوت است.»
نچیروان بارزانی(رییس اقلیم کردستان) با تشکر از دعوت استاندار کردستان برای شرکت در کنگره مشاهیر کرد طی پیامی اعلام کرد: «بسیار خوشحالیم که در این کنگره حضور داریم و از دانشگاه کردستان و استاندار کردستان تشکر میکنیم که کنگره مشاهیر کرد را به خوبی برگزار کُردند و امیدوارم این کنگره بانی معرفی بیشتر کردها به جهان شود.»
بیژن کامکار(آهنگساز و نوازنده و عضو گروه کامکارها) در رابطه با برگزاری کنگره مشاهیر کرد، طی گفتوگویی گفت: «برگزاری کنگره مشاهیر کورد اقدام ارزشمند و شایستهای است، هرچند معتقدم خیلی دیر این اتفاق افتاد و باید خیلی وقت پیش در استان کردستان شاهد چنین رویداد بزرگی بودیم. بازخوردهای این کنگره قطعا در آینده مشخص خواهد شد و معتقدم حتی اگر این کنگره نتواند چنین تاثیر عمیقی در معرفی کردستان به عنوان خاستگاه کُردهای جهان بگذارد، حداقل یک تلنگر بسیار ارزشمند است و میتواند به یک الگو و پایلوت برای مردم دنیا در تجلیل از مفاخر تبدیل شود.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بازدید از تالار مرکزی سنندج گفت: یک عزم ملی برای اتمام پروژه تالار مرکزی سنندج وجود دارد تا سریعتر به مرحله پایانی برسد.
به گزارش روابط عمومی کنگره مشاهیر کرد، سیدعباس صالحی که برای شرکت در آیین اختتامیه کنگره بینالمللی مشاهیر کرد به شهر سنندج سفر کرده است، امروز بعدازظهر در بازدید از روند احداث پروژه تالار مرکزی سنندج اظهار کرد: سال 97 با حمایتهای استاندار کردستان و مرکز، سال خوبی برای پروژه تالار مرکزی سنندج بود و ابن پروژه شتاب خوبی گرفت.
او افزود: شرایط کشور از لحاظ منابع اعتباری و پروژههای عمرانی به دلیل بالا رفتن هزینهها شرایط سخت تر شده است اما پروژه تالار مرکزی سنندج از پروژههای قابل توچه برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است چون استان کردستان پایگاه فرهنگ و هنر است.
استاندار کردستان هم در ادامه خطاب به عوامل اجرایی پروژه گفت: سه ماه فصل کاری برای پروژههای عمرانی هست که باید در این سه ماه همت خود را مضاعف کنید.
علی فوضی، سرپرست ناظر پروژه هم اظهار کرد: پیشرفت فیزیکی این پروژه تا سال 96 حدود 30 درصد بوده اما در سال گذشته حدود 20 درصد پیشرفت داشت و اکنون حدود 47 درصد پیشرفت فیزیکی دارد.
در حالی که این مقامها حکومتی، در وصف پیشرفت پروژه عمرانی سخنپراکنی میکنند که به اقرار سایر مقامات حکومتی، دهها هزار پروژه در سراسر ایران ناتمام مانده است سئوال است که چرا اکنون این پروژه عمرانی سنندج، برای این جانیان اینقدر عزیز و مهم شده است؟
باشگاه خبرنگاران جوان، 27 اردیبهشت 1397 نوشت گزارش میدهد؛
بنابر اخبار و گزارشهای موجود، حداقل 71 هزار پروژه نیمهتمام در کشور وجود دارد که بهرهبرداری تمامی آنها، بودجه سنگین خاص خود را میطلبد، در این میان واگذاری این طرحها به بخش خصوصی راهکاری است که به زعم بسیاری از کارشناسان و سیاستگذاران، ثمرات متعددی را در پی خواهد داشت.
این رسانه دولتی میافزاید: آنچنان که اخبار و گزارشهای موجود نشان میدهد، حدود 71 هزار پروژه عمرانی و به تعبیر دیگری 76 هزار پروژه نیمهتمام در انتظار تکمیل و بهرهبرداری میباشد و بنابر محاسبات انجام شده، ارزش پروژههای مذکور حدود 700 هزار میلیارد تومان است.
این رسانه میافزاید: بدون تردید، با توجه به مشکلات مالی دولت، تامین اعتبارات لازم برای بهرهبرداری از پروژه های مذکور بسیار سخت و دشوار است و از سوی دیگر راکد گذاشتن آن تا زمان حصول گشایشهای مالی و اقتصادیِ لازم نیز، باعث تحمیل هزینههایی از حیث نگهداری و استهلاک بناها در پروژه های نیمه تمام خواهد شد.
نماینده مردم قصرشیرین، سرپلذهاب و گیلانغرب در مجلس شورای اسلامی، در 8 آذر 1397، گفته است: «همچنان 50 درصد زلزلهزدگان کرمانشاه در چادر و کانکس زندگی میکنند.»
فرهاد تجری در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در کرمانشاه، با بیان اینکه بهدلیل پسلرزههای مکرر و شدید مقاومت ساختمانهایی که در زلزله سال قبل آسیب جزئی دید کاهش یافته است، گفت: «مسئولان علاوه بر بازسازی ساختمانهایی که در سال گذشته آسیب دید باید به فکر بازسازی ساختمانهایی که در زلزله هفته گذشته دچار خسارت شدند باشند.»
مهمتر از همه روزی همکار استاندار کنونی کردستان، گفته بود بلایی سر جوانان کردستان خواهیم آورد که کمر راست نکنند و منظور او معتاد کردن سیستماتیک جوانان توسط ارگانهای امنیتی حکومت بود.
روزی نسیت که ماموران مرزی حکومت سالامی، کولبران این بخش محرومترین و بیحقوقترین بخش طبقه کارگر را در کوهها و دشتهای کردستان نکشند.
نهایتا همه کوچهها و خیابانهای کردستان، با خون جوانان پیکارگر این منطقه رنگین شدهاند که به هیچ وجه پاک شدنی نیستند.
اما بهنظر میرسد اکنون احزاب اپوزیسیون کرد در خارج کشور و هنرمندان و روشنفکران ناسیونالیست کرد در داخل کشور، به همه وحشیگریها و جنایتهای حکومت اسلامی چشم بستهاند تا شاید منافع حقیر شخصی و سازمانیشان تامین شود.
تاریخ اجمالی مبارزه مردم کرد
تاریخا مبارزه متشکل مردم کرد، به پیش از جنگ جهانی برمیگردد. پیش از آن هم مردم کرد، در جهت حق تعیین سرنوشت خود با جان و دل جنگیده بودند. در قرن نوزدهم و در دوران امپراطوری عثمانی، کردها دستکم شش بار قیام کرده بودند. قیام کردها در دل امپراطوری عثمانی از آنجا آغاز شد که یک جریان فکری تصمیم گرفت هویت ملی ترکها را بهعنوان بنیان اصلی امپراطوری عثمانی تعریف کند. یعنی در نیمه دوم قرن نوزدهم، زمزمه ملیگرایی ترک در سرزمین عثمانی را آغاز کرد. از جمله روشنفکرانی که ترکتبار بودند و از امپراطوری روسیه مهاجرت کرده بودند به امپراطوری عثمانی، پیشنهاد تدوین و تدقیق این ملیگرایی ترک دادند.
از جمله در اوایل قرن بیستم، یوسف آکچورال که یکی از روشنفکران مدعی هویتخواهی ترک بود و از امپراطوری روسیه مهاجرت کرده، کتابی نوشت درباره سه گرایش از سیاست، که در آن جا سه گزینه «پاناسلامیسم»، «پانترکیسم» و «پانعثمانیسم» را پیش کشید و گفت در حال حاضر بهخاطر این تحولاتی که در جهان در آغاز قرن بیستم وجود دارد، گزینهای که ما باید جدا به آن بیندیشیم در برابر جنبشهای جداسری بالکان، که تمامیت عثمانی را در حقیقت تهدید میکند، و همین طور جنبشهایی که در جهان اسلام وجود دارد، آن بخشی که زیر سلطه امپراطوری عثمانی است، دو گزینه پاناسلامیسم و پانعثمانیسم نمیتواند جواب بدهد و بنابراین باید رفت بهسوی گرایش پانترکیسم.
اما وقتی جنگ جهانی اول آغاز شد، و بعد در سال 1916، جرقه شورش عربها با دخالت و رهبری چهره مشهور، «لورنس عربستان»، زده میشود. او یکی از افسران انگلیسی بود که در حقیقت این شورش را سازماندهی میکند، تکیه دولت عثمانی به پانترکیسم بیشتر و جدیتر میشود. در این دوره میبینیم که کردها رفته رفته خواستههای خودشان را علیه حکومت عثمانی مطرح میکنند؛ نخستین روزنامههایشان در میآورد. روزنامه به زبان کردی، در قاهره چاپ میشود؛ همه این وقایع در دوره امپراطوری عثمانی روی میدهند. به این ترتیب شورش مردم کرد آغاز میشود.
ولین شورش مهم مردم کرد در قرن نوزدهم و در سال 1806، به رهبری عبدالرحمن پاشا سازماندهی میشود. شش قیامی که از سال 1803، آغاز شده بود.
سرانجام امپراطوری عثمانی در سال 1916 فروپاشید. دو کشور بریتانیا و فرانسه بر اساس پیمان مخفی «سایکس پیکو) نقشه خاورمیانه را تغییر دادند و امپراطوری عثمانی را به کشورهایی تجزیه کردند که پیش از آن با نامهای کنونی روی نقشه جغرافیا وجود نداشت؛ مانند ترکیه، سوریه، لبنان و فلسطین. اما درباره عراق، تا سال 1921 کشوری با این نام وجود نداشت.
پشت قرارداد سایکس پیکو، چهرههای پنهان و آشکار قرار داشتند. یکی از اثرگذارترین چهرهها، یک زن بریتانیایی است به نام «گرترود بِل». بررسیهای تاریخی نشان می دهند که در ماجرا ترسیم نقشه عراق جدید، سه نفر دخیل بودند که این سه نفر به ترتیب تاثیرگذاری خانم گرترود بل، باستانشناس و سیاح بریتانیایی است که بعدها دیپلمات میشود و به دستگاه امنتیتی-جاسوسی بریتانیا در جنگ جهانی اول میپیوندد. نظرات و دیدگاههای او، آتاثیر گذار در ترسیم عراق نوین، بود.
از مهمترین تاثیرات سیاستهای او بر سرنوشت عراق در قرن بیستم؛ نخست این بود که به هیچوجه اکثریت را به شیعه تحت رهبری علمای شیعه در عراق واگذار نکند و اقلیت سنی همیشه در آن جا حکومت کند؛ دوم اینکه به هیچوجه حکومت مستقل کرد تاسیس نشود. علت اولیاش این بود که معتقد بود شیعیان اگر حکومت کنند آن جا کانون درگیری بین عراق شیعه و همسایگان سنی عربش میشود، و دوم اینکه دولت کرد عراق اگر تشکیل بشود، هم به خاطر اختلافات خود کردها و هم به خاطر دشمنیهای ترکیه و ایران، این کشور نه تنها ادامه نخواهد یافت، بلکه به منافع بریتانیا و به منافع همسایگان لطمه میزند و کانون یک جنگ داخلی دائمی خواهد شد. او معتقد بود که تشکیل یک دولت کرد منجر به آن خواهد شد که حکومت نامعلوم نامشخصی از عناصری که لزوما نه تنها تحت کنترل بریتانیا نیستند، بلکه حتی حرکاتشان قابل پیشبینی هم نیست، تشکیل خواهد شد.
منطقهای که بعدها و در سال 1921، بهعنوان کشور عراق نامگذاری شد، در ابتدای اجرای پیمان سایکس پیکو، مرکب از دو ولایت بغداد و بصره بود. ولایت موصل که کردها در آن ساکن بودند مورد مناقشه بود. بریتانیا تلاش میکرد آن را به عراق ضمیمه کند و ترکیه آن را از آن خود میدانست. ولایت موصل، شامل استانهای اربیل، سلیمانیه، کرکوک، و موصل بود.
سال 1919، شیخ محمود برزنجی، از روسای عشایر کرد و اهل سلیمانیه با آغاز قیامی گسترده، خواهان ایجاد دولت مستقل کردها در ولایت موصل شد. در آن زمان دولت بریتانیا قیام برزنجی را سرکوب کرد. برزنجی هم زخمی و اسیر شد. دادگاه نظامی ارتش بریتانیا ابتدا او را به اقدام مسلحانه علیه بریتانیا و کشتار نیروهایشان به اعدام محکوم کرد، اما حکم اعدام به 10 سال تبعید به هند تبدیل شد. برزنجی دادگاه را فاقد مشروعیت خواند.
سال 1921، دولت عراق با مرکزیت بغداد تشکیل شد. اما ولایت موصل که کردها در آن زندگی میکردند تا سال 1925، همچنان به عراق نپیوسته بود. چرا که ترکیه نیز مدعی بود ولایت موصل باید در داخل مرزهای ترکیه تعریف شود. اما بالاخره کشور عراق تشکیل شد.
سال 1925، جامعه ملل یک همهپرسی برگزار کرد. آنچه با عنوان همهپرسی در شهر سلیمانیه برگزار شد اگرچه همه کردها را شامل نمیشد و تنها شیوخ و روسای شناخته شده قبایل را مورد پرسش قرار میداد اما در اسناد تاریخی مختلف از آن بهعنوان همهپرسی یاد شده است. این همهپرسی از کردها میپرسید بین پیوستن به ترکیه یا عراق کدام یک را ترجیح میدهند. از شش هزار نفری که در آن شرکت کردند تنها 32 نفر خواستار پیوستن به عراق شده بودند. اما هیچ یک از منابع تاریخی توضیح نمیدهند که بالاخره پاسخ کسانی که حاضر نبودند به عراق بپیوندند، پیوستن به ترکیه بود یا خیر؟ اما تا پنج سال بعد از همهپرسی، اعتراض کردها به ضمیمه شدنِ ولایت موصل به خاک عراق، همچنان ادامه داشت تا آنجا که نخستین قیام شهری رقم خورد.
این قیامِ ششم سپتامبر 1930 در سلیمانیه، در تاریخ مشهور است چرا که یک قیام شهری است. یعنی قیامی نیست که سران عشایر آنها را رهبری کرده باشند.
اما اعرابی که صد سال پیش با بریتانیا علیه عثمانی متحد شده بودند، پیمان سایکس- پیکو را از آن جهت خیانت بهخود میدانستند که آرمان کشور «واحد عرب» را نادیده گرفته بود. اما کردها در این پیمان، نه تنها در قالب کشور واحد کردستان که حتی در شکل تجزیه شده و در چهار دولت جدا از هم نیز نادیده گرفته شده بودند. در واقع کردها بدون هیچ رفراندومی و بدون اطلاع خود در میان چهار کشور عراق، سوریه و ترکیه تجزیه شدند، بدون آنکه هیچگونه سنخیت فرهنگی و زبانی با آنها داشته باشند. بههمین دلیل کردها اولین مردمی بودند که علیه سایکس- پیکو و قراردادهای دیگر متعاقب آن شوریدند و هنوز این تنش و نزاعها ادامه دارد.
نتیجهگیری
در نتیجهگیری میتوان تاکید که مردم کرد بهطورکلی در هر چهار بخش کردستان، یعنی کردستان ایران، عراق، سوریه و ترکیه، تجارب عینی و مشخصی در مقاطع تاریخی مختلف در عرصههای مبارزه مسلحانه و سیاسی و مدنی دارند. بخش عمده این تجارب تلخ و دردناک است.
شهروندان کرد در ایران، در راستای دستیابی به اهداف سیاسی و انسانیشان در مقاطع مختلف تاریخی در سالهای 1919 به رهبری سمکو، سال 1946 در جریان تشکیل جمهوری کردستان، سال 1967 و 1968 و سال 1357 - 1979 در جریان انقلاب مردم ایران، مبارزه همهجانبه سیاسی و مسلحانه از سر گذراندهاند.
اگر تا انقلاب 1357 مردم ایران، بخشا حزب دموکرات کردستان ایران دست بالا را داشت اما بعد از پیروزی انقلاب، نیروی پیکارگری در جنبش کردستان ظهور کرد و بهسرعت به یک جنبش اجتماعی محبوب کارگران و محرومان جامعه کردستان تبدیل شد. این سازمان بعدها و پس از تشکیل حزب کمونیست ایران در سال 1362، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران(کومهله) نامیده میشود.
این سازمان، بر خلاف حزب دموکرات و سیاستهای سنتی، دستاندرکار سازماندهی تودهای در جمعیتها و بنکهها(شوراها) شد. طولی نکشید که این سازمان، به یک جریان سیاسی محبوب جوانان و کارگران و محرومان شهر و روستا تبدیل شد و در مقابل حکومت تازه به قدرت رسیده اسلامی، با تمام قوا و شجاعت و شهامت فوقالعادهای ایستاد.
اکنون سازمانهایی که در سه دهه اخیر از کومهله جدا شدهاند روزبهروز به راست چرخیدهاند بهطوری که امروز در پیچ و مهره ای حکومت اسلامی و رقبای منطقه و جهانی آن گیر کردهاند هر چه بیشتر به جنبش مردم کردستان ایران بیربط شدهاند.
در حال حاضر سازمان کردستان حزب کمونیست ایران(کومهله) و حزب حیات آزادی کردستان ایران(پژاک)، به جنبش خلق کرد و کارگران و ستمدیدگان کردستان اتکا دارند و در بلوک سازمانهای مذاکرهکننده با حکومت اسلامی ایران و رقبای آن ندارند. اتفاقا این دو سازمان با وجود تفاوتهای سیاسی و طبقاتیشان، نسبتا پایگاه مردمی بیشتری نسبت به احزاب و سازمانهای ناسیونالیستی در کردستان دارند.
باین ترتیب، اکنون استراتژی مبارزاتی مردم سراسر ایران و کردستان، دو مرحله مبارزه مسلحانه و مبارزه سیاسی و مدنی را تجربه کرده و همچنان در پیش روی خود دارد. در عین حال، تجارب تاکنونی نشان میدهند که تلاش رهبران ناسیونالیست کردستان ایران، در جهت سازش و توافق با حکومت اسلامی، بهدلایل متعدد نافرجام مانده و طرفداران استراتژی مبارزه مسلحانه و سیاسی از موضع مبارزه سیاسی - طبقاتی چپ در جهت سرنگونی کلیت حکومت اسلامی، از پایگاه مردمی بیشتری برخوردار هستند. بنابراین، مذاکره در این مرحله حساس و در حال ضعف حکومت اسلامی ایران، غیر از این که مذاکرهکنندگان با حکومت اسلامی را در نزد افکار عمومی جامعه کردستان و ایران و منطقه منزوی سازد، حاصل دیگری ندارد. بهعبارت دیگر، احزاب و سازمانهای ناسیونالیست کرد، بیش از پیش بدنامتر و منزویتر خواهند شد.
البته ناگفته نماند که مذاکره و سازش سازمانهای ناسیونالیست کرد محدود به حکومت اسلامی نبوده و آنها با دولتهای ترکیه، عربستان، آمریکا و.. نیز در بده و بستان هستند.
در حالی که نیروهای چپ و سوسیالیست و کمونیست کردستان و سراسر ایران که ریشه همه مصائب را در جامعه طبقاتی و استثمار بیرحمانه سرمایهداری و حکومت اسلامی حامی سرمایه میبینند، بیشتر از هر نیرویی در حل مسئله ملی و هر نوع تبعیضی بر اساس ملیت و جنسیت و ... نیز مباره جدی میکنند، چرا که بهخوبی آگاهند این جهان سرمایه است که انسانها به جنسیت و ملیت و مذاهب و غیره تقسیم و از ابتداییترین حقوق شهروندیشان محروم میکند و بین آنها تفرقه میاندازد.
بیتردید جنبش کردستان، بهمثابه یک جنبش پیشرو و عادلانه و مردمی، در اتحاد و همبستگی با جنبشهای سیاسی و اجتماعی و مردم تحت ستم سراسر ایران و با سرنگونی کلیت حکومت جهل و جنایت و ترور و مافیایی اسلامی، همچنین با نقد صریح و قاطع «ملت - دولت» میتواند به پیروزی و به حق تعیین سرنوشت خویش برسد!
کردستان در سازماندهی جنبش شورایی(بنکهها) و خودمدیریتی دموکراتیک و دموکراسی مستقیم تجارب فراوانی دارد و در این عرصه نیز میتواند در مبارزه سراسری کارگران، زنان، روشنفکران و خلقهای تحت ستم سایر مناطق ایران برای دستیابی به خودمدیریتی شورایی و دموکراسی مستقیم، بهمثابه یک سنگر محکم تاثیرگذار باشد!
جمعه چهاردهم تیر 1398 - پنجم ژوئیه 2019
ضمیمه:
گاهشمار یک صدساله، مهمترین وقایع کردستان از جنگ جهانی اول تا سال 2017:
1918- با شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، نیروهای بریتانیایی ولایت نفتخیز موصل را تصرف کردند. به این ترتیب بخش بزرگی از مناطق کردنشین تحت حاکمیت بریتانیا در آمد.
1919- منطقه موصل بخشی از کشور تازه تاسیس شده عراق شد که تحت قیمومیت بریتانیا بود.
1920- پیمان سور که دولت شکست خورده عثمانی آن را امضاء کرده بود، تشکیل یک کشور کردی را به شرط موافقت جامعه ملل (که بعدا با سازمان ملل متحد جایگزین شد) پیشبینی میکرد. اصل 64 این پیمان به کردهای ساکن ولایت موصل اختیار میداد که در آینده به یک کردستان مستقل بپیوندند.
1912- امیر فیصل به عنوان پادشاه کشور عراق(شامل ولایت موصل) تاجگذاری کرد.
قیام
19123- شیخ محمود برزنجی علیه حاکمیت بریتانیا قیام و تشکیل پادشاهی کردستان را در شمال عراق اعلام کرد.
19123- جمهوری تازه تاسیس شده ترکیه به رهبری کمال آتاتورک بر اساس پیمان لوزان مشروعیت بینالمللی یافت.
19124- سلیمانیه به تصرف نیروهای بریتانیایی در آمد.
19132- کردها در منطقه بارزان قیام کردند. آنها به پذیرش عراق در جامعه ملل در حالی که به خواست خودمختاری کردها بی اعتنایی میشد، معترض بودند.
1943- ملا مصطفی بارزانی قیام دیگری را رهبری کرد و کنترل مناطق وسیعی از اربیل و بدینان را به دست آورد.
اوت 1946- بمبارانهای نیروی هوایی بریتانیا قیامکنندگان کرد را به آن سوی مرز راند و آن ها در ایران به کردهای ایرانی به رهبری قاضی محمد پیوستند که جمهوری مستقل مهاباد را اعلام کرده بود.
1943- حزب دموکرات کردستان نخستین کنگره خود را در مهاباد برگزار کرد. «جمهوری مهاباد» به رهبری قاضی محمد ظرف چند ماه در اثر حمله نیروهای دولت مرکزی ایران فروپاشید و مصطفی بارزانی به شوروی گریخت.
1951- نسل جدیدی از ملیگرایان کرد حزب دموکرات کردستان را احیاء کردند. ملا مصطفی بارزانی که در شوروی در تبعید بود، بهعنوان رییس حزب معرفی شد، اما رهبری حزب عملا بهعهده ابراهیم احمد بود که از برقراری روابط نزدیک با حزب کمونیست عراق حمایت میکرد.
1958- ملیگرایان کرد که سالها بود پنهانی فعالیت کنند، پس از سقوط نظام سلطنتی در عراق فرصت سازماندهی علنی پیدا کردند. قانون اساسی جدید عراق «حقوق ملی» کردها را به رسمیت شناخت و ملا مصطفی بارزانی از تبعید بازگشت.
1960- روابط دولت عراق با گروههای کرد متشنج شد. حزب دموکرات کردستان از فشارهای رو به افزایش شکایت کرد.
1961- در پی قیام کردها در شمال عراق، دولت این کشور حزب دموکرات کردستان را منحل اعلام کرد.
تضمین خودمختاری
مارس 1970- دولت عراق و سازمانهای کرد به توافق صلح دست یافتند که خودمختاری کردها را تضمین میکرد. این توافقنامه زبان کردی را بهعنوان یک زبان رسمی به رسمیت میشناخت و بخشی از قانون اساسی عراق را به این شکل اصلاح میکرد: «مردم عراق از دو ملت تشکیل میشوند، ملت عرب و ملت کرد.»
اوت 1971- روابط کردها و دولت عراق رو به وخامت گذاشت. ملا مصطفی بارزانی از دولت آمریکا تقاضای کمک کرد.
مارس 1974- دولت عراق پیشنویسی برای موافقتنامه خودمختاری کردها ارائه کرد و به حزب دموکرات کردستان دو هفته فرصت داد به آن پاسخ دهد. مطابق این پیشنویس، میدانهای نفتی کرکوک تحت تسلط دولت مرکزی باقی میماند. ملا مصطفی بارزانی این پیشنهاد را رد کرد و برای قیامی تازه فراخوان داد.
مارس 1975- ایران در پی امضای موافقتنامه الجزایر با عراق به حمایت از شورش کردها پایان داد. این قیام شکست خورد و ملا مصطفی بارزانی از فعالیت سیاسی کنارهگیری کرد.
ژوئن 1975- جلال طالبانی، یکی از رهبران پیشین حزب دموکرات کردستان، در دمشق تشکیل اتحادیه میهنی کردستان را اعلام کرد.
1978- درگیری میان نیروهای اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان به کشته شدن شمار زیادی از اعضای دو حزب منجر شد.
1979- ملا مصطفی بارزانی درگذشت و پسرش مسعود بارزانی رهبری حزب دموکرات کردستان را به دست گرفت.
نقش ایران
1980- جنگ ایران و عراق آغاز شد. نیروهای حزب دموکرات کردستان همکاری نزدیکی با ایران داشتند، اما نیروهای اتحادیه میهنی به شدت با همکاری با ایران مخالف بودند.
1983- ایران جبهه جدیدی در شمال عراق و در مناطق کردنشین باز کرد. نیروهای ایران با حمایت اعضای حزب دموکرات کردستان منطقه مهم حاج عمران را تصرف کردند.
سازمانهای مدافع حقوق بشر میگویند که سربازان ارتش عراق به تلافی این اقدام، 8 هزار مرد را در منطقه بارزان، زادگاه رهبر حزب دموکرات، کشتند.
1983- اتحادیه میهنی و دولت عراق به توافق آتش بس دست یافتند و مذاکره در مورد خودمختاری کردها را آغاز کردند.
1985- در اثر فشارهای شدید نیروهای دولتی عراق، آتشبس فرو پاشید. شبه نظامیان طرفدار دولت عراق برادر و دو برادرزاده جلال طالبانی را کشتند.
1986- دولت ایران مقدمات آشتی اتحادیه میهنی با حزب دموکرات کردستان را فراهم کرد. به این ترتیب هر دو گروه اصلی کرد از حمایت ایران برخوردار شدند.
1987- جلال طالبانی و مسعود بارزانی به همراه چند گروه کوچکتر دیگر «جبهه کردستان» را تشکیل دادند.
1988- در اواخر جنگ ایران و عراق، نیروهای عراقی «عملیات انفال» را علیه کردها آغاز کردند. در تلاش سیستماتیک دولت عراق برای در هم شکستن مقاومت کردها، دهها هزار غیرنظامی و جنگجوی کرد کشته و صدها هزار نفر ناچار به فرار شدند.
16 مارس 1988- هزاران غیرنظامی کرد در جریان یک حمله شیمیایی در حلبچه در نزدیکی مرز ایران کشته شدند. سازمانهای مدافع حقوق بشر و گروههای کرد، دولت عراق را مسئول این حمله معرفی کردند.
مارس 1991- در پی بیرون رانده شدن نیروهای عراقی از کویت در ماه مارس سال 1991، شبه نظامیان کرد مدافع دولت(جاش) به حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی پیوستند، اما قیام آنها ناتمام ماند و نیروهای به رهبری آمریکا حاضر به حمایت از آنها نشدند. حدود یک و نیم میلیون کرد پیش از حمله نیروهای عراقی گریختند، اما ترکیه مرز خود را بست و صدها هزار نفر ناچار به پناه گرفتن در کوهها شدند.
منطقه امن
آوریل 1991- نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا برای کردها یک منطقه امن در شمال عراق ایجاد کردند. سازمانهای امدادرسان بینالمللی عملیات امدادی وسیعی را برای کمک به پناهجویان سازمان دادند. همزمان جلال طالبانی و مسعود بارزانی مذاکره با دولت صدام حسین را بر سر خودمختاری کردستان آغاز کردند.
ژوئیه 1991- در حالی که گفتگوها در بغداد ادامه داشت، پیشمرگههای کرد بر خلاف دستور نیروهای عراقی شهرهای اربیل و سلیمانیه را تصرف کردند.
اکتبر 1991- جنگی تمام عیار بین کردها و نیروهای دولتی عراق در گرفت. صدام حسین راهها به سوی کردستان عراق را بست و این منطقه را در محاصره قرار داد.
مه 1992- انتخابات در مناطق تحت کنترل کردها برگزار شد. نامزدهای حزب دموکرات کردستان حدود 51 درصد و نامزدهای اتحادیه میهنی بیش از 49 درصد آرا را به خود اختصاص دادند. دو حزب در دولت کردستان تقریبا هم وزن بودند.
سپتامبر 1992- کنگره ملی عراق که به تازگی از ائتلاف گروههای مختلف مخالف حکومت صدام حسین تشکیل شده بود، در صلاح الدین در مناطق تحت کنترل کردها تشکیل جلسه داد. نمایندگان حزب دموکرات و اتحادیه میهنی در این جلسه شرکت کردند.
مه 1994- درگیری بین نیروهای حزب دموکرات و اتحادیه میهنی به جنگ داخلی بدل شد. اتحادیه میهنی شهرهای شقلاوه و جمجمال را از حزب دموکرات گرفت.
مه 1996- سازمان ملل بر سر طرح «نفت در برابر غذا» با دولت عراق به توافق رسید و 13 درصد از درآمد ناشی از فروش نفت عراق به عنوان سهم سه استان شمالی در نظر گرفته شد که عمدتا تحت کنترل کردها بود.
اوت 996- مسعود بارزانی از صدام حسین درخواست کمک کرد تا اتحادیه میهنی را شکست دهد.
سپتامبر 1996- نیروهای حزب دموکرات کردستان با کمک نیروهای دولتی عراق شهرهای اربیل و سلیمانیه(مرکز اصلی قدرت اتحادیه میهنی) را تصرف کرد. پارلمان مستقر در اربیل تشکیل یک دولت جدید به رهبری حزب دموکرات را اعلام کرد.
اکتبر 1996- نیروهای اتحادیه میهنی سلیمانیه را پس گرفتند.
ژانویه 1997- اتحادیه میهنی تشکیل دولت جدیدی را به مرکزیت سلیمانیه اعلام کرد. این اتحادیه و حزب دموکرات کردستان هر دو مدعی حاکمیت بر کل مناطق کردنشین شمال عراق بودند.
سپتامبر 1998- جلال طالبانی و مسعود بارزانی در واشنگتن قرارداد صلح امضاء کردند، اما حاکمیت مناطق کردنشین یکپارچه نشد.
نوامبر 2000- اتحادیه میهنی در نامه به دبیرکل سازمان ملل دولت مرکزی عراق را به اخراج خانوادههای کرد از کرکوک متهم کرد.
سپتامبر 2001- بین نیروهای اتحادیه میهنی و گروه بنیادگرای جند الاسلام (که بعدا به انصار الاسلام تغییر نام داد) درگیری رخ داد. (11 سپتامبر 2001- حملات به برجهای تجارت جهانی و مرکز پنتاگون در آمریکا رخ داد.)
حرکت به سمت اتحاد
ژوئن 2002- مقامهای اتحادیه میهنی و حزب دموکرات در گفتگو با سایر گروههای مخالف دولت عراق شرکت کردند. هدف گفتوگوها هماهنگی مخالفان در صورت حمله نظامی ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق بود.
اکتبر 2002- جلسه مشترک پارلمان کردستان در اربیل تشکیل شد. نمایندگان حزب دموکرات و اتحادیه میهنی موافقت کردند تا برگزاری انتخابات جدید با هم کار کنند.
فوریه 2003- کالین پاول، وزیر امور خارجه وقت آمریکا گروه کردی انصار الاسلام را متهم کرد که در برقرار کردن رابطه میان اسامه بنلادن و دولت عراق نقش محوری بازی کرده است.
فوریه 2003- رهبران کرد با پیشنهاد ورود سربازان ترکیه به شمال عراق برای شرکت در عملیات سرنگون کردن صدام حسین(بهعنوان بخشی از نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا) مخالفت کردند. تظاهرات ضد ترکیه در شهرهای کردستان برگزار شد.
فوریه 2003- پارلمان ترکیه با پیاده شدن سربازان آمریکایی در خاک ترکیه مخالفت کرد و به این ترتیب طرح باز کردن جبههای در شمال عراق علیه رژیم صدام حسین ناکام ماند.
مارس 2003- اتحادیه میهنی و حزب دموکرات یک «رهبری عالی مشترک» در مناطق تحت تسلط کردها در شمال عراق تشکیل دادند که ریاستش به عهده رهبران دو حزب، مسعود بارزانی و جلال طالبانی بود.
حمله ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق
20 مارس 2003- نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق حمله کردند و بمباران بغداد و شهرهای دیگر آغاز شد. شهرهای موصل و کرکوک در نزدیکی منطقه تحت کنترل کردها به شدت بمباران شد.
22 مارس 2003- نیروهای ائتلاف با موشکهای کروز به مواضع گروه انصار الاسلام در شمال عراق حمله کردند. اصابت موشک به مقر «گروه اسلامی» که ربطی به انصار الاسلام نداشت، به کشته شدن دهها نفر منجر شد.
27 مارس 2003- صدها چترباز آمریکایی در نزدیکی اربیل فرود آمدند که نشانهای از باز شدن جبههای در شمال علیه نیروهای دولتی بود.
9 آوریل 2003- نیروهای آمریکایی وارد مرکز بغداد شدند و صدام حسین کنترل پایتخت را از دست داد. نیروهای کرد و سربازان آمریکایی در روزهای پس از آن شهرهای کرکوک و موصل را تصرف کردند.
ژوئیه 2003- شورای موقت اداره عراق نخستین جلسه خود را تشکیل داد. عدی و قصی، پسران صدام حسین در درگیری در موصل کشته شدند.
اول فوریه 2004- در جریان دو حمله انتحاری به دفاتر دو حزب اصلی کردستان در اربیل، دست کم 56 نفر کشته و 200 نفر مجروح شدند. چند چهره سرشناس سیاسی در میان کشتهشدگان بودند.
ژانویه 2005 ائتلاف احزاب کرد در انتخابات سراسری عراق در مکان دوم قرار گرفت و 77 نماینده به پارلمان موقت فرستاد.
آوریل 2005- نمایندگان پارلمان موقت عراق، جلال طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی کردستان را به عنوان رئیس جمهور موقت انتخاب کردند.
مه 2005- دستکم 50 نفر در انفجار انتحاری در مرکز استخدام پلیس در اربیل کشته شدند.
پارلمان کردستان
ژوئن 2005- نخستین جلسه پارلمان کردستان در اربیل تشکیل شد و مسعود بارزانی را بهعنوان رییس اقلیم خودمختار انتخاب کرد.
دسامبر 2005- خبر آغاز حفاری چاههای نفت در منطقه کردها در شمال، رهبران سنی عراق را نگران خطر تجزیه کرد. مقامات کردستان بعدا از کشف ذخایر بزرگ نفت خبر دادند.
سپتامبر 2006- مسعود بارزانی دستور داد که پرچم کردستان به جای پرچم عراق بر فراز ساختمانهای دولتی برافراشته شود. اما نوری مالکی، نخست وزیر وقت عراق گفت: «پرچم عراق تنها پرچمی است که باید در وجب وجب از خاک عراق برافراشته باشد».
سپتامبر 2006- یک حمله انتحاری با کامیون و انفجار چهار خودروی بمبگذاری شده در کرکوک 23 نفر را کشت.
برنامه نیوزنایت بیبیسی گزارش داد که کماندوهای سابق اسرائیلی به صورت پنهانی نیروهای کرد را در شمال عراق برای حفاظت از یک فرودگاه جدید بینالمللی و عملیات ضدتروریستی آموزش میدهند.
آوریل 2007- یکی از فرماندهان ارشد ارتش ترکیه گفت که کشورش باید علیه چریکهای کرد پکک که در کوهستانهای شمال عراق پنهان شدهاند عملیات نظامی انجام دهد.
مه 2007- دولت اقلیم کردستان تامین امنیت سه استان کردنشین شمال عراق را از نیروهای آمریکایی تحویل گرفتند.
ژوئیه 2007 سازمان دیدبان حقوق بشر جزئیاتی از شکنجه و بدرفتاری در زندانهای تحت نظر نیروهای کرد در شمال عراق منتشر کرد.
اوت 2007- در یک رشته بمبگذاری علیه کردهای ایزدی در شمال عراق، دستکم 300 نفر کشته شدند.
سپتامبر 2007- ایران پایگاههای شورشیان کرد را در خاک عراق گلولهباران کرد.
ایران در اعتراض به بازداشت یک ایرانی توسط نیروهای آمریکایی، مرز خود با اقلیم کردستان را بست.
حملات ترکیه
اکتبر 2007- پارلمان ترکیه اجازه عملیات نظامی در خاک عراق برای تعقیب شورشیان کرد را صادر کرد. فشار بین المللی بر ترکیه افزایش یافت تا از تهاجم به خاک عراق خودداری کند.
نوامبر 2007- قرار بود در مورد الحاق استان کرکوک به اقلیم کردستان همهپرسی برگزار شود، اما انجام همهپرسی تا زمانی نامشخص به تعویق افتاد.
دسامبر 2007- ترکیه به مقر چریکهای پ.ک.ک در خاک عراق، حمله هوایی کرد.
فوریه 2007- ارتش ترکیه برای انجام عملیات زمینی علیه مواضع پکک در شمال عراق آماده شد.
سپتامبر 2008- پارلمان عراق قانون پارلمانهای استانی را تصویب کرد، اما شهر کرکوک که مورد ادعای اقلیم کردستان است تا زمان روشن شدن وضعیتش از شمول این قانون مستثنی شد.
آوریل 2009- پس از آنکه ترکیه چریکهای پ.ک.ک را به کشتن دو سرباز ترک متهم کرد، هواپیماهای نیروی هوایی ترکیه مواضع پکک را در کوههای شمال عراق بمباران کردند.
ژوئن 2009- دولت اقلیم کردستان صادرات نفت خام به کشورهای دیگر را آغاز کرد. قرار شد پیمانکاران روزی 900 هزار تا یک میلیون بشکه نفت خام را از میدانهای نفتی شمال عراق به ترکیه صادر کنند. دولت مرکزی در ازای سهمی از فروش نفت، اجازه استفاده از خط لوله خود را برای این کار صادر کرد.
ژوئیه 2009- مسعود بارزانی بار دیگر بهعنوان رییس اقلیم کردستان انتخاب شد. ائتلاف دو حزب حاکم اکثریت را در انتخابات پارلمانی حفظ کردند، اما سهم آنها از کرسیهای پارلمان کاهش یافت. جنبش تغییر یا گوران که تازه تأسیس شده بود 25 کرسی از 111 کرسی پارلمان منطقهای کردستان را بدست آورد.
فوریه 2011- اعتراضهای عمومی علیه فساد و انحصار قدرت در دست حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی در سلیمانیه، مرکز قدرت جنبش تغییر بر پا شد. دست کم دو نفر از معترضان کشته شدند.
اوت و اکتبر 2011- ترکیه علیه مواضع پ.ک.ک در شمال عراق حملات هوایی و زمینی کرد.
دعوای نفت
آوریل و مه 2012- اختلاف نظر میان دولت اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق بر سر قراردادهای نفتی با شرکتهای خارجی باعث توقف صدور نفت از شمال عراق شد. مقامهای اقلیم گفتند که انتظار دارند تا سال 2013 صدور نفت را از طریق یک خط لوله تازه به ترکیه از سر بگیرند.
ژوئن 2012- چند روز پس از کشته شدن 8 سرباز ترکیه در حمله پ.ک.ک، نیروی هوایی ترکیه مواضع شورشیان پکک در شمال عراق را بمباران کرد.
سپتامبر 2012- نیروی هوایی ترکیه گفت که 25 چریک پ.ک.ک را در حملات تازهای در شمال عراق کشته است.
دسامبر 2012- جلال طالبانی، رییس جمهوری عراق سکته مغزی کرد. او برای درمان به آلمان منتقل شد و وضعیتش قدری بهبود یافت.
آوریل 2013- در یک رشته انفجار در شهرهای مختلف عراق از جمله در اقلیم کردستان در مجموع دستکم 31 نفر کشته و بیش از 200 نفر زخمی شدند.
ژوئن 2013- دولت عراق جلسهای در مورد اقلیم کردستان تشکیل داد تا تنشها و اختلافات را کاهش دهد.
سیل پناهندگان
مه 2013- جاری شدن سیل پناهندگان از سوریه مقامهای اقلیم را وادار کرد مرزهای خود را موقتا ببندند.
اوت 2013- دوران ریاست مسعود بارزانی بر اقلیم کردستان دو سال تمدید شد.
سپتامبر 2013- انتخابات پارلمان اقلیم برگزار شد. جنبش تغییر 24 کرسی به دست آورد و اتحادیه میهنی به رهبری طالبانی را به جایگاه سوم راند. حزب دموکرات با 38 کرسی بزرگترین حزب پارلمان باقی ماند.
مارس 2014- نوری مالکی، نخست وزیر عراق جلوی انتقال پول به اقلیم کردستان را گرفت و مقامات اقلیم از پرداخت حقوق کارکنان خود ناتوان ماندند.
مه 2014- اقلیم کردستان با وجود مخالفت دولت مرکزی عراق، بازاریابی برای نفت صادراتی خود را بهصورت مستقل رسما آغاز کرد.
ژوئن 2014- در حالی که ائتلاف اسلامگرایان سنی به رهبری گروه داعش(دولت اسلامی عراق و شام) بخش بزرگی از استان انبار را تصرف کرده بود و به سوی بغداد پیش میرفت، پیشمرگههای کرد شهر نفتخیز کرکوک را در بیرون مرزهای اقلیم کردستان تصرف کردند. کردها از دیرباز این شهر را «پایتخت» بالقوه خود میدانستند.
طرح استقلال
ژوئیه 2014- مسعود بارزانی طرح برگزاری همهپرسی استقلال را که قرار بود همان سال برگزار شود اعلام کرد. او گفت که استقلال یک «حق طبیعی» است.
اوت 2014- گروه موسوم به دولت اسلامی(داعش) چند شهر کردنشین را تصرف کرد. هواپیماهای نظامی آمریکا با بمباران مواضع داعش به پیشمرگههای کرد کمک کردند. دولت عراق هم برای پیشمرگهها سلاح فرستاد تا با نیروهای داعش بجنگند.
نوری مالکی، نخست وزیر وقت عراق که روابط تیرهای با کردها داشت جای خود را به حیدر عبادی داد.
سپتامبر 2014- رهبران کرد توافق کردند که نبرد با گروه داعش فعلا اولویت دارد و به همین دلیل برگزاری همهپرسی را عقب انداختند.
اکتبر 2014- دولت اقلیم کردستان نفرات نیروی پیشمرگه را از راه ترکیه به شهر کردنشین کوبانی در سوریه فرستاد تا در دفاع از این شهر به نیروهای مسلح کرد سوری کمک کنند.
دسامبر 2014- دولت عراق و رهبران کرد توافقنامهای در مورد تقسیم درآمد نفت و منابع نظامی خود امضاء کردند، با این امید که این توافقنامه به اتحاد دوباره کشور در مقابل گروه موسوم به دولت اسلامی(داعش) کمک کند که دشمن مشترک آنها محسوب میشد. نیروهای پیشمرگه و پیکارگران کرد سوری، کوهستان سنجار(شنگال) را از نیروهای داعش پس گرفتند.
اصلاح قانون اساسی
مه 2015- پارلمان اقلیم کردستان کمیتهای را مامور بررسی اصلاح قانون اساسی کرد. یکی از اصلاحات مورد بررسی، تعداد دورههایی بود که یک نفر میتوانست رییس اقلیم باشد.
ژوئن 2015- رییس دفتر مسعود بارزانی اعلام کرد که انتخابات ریاست جمهوری روز 20 اوت، یک روز پس از به پایان رسیدن دوره ریاست آقای بارزانی برگزار میشود. منتقدان او گفتند که بارزانی میخواهد هر تغییر احتمالی در قانون اساسی را که مانع از ادامه ریاست او شود، خنثی کند.
ژوئیه 2015- ترکیه به ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا پیوست، اما اصرار کرد که حملات هوایی علیه داعش باید همزمان با حملات به مواضع چریکهای کرد پ.ک.ک در شمال عراق انجام شود. هواپیماهای ترکیه برای نخستینبار از زمان امضای آتشبس با پ.ک.ک در سال 2013، مواضع این گروه را بمباران کرد.
اوت 2015- دوره تمدید شده ریاست مسعود بارزانی بر اقلیم کردستان به پایان رسید، اما این دوره دو سال دیگر تمدید شد، هر چند مخالفان او این تمدید را غیرقانونی توصیف کردند.
سپتامبر 2015- یک دادگاه آمریکایی به نفع دولت عراق رأیی صادر کرد که یک خریدار آمریکایی را از خرید نفت اقلیم کردستان باز میداشت.
اکتبر 2015- در پی چند روز اعتراض خیابانی علیه بارزانی، جنبش تغییر(گوران) از دولت ائتلافی اخراج شد.
تعلیق پارلمان
نوامبر 2015- نیروهای پیشمرگه کرد عراقی و چریکهای پ.ک.ک ترکیه با پشتیبانی هوایی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا شهر سنجار(شنگال) را از داعش پس گرفتند.
دسامبر 2015- پارلمان عراق، سهم 17 درصدی اقلیم کردستان از بودجه ملی را با وجود مخالفت حزب الدعوه به رهبری نوری مالکی، نخست وزیر سابق، تصویب کرد.
ژانویه 2016- بارزانی گفت که دوره پیمان سایکس- پیکو و پیمان لیسبون که مرزهای خاورمیانه را تعیین کرد به سر آمده و جامعه جهانی باید مرزهای جدیدی برقرار کند که کشور مستقل کردها را به رسمیت بشناسد.
بحران مالی
فوریه 2016- دولت اقلیم تصمیم گرفت حقوق کارکنان خود را کاهش دهد تا بحران رو به گسترش مالی را مهار کند.
آوریل 2016- دولت آمریکا پرداخت حقوق پیشمرگههایی را به عهده گرفت که در عملیات علیه داعش شرکت داشتند.
ژوئن 2016 هنگامی که دولت مرکزی عراق خرید غله از اقلیم کردستان را کاهش داد، دولت اقلیم تهدید کرد که آبرسانی از رود دجله به بقیه بخشهای عراق را قطع کند.
ژوئن 2016 نیروهای پیشمرگه استفاده رو به تزاید از سلاح شیمیایی از سوی اعضای داعش را گزارش کردند و خواهان دریافت تسلیحات بیشتر برای مقابله با آنها شدند.
ژوئیه 2016- دولت اقلیم کردستان و دولت آمریکا تفاهمنامهای در مورد کمک نظامی به نیروهای پیشمرگه امضاء کردند که مقامات دولت مرکزی عراق را خشمگین کرد.
اوت 2016- پس از آنکه دولت اقلیم تضمین کرد که جلوی راه یافتن سلاح به بازار سیاه را بگیرد، آلمان ارسال مستقیم تسلیحات به کردستان عراق را از سر گرفت.
اوت 2016- ربایش و قتل ودات حسین علی، روزنامهنگار کرد در استان دهوک، مرکز قدرت حزب دموکرات کردستان خبرساز و بهشدت محکوم شد.
سپتامبر 2016- کارکنان دولت اقلیم در استان سلیمانیه در اعتراض به کاهش حقوق و تاخیر در پرداخت آن دست به اعتصاب نامحدود زدند.
اکتبر 2016- اعضای گروه داعش در حمله ای غافلگیرانه بخشی از شهر کرکوک را تصرف کردند. نیروهای پیشمرگه و داوطلبان پس از چند روز شهر را پس گرفتند.
نوامبر 2016- پیشمرگهها شهر عمدتا مسیحی نشین بعشیقه را از تصرف داعش خارج کردند. این پیشروی بخشی از عملیات پس گرفتن شهر موصل بود، اما فرماندهان کرد اعلام کردند از بعشیقه جلوتر نخواهند رفت.
نوامبر 2016- سازمان دیدبان حقوق بشر نیروی پیشمرگه را به تخریب سازمانیافته خانههای اعراب در مناطقی متهم کرد که از داعش گرفته بودند.
دسامبر 2016- دولت اقلیم گفت که به تصمیم اوپک مبنی بر کاهش تولید نفت پایبند نخواهد بود. شرکت آمریکایی اکسون موبیل از نیمی از شش منطقهای که در اقلیم کردستان در آن مشغول اکتشاف نفت بود خارج شد.
افزایش فعالیتهای نفتی
ژانویه 2017- شرکت نفتی گازپرون، به رغم وجود تهدید امنیتی از سوی داعش، طرحی برای افزایش استخراج نفت در اقلیم کردستان عراق ارائه کرد.
فوریه 2017- ترکیه در جریان سفر مسعود بارزانی، از پرچم اقلیم کردستان استفاده کرد.
مارس 2017- فرماندار شهر مورد اختلاف کرکوک دستور داد پرچم اقلیم کردستان بر فراز ساختمانهای دولتی نصب شود. دولت مرکزی عراق به همراه ایران و ترکیه این اقدام را محکوم کردند.
آوریل 2017- هواپیماهای نظامی ترکیه حملات مرگباری علیه مواضع نیروهای پیشمرگه در نزدیکی سنجار(شنگال) و مواضع نیروهای کرد سوری در سوریه انجام دادند.
گزارش شد که شرکت روسنفت یک میلیارد دلار در صنعت نفت اقلیم کردستان سرمایهگذاری میکند. این گزارش نشانهای از افزایش علاقه روسیه به منابع طبیعی منطقه تلقی شد.
تعیین تاریخ برای همهپرسی
ژوئن 2017- در یک نشست فراحزبی به ریاست مسعود بارزانی تصویب شد که همهپرسی استقلال روز 25 سپتامبر برگزار شود.
اوت 2017- گروهی از چهرههای سرشناس کرد جنبشی بهنام «فعلا نه» راه انداختند. آنها معتقدند برگزاری همهپرسی در شرایط امنیتی و اقتصادی فعلی کار غلطی است. شورای استانی کرکوک به شرکت در همهپرسی رأی داد.
سپتامبر 2017- پارلمان اقلیم پس از دو سال تعلیق بازگشایی شد تا همهپرسی را تایید کند.
مخالفتهای دولت های منطقهای و بینالمللی با همهپرسی مطرح شد.
...