|
||
ویکی پدیا و رفیق بهروز دهقانیاشرف دهقانیJuly 03, 2019 ویکی پدیا و رفیق بهروز دهقانی
دوستی در رابطه با صحت و سقم مطلبی که در ویکی پدیا در مورد رفیق بهروز دهقانی نوشته شده، پرسیده است. پاسخ را با اشاره به این امر شروع می کنم که اساساً مطالب درج شده در ویکی پدیا از اعتبار لازم برخوردار نیستند. در مواردی حتی اطلاعات نادرست در اختیار خواننده قرار داده می شود و یا بسته به تمایلات و موضع سیاسی افرادی که این حق و امتیاز را پیدا می کنند تا مطلبی در آن جا درج کنند، ممکن است راست و دروغ، واقعیت و غیر واقعیت با هم در آمیخته شده و ملغمه ای از این نوع ارائه شود. این امر در مورد مطلب درج شده در مورد رفیق بهروز دهقانی در ویکی پدیا نیز صادق است.
اگر از همه آن چه در رابطه با رفیق بهروز دهقانی در ویکی پدیا آمده، بگذریم و تنها به قسمت "دستگیری و مرگ" توجه کنیم خواهیم دید که مطلب، از موضع کاملاً ضد مردمی در طرفداری از دستگاه های سرکوب و به طور مشخص از دستگاه امنیتی رژیم شاه، ساواک تنظیم گشته و سعی شده است که به اصطلاح "موفقیت" آن ها در دستگیری و کشتار انقلابیون به رخ مردم کشیده شود.
برای یادآوری به خواننده ، بی مناسبت نیست باز گفته شود که او و برادرش بهروز دهقانی آن روزها در حال شناسایی یکی از دست اندر کاران سرکوب رژیم بودند. به همین دلیل هر دوی آن ها در همان روز که قرار بود بانک ملی شعبه آیزنهاور توسط رفقایشان مصادره شود ، برای انجام مأموریت انقلابی خود، در اطراف دانشگاه حضور داشتند. در این مورد در کتاب حماسه مقاومت در قسمت "دستگیری، شکنجه بازجوئی" آمده است: "صبح روز 23 اردیبهشت ماه 50 به منظور ادامه کار شناسائی یک مزدور با رفیق بهروز دهقانی از خانه بیرون آمدیم. محل مأموریت ما خیابان های آناتول فرانس و 21 آذر بود. من در خیابان 21 آذر ایستاده و برای انجام مأموریت خود ماشین ها را زیر نظر گرفته بودم...". در این جا فقط اضافه می کنم که مهره مورد نظر، علی نقی عالیخانی نام داشت که با تأسیس ساواک در سال 1336 به استخدام این ارگان سرکوب در آمد. او در سال 1350 رئیس دانشگاه تهران بود و در سرکوب مبارزات دانشجوئی و بگیر و به بند دانشجویان مبارز، ید طولائی داشت.
در چنین اوضاعی، چاره ای نیست جز آن که خوانندگان مبارز بکوشند تا هشیار باشند و گول برخی از تعریف و تمجیدهای بی مقدار چنان نویسندگانی را از چریکها نخورند و به یاد داشته باشند که این قبیل نویسندگان نمی توانند بدون ذکر برخی واقعیت های درخشان دهه پنجاه، امیال مغرضانه خود را پیش ببرند.
جدا از موارد فوق، همچنین جوانان ما جهت درک درست تاریخ مبارزات انقلابیون مسلح دهه 50 حتی باید به خاطراتی که از آن زمان گاه از سوی کسانی بیان شده که در همان دوران ارتباطی با چریکها داشتند نیز با دقت و با هشیاری برخورد کنند. گاهاً بر اساس گفته ها یا نوشته های غیر واقعی چنان افرادی، کسی هم دست به کار نوشتن تاریخ گونه ای از چریکهای فدائی خلق می شود ولی چون شنیده ها و خوانده هایش با واقعیت انطباق ندارند، در نتیجه نوشته او نیز تنها نقش اشاعه مطالب غیر واقعی را پیدا کرده و فاقد ارزش می شود. در "زندگی دوشادوش مرگ، روایتی از جنبش چریکی حلقه تبریز" که در ویکی پدیا به عنوان منبع (شماره 9) از آن یاد شده به چنین موردی بر می خوریم. مثلاً نمی توان بر اساس گفته های پر تناقض بهروز دولت آبادی که زمانی با بهروز دهقانی و صمد بهرنگی و کاظم سعادتی دوستی داشته، و یا با بافته های شرماگین و دروغین فلان زندانی نادم و عفو نویس زندان شاه (عباد احمدزاده) به تخیلاتی راه داد که باعث شود کمونیست کبیری چون مسعود احمدزاده در زندان در سال 1350 با نورالدین کیانوری توده ای سازشکار در سال 1333 مقایسه گردد و ... و اظهارات منفی و غیرواقعی دیگر در مورد چریکهای فدائی خلق که در مقاله "زندگی دوشادوش مرگ، روایتی از جنبش چریکی حلقه تبریز" قید شده اند.
|
||
مطالب مرتبط |
||
Copyright © 2006 azadi-b.com |