مقولۀ جنگ و جنگ‏طلبان

شباهنگ راد
June 09, 2019

جنگ ابزار دیگرِ سیاستِ نظامِ سرمایه‏داری‏ست. اهدافِ آن و بر خلافِ نظرِ بانیان و منادیان سرمایه، در خدمت به بشریت نیست. مخرب و به عقب راندنِ سازندگی و پیشرفت‏های جامعه است. در عصر به اصطلاح دمکراسی، جهان همواره نظاره‏گر جنگ‏های متعدد و سازمان‏داده شدۀ از جانبِ قدرت‏مداران و سودجویان سرمایه بُوده است. کارکردش سد نمودن جنبش‏های اعتراضیِ کارگری و توده‏ای و بدنباله از زمره ممر درآمدِ کمپانی‏های بزرگ تسلیحاتی‏ست. پی‏ریزی نقشه‏ها، دست‏چین و مسلح کردن دستجات و نیروها، استفاده از ابزار و آلاتِ نظامی موید این حقیقت است که نیازِ سرمایه، در هر چه گسترده‏تر کردن جنگ‏های ارتجاعی‏ست. قدرت‏مداران، جنگ را یکی پس از دیگری سازمان - داده و - می‏دهند تا فرمول‏بندی طبقۀ سرمایه‏داری در هم نریزد.

به عبارت صریح‏تر، جنگ در پاسُخ‏گوئی به بُحران سیاسی - اقتصادی نظام سرمایه‏داری‏ست. به گفتۀ بانیان و مجریان آن، متمایز از دیگرِ جنگ‏هاست؛ بر این نظرند که در  یک‏سوی آن، رژیم‏های دیکتاتور، "ناآرام" و امثالهم قرار گرفته‏اند و سوی‏دیگر آنرا به‏اصطلاح مدافعین حقوق انسانی تشکیل می‏دهند!! اگرچه همۀ طرفین - در نظر و من‏حیث‏المجموع - مخالف جنگ‏اند؛ امّا و در عمل، به سرعت، در صددِ انجامِ طرح و نقشه‏های شومِ امپریالیستی در درون جامعه‏اند. مشارکتِ عملی و بی‏وقفه در نظم دادن سیاست‏های امپریالیستی در پهنۀ جهان و بویژه در منطقۀ خاورمیانه، نمادِ سیاستِ جنگ‏طلبانی‏ست که دهه‏هاست، بر فضای کشورهایی هم‏چون عراق، افغانستان و غیره سیطره انداخته است. همه و با تمام وجود، مدافع جنگ‏اند و خیز برداشتن یکایک آنان و بدنباله، التماس از قدرت‏مداران بین‏المللی به‏منظور سرنگونی دولت‏ها و رژیم‏های وابسته‏ای هم‏چون رژیم جمهوری اسلامی، به معنای تعلق و علاقۀ سیاسی - منفعتی یکایک آنان، با طبقۀ ظالم و چپاول‏گر است. مفهوم و نابودی جنگ بزعم آنان، نه ریشه‏کن کردن آن، بلکه در همراهی و در هم‏کاری با بخش‏های متفاوتِ قدرت‏مداران بزرگ و دولت‏های وابسته بدانان است.

به هرحال کم نیستند که این‏روزها دارند، در هم‏سوئی با قدرت‏مداران بزرگ، نقشۀ به خاک و خون کشاندن میلیون‏ها انسان دردمند و رنج‏دیده را می‏کشند، و دارند با نظریه و به اسمِ دفاع از حقوق مردم، در برابر رژیم جمهوری اسلامی، برنامۀ نابودی مردم را پی می‏ریزند. مسابقۀ خوش‏خدمتی بهتر براه انداخته‏اند و در این بین، جرثومه‏های فساد و جریانات به اصطلاح مردمی‏ای هم‏چون "رضا پهلوی" و "سازمان مجاهدین خلق" هم، منتظر و تشنۀ حملۀ امریکا و دیگر هم‏قطاران‏شان به ایران‏اند. مشوق و دوستدارِ راه‏اندازی جنگ‏های ارتجاعی از نوعِ خاورمیانه و خلاصه تمامی جنگ‏های سازمان‏داده شده از جانب دولت‏های بزرگ‏اند. هم‏سو با سرمایه و در تخالف با مردم، به صف شده‏اند و در این‏میان و هر زمان، تنش و جنگِ لفظی‏ای بین دولتِ امریکا و ایران گرو می‏گیرد، تقلاءهای آنان هم صد چندان می‏شود. به یقین می‏توان گفت که به ابزار و آلاتِ سیاسیِ دولت‏های امپریالیستی تبدیل گردیده‏اند و خاصیت‏شان، انحرافِ اذهان عمومی، تطهیر چهرۀ کریه بانیان و مسببین اصلی مصیبت‏های کنونی و بویژه تخطئۀ جنبش‏های اعتراضی رادیکال مردمی‏ست. پیداست که افکارِ این عناصر و جریانات را نباید و نمی‏بایست، با افکارِ مردم و هم‏چنین با خواست‏های جامعۀ انسانی مرتبط دانست. وابستگی و تعلق‏شان به بالائی‏هاست و از زمره بازیگران سیاسیِ دولت‏های امپریالیستی و رژیم‏های وابسته بدانان به حساب - آمده و - می‏آیند. ارتباط و مرادوۀ سیاسی با بالاترین مقامات امریکائی و شرکتِ جانیان بشریت در تجمعات و در کنفرانس‏های سازمان داده شده، از دیگر نمونه‏های بارزِ خوش‏رقصی عناصر و سازمان‏های به‏اصطلاح مدافع مردمی‏ست. این عناصر و دستجاتِ بی‏ارتباط با جامعۀ انسانی، می‏خواهند از کانال و از مجرای سیاست‏های جنگ‏طلبانۀ قدرت‏مداران بین‏المللی، مسیر جامعه و زندگی تلف شدۀ میلیون‏ها انسان دردمند را تغییر دهند! می‏خواهند ریشۀ جنگ را توسط جنگ‏افزوزانِ اصلی و امپریالیست‏ها بسوزانند! می‏خواهند با برگزاری کنفرانس‏ها، گردهمائی‏های بی‏مایه، و با یاری دولت‏های بزرگ، جامعه را از شرِ نظام جمهوری اسلامی نجات دهند! بدون این‏که کم‏ترین نزدیکی مفِاهیمی و مضامینی با نیازمندی‏های جامعه و هم‏چنین با آرمان‏های پایه‏ای مردم داشته باشند. همۀ کارشان، ارتباط با این و یا آن سرکردۀ نظام و دولت‏های امپریالیستی تبدیل شده است. همین چند روز قبل - یعنی در 29 ماه مه 2019 - بُود که در فرانکفورتِ آلمان، تعدادی دیگر از جمله، «اتحاد دمکراتیک آذربایجان – بیرلیک، جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران، حزب تضامن دمکراتیک اهواز، حزب دمکرات کردستان، حزب دمکرات کردستان ایران، حزب کومەلە کردستان ایران، حزب مردم بلوچستان، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، شورای موقت سوسیالیست‌های چپ ایران و کومەلە زحمتکشان کردستان» و آن‏هم تحت عنوان اتئلاف "همبستگی" گرد هم آمده‏اند تا به نیازها و به اولویت‏های جامعه پاسُخ دهند!!

البته ناگفته نماند که دنیای مجازی با این‏دست کنفرانس‏ها و گردهم‏آئی‏ها، غریبه نیست؛ بر ثمره و بر نتایجِ آن‏ها آشنا و هم‏چنین با عریانی تمام، کارکردهای‏شان بر روی میزِ جنبش‏های اعتراضی کارگری و توده‏ای قرار دارد. برای این‏که انگیزۀ عناصر و نیروهای متشکله در کنفرانس‏ها و گردهم‏آئی‏ها، در جواب‏گوئی به معضلات و مشکلات جامعه نیست؛ برای این‏که فاقدِ پائین‏ترین جایگاهِ اجتماعی در میان میلیون‏ها کارگر و زحمت‏کش‏اند. با این اوصاف گردهم آمدن‏های‏شانرا هم، باید و می‏بایست به حسابِ بازارگرمی‏های سیاسی، و بدنباله به حساب دُم تکان‏دادن‏های‏شان، به قدرت‏مداران بین‏لمللی نوشت. به طور نمونه "حزب دمکرات کردستان ایرانِ" «مصطفی هجری»، و "حزب کومله کردستان ایرانِ" «مهتدی»، دهه‏هاست که به مردم و به خلق ستم‏دیدۀ کُرد پشت کرده‏اند و به ارابۀ سیاست‏های امپریالیستی و بویژه امپریالیسم امریکا در منطقه تبدیل گردیده‏اند. تماس و دیدار با «مایک پمپئو» وزیر امور خارجۀ امریکا و «جان بولتون» مشاور امنیت ملی کاخ سفید، نشان و حکایت از جایگاه و ارتباطِ سیاسی‏شان با امپریالیست‏ها و بویژه با امپریالیسم امریکا دارد. جریاناتی که به‏جای تکیه به مردم، در تخالف با خواست‏های و حقوق پایمال شدۀ مردم و بویژه توده‏های ستم‏دیدۀ کُردستان ایستاده‏اند و دارند بعنوان بازیگران سیاسی امپریالیست‏ها در کُردستان، نقشه‏های شومِ جانیان بشریت را هموار و هموارتر می‏کنند.

به عبارت دیگر و حقیقتاً، این‏روزها کم‏تر کسی‏ست که، به ماهیتِ سران رژیم جمهوری اسلامی توهم و یا شک و تردیدی داشته باشد. محرز شده است که نظام جمهوری اسلامی به‏عنوان سوپاپ اطمینانِ سرمایه‏داری توسط امپریالیست‏ها - و در سال 57 - بر سر کار گماره شده است تا جنبش‏های اعتراضی را مهار کند. براستی این نظام بدون حمایت مالی، سیاسی و تسلیحاتی دولت‏مردان بزرگ، قادر به دوام نبُوده و نمی‏باشد. در این چهار دهه، نظام تا آنجائی‏که در توان داشته است به سرکوب مردم پرداخته و با درنده‏خوئی هر چه تمام‏تر، جنبش‏های اعتراضی و هم‏چنین جنبشِ مسلحانۀ خلق کُرد را به خاک و خون کشانده است. از نظرِ توده‏های ستم‏دیده، بانیان و مسببین اصلی بدیختی‏ها و بی‏عدالتی‏های موجودِ درونِ جامعه، دولت‏های بزرگی هم‏چون دولت امریکاست. افزون بر این‏ها مدت‏های طولانی‏ست که مردم و خلق رزمندۀ کُرد و عملاً با سردمداران رژیم جمهوری اسلامی تصفیه حساب سیاسی کرده‏اند و بر خلاف نظر و اعمال عناصر و جریانات به‏اصطلاح مردمی، کارگران، زحمت‏کشان و بویژه خلق ستم‏دیدۀ کُرد، هیچ‏گونه، هم‏رنگی و یا اشتراکِ منافع‏ای با قدرت‏مداران بین‏المللی - بر سر برکناری سران نظامِ جمهوری اسلامی - ندارند. به این سبب که دولت‏های بزرگ و بویژه دولت امریکا، برای محترم شمردن به حقوق بشریت و برای تقسیم ثروت‏های جامعه - و آن‏هم - بین سازندگان اصلی آن زاده نه‏شده‏اند و بنابراین، جنگ آنان، جنگ صدمات و لطماتِ جانی و مالیِ بیش از پیش، به دردمندان و قربانیان قدرت‏های امپریالیستی و جامعه است. بنابه هزاران دلیلِ روشن، عامل وضعیت در هم ریختۀ جهان و زندگیِ ناهنجار توده‏های محروم ایران، دولت‏های بزرگ و رژیم‏های مسلح و وابسته بدانان‏اند. پس هرگونه نزدیکی با طرفین تنش‏ها و نزاع‏های لفظی - جنگی، به‏معنای مخالفت با افکار و اعمال توده‏های دردمند و خلق ستم‏دیدۀ کُرد است. بدون کم‏ترین توهمی، راه و انتخابِ کارگران، زحمت‏کشان و دیگر ستم‏دیدگان، در تقابل با سیاست، با راه و با انتخابِ جریانات و دار و دسته‏های وابسته به سرمایه است. بر این اساس جنگ‏شان با سران رژیم جمهوری اسلامی هم، نمی‏تواند جنگِ توده‏های محروم و بویژه خلق دربند کُردستان به حساب آید. به دروغ دارند قیافۀ دفاع از آزادی و برسمیت شناختن حقوقِ میلیون‏ها انسان دربند را می‏گیرند و بدون کم‏ترین درنگی، همۀ آنان به فرمانبرداران و به پادوهای بی‏اختیارِ سیاسیِ سرمایه‏داران، و هم‏چنین از زمره جنگ‏طلبانی به حساب - آمده و - می‏آیند که هدف و نیت‏شان، جز توجه و کسب سهمیۀ بیشتر از دیگر رقبا، در حکومت و در "دولتِ آیندۀ" ایران توسط قدرت‏های بزرگ نیست!!

در هر صورت حرفِ غامض و دُور از فهم نیست که خیر برداشتن به سمت بانیان و راه‏اندازان اصلی جنگ‏ها، برابر با خارج شدن از پاسُخ‏گوئی به نیازها و خواست‏های میلیون‏ها کارگر، زحمت‏کش و دیگر قربانیانِ نظام امپریالیستی است. در حقیقت سهم مردم را نمی‏توان با قدرت‏مدارانی که چهار دهۀ قبل، با نیتِ حفظ و پایداریِ طبقۀ سرمایه‏داری، و بویژه با هدفِ تخطئۀ کاملِ قیام 21 و 22 بهمن 57، سران حکومت را به اریکۀ قدرت نشانده‏اند، گرفت؛ ناممکن است و راه‏شان، راهِ تکراریِ عناصر، دستجات، نیروها و دیگر دار و دسته‏های سرمایه در گوشه‏های متفاوت جهان و بویژه منطقۀ خاورمیانه است. چنین سیاست و روش‏هایی بدرد مردم نخواهد خُورد و به‏طور قطع، وُرود به بگومگوهای سیاسی و جنگ‏های لفظی و عملیِ دولت‏های بزرگ با رژیم‏های وابسته و رنگ وارنگ‏شان، انحراف اذهان عمومی و هم‏چنین وارونه جلوه دادن ماهیت قدرت‏مداران بزرگ امپریالیستی بویژه دولت امریکاست؛ دولت‏ها و قدرت‏هایی که چهار نعل در پی شعله‏ورتر نمودن جنگ‏های ارتجاعی در منطقۀ خاورمیانه‏اند. با این اوصاف بگومگوهای سیاسی و جنگ آنان، برابر با گفتمانِ سیاسی، و برابر با جنگِ میلیون‏ها انسانِ دربند و تلف شده نیست. مردم در این‏گونه کش‏مکش‏ها، ذینفع نیستند و بر خلاف قدرت‏مداران بین‏المللی و دیگر گماشتگان سیاسی‏شان، نه تنها جوامع انسانی و مدافعین آزادی و برابری، طالب جنگ نیستند، بلکه با تمام وجود حواهان نابودی جنگ‏های ارتجاعی و خسران‏زا در درون جامعه‏اند. چرا که جنگ طاعون و مرضِ دردناکی‏ست که مولد آن، حاکمان و سرمایه‏داران‏اند. از اینرو لازم و ضروری‏ست تا در برابرِ مدافعین چنین تفکر و منشی، صفِ متضاد با آنانرا تشکیل داد و بر عواقبِ و بر ثمره‏های جنگ‏های ارتجاعی و امپریالیستی گوشزد کرد؛ لازم و ضروری‏ست تا در تخالف با سوی‏های متفاوتِ جنگ‏های ارتجاعی، جنگِ با تکیه به مردم را سازمان داد.

خلاصه تنها با انتخابِ راهِ سّوم، و با اتکاء به پتانسیلِ کارگران، زحمت‏کشان و خلق رزمنده کُرد، و بویژه با راه‏اندازی جنگ‏های انقلابی‏ست که می‏توان جامعه را از شرِ مناسبات و سیستمِ فرتوت سرمایه‏داری نجات داد. راهِ و مجالِ دیگری، جهان ظالم، چپاول‏گر و جنگ‏طلبِ سرمایه‏داری، در مقابل جهانِ انسانی و مساوات‏طلب باقی نه‏گذاشته است. این خواست باطنی مردم و یگانه راهِ رهائی از زیر سلطۀ نظام‏های غارت‏گر و مبتنی بر سرکوبِ عنان گسیخته است و بر خلافِ نظر و امیالِ سازمان‏ها و احزابی هم‏چون مجاهدین، دمکرات، کومله و امثالهم، - آن‏هم با استفاده از دم و دستگاه‏ها و بویژه با سازماندهی دشمن -، نمی‏توان دشمنان طبقاتی مردم را به عقب راند. انقلاب نیاز به سازمان، و نیاز به ابزارهای متناسب با انقلاب را دارد؛ نیاز به بُرشِ انقلابی و مبارزاتی دارد. پس هرگونه مصلحت‏گرائی و بده بستان‏ها، و هرگونه معاملۀ آشکار و پنهانی با قدرت‏مداران بین‏المللی، بر سر برکناری سران رژیم جمهوری اسلامی، خیانت به جامعۀ انسانی و پشت پا زدن به حقوق دیرینه و پایمال شدۀ کارگران، زحمت‏کشان و دیگر قربانیان نظام امپریالیستی و بویژه خلق ستم‏دیدۀ کُرد است. توطئه، جنگ و جنگ‏طلبیِ سرمایه‏داران و دار و دسته‏های‏شانرا می‏توان و می‏بایست، با هوشیاری و با درایت کمونیستی - و آن‏هم با پشتوانۀ جنگ‏های انقلابی - پاسُخ داد. جنگ‏های ارتجاعی را قدرت‏مداران جهانی و آن‏هم به‏همراهِ دار و دسته‏های مرتجع و دولت‏های وابستۀشان، به جامعه و به مردم تحمیل کرده‏اند و پس، یگانه راهِ پاسُخ‏گوئی به آن، انتخاب سیاستِ تعرضی، و مقابلۀ انقلابیِ با برنامه، در برابر حکومت‏مداران رژیم جمهوری اسلامی و دیگر حامیان امپریالیستی‏شان می‏باشد.

9 ژوئن 2019

19 خرداد 1398

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com