آیا جنبش کارگران و مزدبگیران ضد سرمایه در وضعیت گذار به سوی خودیابی بسر می برند؟(١)

علی برومند
June 04, 2019

آیا جنبش کارگران و مزدبگیران  ضد سرمایه در وضعیت گذار به سوی خودیابی بسر می برند؟(1)

طبقه ی مزدبگیر و نیروهای آگاه این طبقه بعد از هم پاشیدن سرمایه داری وسوسیالیسم دولتی بلوک شرق، در جدال با خود یابی و روشن نمودن افکار التقاطی خود می باشد. روند زایمان گذارکنونی حاکم بر جنبش کارگری ناشی از واکنش های خود رهایی خود از آوار سنگین ایدئولوژی و افکار سرمایه داری دولتی وسوسیالیستم دولتی قرن بیستمی است. من این گذار را که می رود آغشتگی خود از کثافات ایدئولوژی سرمایه داری دولتی وسوسیالیسم دولتی رها سازد را جشن می گیرم ودر راهش مبارزه می کنم و مبارزه خواهم کرد.

 با توجه به اینکه طبقه ی کارگر ومزدبگیران ونیروهای سیاسی یا در کل جنبش کارگری موجود درروند گذار رو به اعتلا ست ، از سویی این گذاری همراه با تغیرات بسیاری مثل باور به تشکیلات افقی در رد ونقد هیرارشی، باور به خودسازمانیابی و دورزدن احزاب وسازمانهای سنتی به اصطلاح کمونیستی، رد هرگونه سانترالیزم، از جمله سانترالیزم دمکراسی، ضد اتوریته و تعیین و تکلیف کردن برای دیگران. این تغیرات هنوزدرحال شدن و شکل گیری است. طبقه ی کارگر ومزد بگیران در صدد اند که در نقد مثبت از گذشته خود، سازمان سیاسی اقتصادی خود را بیابند. جنبش مزد بگیران ضد سرمایه داری در جهان امروز و بخصوص جنبش مزدبگیران در سراسر جهان مثل جنبش وال استریت، جنبش ضد سرمایه داری 1396 در ایران وجنبش جلیقه زردها نشانه هایی از این گذار را با خود حمل می کنند.

جلیقه زردهای فرانسه چه می خواهند؟

تظاهرات جلیقه زرد ها، اتحادیه های کارگری، سندیکا ها، احزاب سیاسی رفرمیست و همچنین تحلیل گران بورژوازی را غافلگیر کرده است. در 17 نوامبر 2018 بیش از 300 هزار تظاهر کننده چهار راه ها، میدان ها و اتوبان های فرانسه را بسته واشغال کرده بودند. این اعتراضات در بیش از 2400 محل در شهرهای مختلف انجام شد. در پاریس مردم باشعار " مکرون استعفا بده" به کاخ الیزه حمله کردن که پلیس با پرتاب گاز اشک آور مانع آن شد. درروند این تظاهرات و مقابله ی پلیس ضد شورش  با معترضین در خیابان های فرانسه تا تاریخ 22 دسامبر 10 کشته و43 هزارتن از جمله 222 نیروی امنیتی مجروح وهمچنین حدود 4 هزارو 241 نفر بازداشت می شوند. قابل توجه است که اکثر درگیری ها در خیابان ها ومحلات خرید ثروتمندان است مثل خیابان شانزده لیزه.

جنبش مطالباتی جلیقه زردها بدنبال مطالبات تلنبار شده ای هستند که احزاب به اصطلاح چپ، اتحادیه ها وسندیکاهای کارکری ناتوان از بدست آوردن آنها بودند. کارگران و مزد بگیران مدت هاست فهمیده اند که سران اتحادیه ها و احزاب بغیر از سازش با سرمایه داری و برای تعادل بخشیدن به سیستم سرمایه داری و استحکام بخشیدن به جاییگاه خود در این سیستم توان دیگری بغیر از سازش ندارند. براین اساس جنبش ضد سرمایه داری طبقه ی کارگرگر ومزد بگیران می کوشند با خودسازماندهی خود در جوامع مختلف سرنوشت خود را بدست گیرد. قابل ذکر است، که چند دهه است که اکثر اتحادیه وسندیکا ها کارگری قدرت چانه زنی خود را در تعرفه ها، مطالبات و شروط کار کارگران از دست داده اند، این قضیه بر می گردد به سازش هایی که سالیان دراز اتحادیه های کارگری و سندیکاها با دولت های سرمایه داری و کارفرماها انجام داده اند. باعث تعجب ما کارگران نیست که چرا به مرور از تعداد اعضای اتحادیه های کارگری می کاهد و این مهم از بی عملی اتحادیه ها نتیجه می شود.

 بعنوان مثال در فرانسه، 35 ساعت کاردرهفته که می بایست از بر بستر مبارزات کارگران و بوسیله سازمان کارگران به مطلبات کارگران تبدیل شود را آقای اولان رئیس جمهوری قانونی می کند، در صورتیکه مبارزه برای پایین آوردن زمان کار و دیگر مطالبات کارگری بخشی از مبارزه ی طبقه ی کارگر وسازمانی است که این طبقه را در کارخانه ها ویا کارگاه ها نمایندگی می کند است. اتحادیه ی  ث –ژ- ت بعنوان سازما ن یا اتحادیه ای که جزئ جناح چپ درجامعه ی فرانسه مطرح بود، به دریوزگی و مماشات با سرمایه داری فرانسه تن می دهد. اتحادیه ث- ژ- ت بعد از جنگ دوم جهانی تمام خواسته ها ومطالبات کارگری را بعنوان گرایش اتحادیه ای وسندیکالیستی بهتر از شرایط کنونی نمایندگی می کرد. هر چند همه ی مبارزاتش تا آنجا پیش می رفت، که ضربه ی اساسی به سیستم سرمایه داری وارد نشود.  دلیلش هم روشن بود چون اتحادیه ها به این موضوع واقف بودند، که اگر انقلاب شود کمون ها وارد کارزار خواهند شد وجایی برای صندلی های بوروکراسی آنها باقی نمی ماند. بررسی زیراز جوامع  مهم صنعتی ونیمه صنعتی در اروپا و برخی از کشورهای غیر اروپایی، ندای نوین جنبش های  طبقه ی کارگر ومزدبگیران ضد سرمایه داری ای را می دهد که هم به احزاب چپ بی اعتنا خواهند بود وهم به اتحادیه های کارگر وسندیکا ها. در قرن هیژدهم و تا اواسط قرن 19 سندیکاها واتحادی های کارگری بعنوان مدرسه انقلاب ودژ مقاومت طبقه ی کارگر در مقابله با استثمار کار بود، اما بعد از این،  سازمان ها کارگری جای خود را به سازمان های واسته عوض کردند و به مدرسه ی رفرمیسته تبدیل شدند همچنین سازمان های چپ با شعار های به ظاهر انقلابی به گونه ای به پارلمان بورژوازی دل خوش کرده  و جنبش کارگری را رها کرده وبه قشری از بوروکرات های شبه انقلابی تبدیل شدند .

 حد اقل طبقه کارگر ومزد بگیران ضد سرمایه در قرن بیست ویکم در تمام مبارزات خود تدریجن  به این نتیجه خواهند رسید، که مبارزه ی حزبی واتحادیه ای بسیار خسته کننده، آشتی طلبی سنتی شده است. طبقه ی کارگر ومزدبگیران چند دهه است که کیش شخصیت را پشت سرگذاشته و وارد به خودسازمانی جمعی وسازمان یابی افقی شده است. این خود سازمانی برخلاف دید گاه احزاب واتحادی ها، در صدد است، که چونه زنی را دور ریخته وبراین باور است، که مستقیمن خود آنچه را که تولید می کنند، که خود در تصمیم گیری در شیوه ی هدایت جامعه چه از نظر سیاسی و اقتصادی دخالتگری مستقیم داشته و کال جامعه را رهبری کند. اما در اینجا لازم است اشاره شود، که می بایست تقسیم کاری را که تئوریسین های سرمایه داری دولتی وسوسیالیسم دولتی تئوریزه  وعملی کرده اند را نقد کرده و در نقد این تفکر، هم راه برد اقتصادی وهم راه برد سیاسی را در جامعه به زیر هدایت سیاسی اقتصادی مزدبگیران در آورد.

طبقه ی کارگر ومزدبگیران در روند خود آگاهی خود در می یابند، که دیگر زمان چانه زنی برای اضافه دستمزد و بحث بر سرشروط کارکه از سوی بوروکرت های اتحادیه های کارگری و احزاب به سر رسیده است و می باید خود سرنوشت خود را از طریق شوراهای کارگری بدست گیرند.

 جنبش کارگری تجربه ی شوراهای کارگری خودگردانی وخودمدیریتی را در روند انقلاب ویا خیزش های خود علیه سرمایه داری در بسیاری از کشورها بکار برده است، هرچند تاکنون بدلیل آغشته بودن افکارش به رفرمیست و ایدئولوژی سوسیالیسم دولتی نتوانسته حاکمیت سیاسی واقتصادی خود را در جامعه بسط وگسترش دهد، اما کماکان از این تجربه با نقد به گذشته ی خود به موقع استفاده خواهد کرد. خیلی از چپ های سنتی برای اینکه شکست خود را پنهان کنند از شکست طبقه ی کارگر سخن می گویند وکتاب ها و مقاله ها نوشته اند. طبقه ی کارگر هیچ وقت شکست نخورده است، این چپ سنتی و ایدئولوژی سوسیالیسم دولتی است، که  شکست خورده وتا زمانیکه به حزب ویا "جنبش چپ" خارج از طبقه باور داشته باشند، باز هم شکست خواهند خورد. طبقه ی کارگر ومزد بگیران در تندپیچ ها ی مبارزاتی علیه سرمایه عقب نشی برای حمله ی بعدی را پیشه کرده است اما بنا بر شرایط زندگیش، همیشه در صف اول مبارزه علیه سیستم سرمایه داری قرار داشته. تاریخ مبارزه ی طبقاتی ما گویای این پیشروی هاست. ما کارگران زمانی هفت روزدر هفته وهروز ده تا شانزده ساعت کار می کردیم، امروزدر بعضی از کشورها مثل آلمان( اتحادیه متال) وفرانسه 35 ساعت کار درهفته است ومی توان گفت حد متوسط در کشور های سرمایه داری صنعتی ونیمه صنعتی 40 ساعت کار در هفته است. در این نوشته جای این نیست که به همه ی موارد پیروزی ویا عقب نشینی مزدبگیران اشاره کنم. در همینجا اشاره می کنم که بی اعتنایی وتهمت زدن های جریان چپ سنتی به جنبش جلیقه زردها،  عقب ماندگی، واماندگی، بی عملی ودرماندگی وشکست این قشر پر مدعا ی در حال اضمحلال را می رساند. باید اشاره کنم، که روز شنبه گذشته 01.06. 2019 جلیقه زردها بیاد جان باختن کموناردها در قبرستان بزرگ پاریس پرلاشز جمع شدند واز آنجا تا آخرین سنگر کمونارد ها راهپیمایی کرده و شعارهایی از قبیل زنده باذ انقلاب و ... سردادند.

  مکرون در مقابل اعتراضات جلیقه زردها بسیار عقب نشینی کرده و قول اضافه دست مزد و اصلاحات مختلفی را در سال 2019 به جلیقه زرد ها داده است. اما جنبش کارگری باید هوشیارباشد،  زیرا دولت های سرمایه داری با ترفند های نئولیبرالی توانسته اند باخرید بخشی از سران اتحادیه های کار گری، در خلع سلاح کردن جنبش کارگری و جلوگیری ازدست یابی به سازمان های مبارزاتی خودی کمی موفق  باشد، اما در این زمینه پیروز نشده اند، چنانکه نمونه های این چونینی شکستی را در بی کفایتی سازماندهی سرمایه داری را در خودسازمان یابی جنبش کارگری در بخش هایی در جهان شاهد هستیم، مثل جنبش وال استریت در آمریکا، جنبش دی ماه 1396 در ایران وجنبش جلیقه زردها آغازی است برای رفع این کمبود.

  اما وضعیت جامعه ی فرانسه و واکنش جلیقه زرد ها  

به گزارش خبرگزاری فرانسه در ظرف یکسال  بهای سوخت دیزل(گازوئیل)  23 درصد افزایش یافته است. این در حالی است که دولت در نظر دارد بهای گازوئیل وبنزین را درسال 2019  بار دیگر افزایش بدهد. بالا بردن مالیات بر سوخت در 17 نوامبر 2018 بیش از 300 هزار نفر را به خیابان ها کشاند.

همانطوری که موقعیت اقتصادی و وضعیت موجود در کشورهای بحران زده نشان می دهد، هنوز بحران اقتصادیی که در سال 2008 از بانک های آمریکا شروع شد وبه سرعت به کشورهای صنعتی ودیگر کشورهای سرمایه داری سرایت کرد، نه اینکه تمام نشده بلکه کماکان ادامه دارد. در فرانسه نشانه های  فقر و بدبختی  و بی سر پناهی بخشی از طبقه ی مزدبگیران را رقم زده است. فرانسه از سال 2008  بیشتر و بیشتر در این بحران فرورفته است، خیزش های دوره ای در این کشورعمق این بحران را نشان می دهد. بر رسی زیر گوشه ای از بحران موجود فرانسه را باز میکند:

 در تابستان 2013  سازما ن چتر نجات اروپا نگرانی خود را در مورد بحران فرانسه اعلام کرد زیرا در این سال بدهکاری دولت فرانسه از زمان بحران مالی تا کنون از 65 در صد به 95 درصد بالا رفته بود، یعنی در سال 2005 قرض دولتی از 700 میلییارد یورو به 1،9 بیلییون یورو رسید. از زمان جایگزینی فرانک به یورو، فرانسه حدود یک سوم صادرات  خود را از دست داده است. چنانکه سهم تولیدات صنعتی از تولید ناخالص داخلی به 13 درصد رسیده است. همچنین به دنبال این کمبود صنعت فرانسه از سال 2007 تا کنون   500 هزار جایگاه کاری را از دست داده است.منبع مجله ی آلمانی فکوسfokus

اقتصاد دانان بورژوزی  و هم چنینین مجلات بظاهر آزاد ولی وابسته به آنها علت بحران در فرانسه را دستمزدهای بالا نسبت به دست مزد های کارگران آلمان می دانستند. بنا به ازیابی اقتصاددانان مزبور، کارگران فرانسه 25 درصد دستمزد بیشتر از کارگران آلمان دریافت می کنند در نتیجه بخشی از سرمنشع این بحران دستمزد اضافی است.

 در زمان کنونی حداقل دستمزد در فرانسه 9،19 یورو درساعت است .آمار دسامبر 2018 نشان می دهد، که بیکاری در فرانسه به  3،496 میلییون  نفر رسیده است. بنا به آمار سال 2018 فرانسه داری 65،1 میلیون جمعیت است. آمار همین سال نشان می دهد که شاغلین به کار بدین شکل در بخش های مختلف اقتصادی مشغول بکار هستند: - مزدبگیران بخش صنعتی تولید در سال 2008   22،25 درصد ودر سال 2018 به 20،26 درصد تنزل داشته است. مزدبگیران بخش خدمان در سال 2008 74،01  درصد ودر سال 2018 76،93 درصد رسیده و مزدبگیران بخش کشاورزی در سال 2008  2،74 درصد به 2،82 در صد در سال 2018 رسیده است. کل مزدبگیران اشتغال به کار 30،68 میلیون می باشند. برای آشنایی با وضعیت موجود در فرانسه به داده های زیر توجه کنید.

میزان سن بازنشتگی در فرانسه  60 سال است اما در این 60 سال می بایست 40 سال سهم بیمه ی بازنشستگی به صندوق بازنشستگی واریز کرده  باشی، درغیر از این صورت هر فرد می بایست 65 سال کارکرده باشد که بتواند حقوق ماهانه ی بازنشستگی را کامل دریافت کند. آمار سال 2017 نشان می دهد، که از 62 میلیون چمعیت فرانسه 18،1 درصد از جمعیت بین 0 تا14 سال سن دارند(8،7 میلیون نفر)، 62،2 درصد سنین بین 15 تا 64 ساله می باشند( 38،5 میلیون نفربیکار ویا مشغول بکارمی باشند) . 19،7 درصد 65 سال ویا سنی بالاتر دارند( 12،2 میلییون نفر بازنشسته).  منابع  das Statistik-Portal

ریشه ی اعتراضات

ریشه ی این بحران در به بنبست رسیدن وتشدید بحران در اقتصادی سیاسی نئولیبرالیسم است. این تئوری بعد از جنگ دوم  و با شکست تئوری کینز مدافع دولت رفاه ودر دل دولت رفاه رشد ودرانگلستان بوسیله خانم تاچر رِئیس دولت وقت انگلستان در سال 1979 به اجرا در آمد :  رهنمودش به جامعه ی اقتصاذی این است: -- اینکه به بازار باید اجازه داد که در مورد اساسی ترین مسائل سیاسی واقتصادی  تصمیم بگیرد، یا اینکه دولت باید داوطلبانه نقشش را دراقتصاد کاهش بدهد، به شرکت های چندملیتی باید آزادی کامل داد، یا دایره ی فعالیت های اتحادیه های کارگری را باید محدود کرد و کلا تا جایی پیش می رود که اساسا مسئولیت ها از دوش دولت برداشته وبه دوش مزدبگیران می افتد.

بخشی از مکانیزم نئولیبرالیسم در بازار اقتصاد سرمایه داری

 تاکید نئولیبرالیسم بر این است که  مکانیسم بازار باید اداره کننده ی سرنوشت بشر باشد. اقتصاد باید قواعدش را بر جامعه دیکته کند و نه برعکس. بر این اساس در دانشگاه شیکاکو کمیته کوچکی که متشکل از اقتصاددان وفیلسوف فردریک ون هایاک و شاگردانش، از جمله میلیتون فریدمن آغاز بکار کرد. این ها از سوی یک شبکه ی گسترده ی بین الملی از بنیادها وازموئسسه ها، مراکز پژوهشی، انتشاراتی، محققان، نویسندگان ومتخصصان روابط عمومی ایجاد کردند. گوشه ای از تئوری نئولیبرالیسم در انگلستان به وسیله ی دولت انگلیس وبه رهبری خانم تاچر اعمال شد.

در 1979 تاچر به قدرت رسید  وبا به قدرت رسیدن او نئولیبرالیسم در انگلسان شروع شد. تاچر شیفته ی تئوریهای نئولیبرالی فردریک ون هایایک بود. او اساس رقابت را می پرستید، رقابت بین ملت ها، رقابت بین مناطق، رقابت بین شرکت ها و رقابت بین افراد در محیط کار. ورقابت به این دلیل که کارگران ومزد بگیران را از نمایندگانشان جداکند. این تئوری چنین شرح می داد: -- چون رقابت همیشه خوب است، نتایجش نمی تواند بد باشد.

روند تاثیر گذاری افکار واقتصاد نئولیبرالیسم در فرانسه وتن دادن اتحادیه کارگری به این قوانین

در ژانویه2013 پذیرش انعتاف در قانون کار وقانون کارخانه  به امضا وتایید اتحادیه های کارگری CFDT, CGCT CFTC  رسید. این انعتاف پذیری به کارفرماها اجازه می دهد که با نمایندگان کارگران درون کارخانه خارج از تعرفه هایی که بین اتحاذیه کارگران واتحادیه کارفرمایان به تصویب رسیده، قرارداد جداگانه ای در مورد اضافه کاری ، در مورد قرارداد های موقت و موارد خیلی زیادی در بر می گیرد، در صورتی که قانون کار وقوانینن کارخانه ای قبلی در این زمینه اجازه ی این گونه قرار داد ها را الغا ویا ممنوع کرده بود. 

تغییر موارد این چونینی که به ا تحادیه کارفرماها ودولت سرمایه داری اجازه ی تغییر را آسان کرده است، 35 مورد می باشد که اساسن دست کارفرما را برای تغییرات قوانین درون کارخانه ای در مورد اخراج، استخدام شروط کار، اضافه کای  و.... باز می گذارد. بعنوان مثال کارفرما کارخانه ی رنو در فرانسه با وجود اینکه ساعت کار هفتگی در سراسر فرانسه 35 ساعت کار در هفته است، توانست با خارج از تعرفه اتحادیه کارگری، شروط کار را به نفع خود تغییر دهد،  بنا بر نیاز به کار و تولید بیشتر توانست تا 46 ساعت کار در هفته با کارگران قرار داد موقت ببندد با این قرارداد  کارگران در هفته می بایست طبق قرارداد 11 ساعت اضاه کاری کنند. همچنین طبق تایید نرمش وانعتاف در قانون کارخانه ها، کارفرما می تواند و اجازه می یابد با نمایندگان کارگران در کارخانه قرارداد های موقت را گسترش دهد. البته نرمش و انعتاف پذیری موارد فوق را اتحادیه های  کارگری  CGT  و  Firce ouverier  در این تاریخ قبول نکرده اند. بعد از این تاریخ بوسیله ی این اتحادیه ها  بعنوان اعتراض به چند اعتصاب سراسری دست زدند، اما موضع فرنسوا اولاند وبعدن مکرون در این زمینه نه اینکه عوض نشد بلکه به مطالبات کارگران که در گذشته بدست آورده بودند، حمله کردند. دولت های سرمایه داری بخوبی فهمیده اند که اتحادیه ها بخاطر اینکه صندلی قدرتشان را از دست ندهند،  فقط خواهان رفرم هستند ونه تغییر درسیستم سرمایه داری. بخش زیادی از جنبش کارگری از جمله جلیقه زد ها  بخوبی دریافته اند که اتحادیه واحزاب چپ را دوربزنند وخود مستقیمن وارد مبارزه ورویارویی با دولت سرمایه داری می شوند. من بر این باور هستم، که درادامه ی  وضعیت بحرانی کنونی  که در فرانسه ودراروپا موجود است، اعتراض و مقاومت مزدبگیران در آینده  در فرانسه ودیگر کشور های اروپا ادامه خوهد یافت. ادامه دارد.

خرداد 1398

علی برومند

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com