کشتارامامان جمعه !

حمید قربانی
May 30, 2019

کشتارامامان جمعه !

بر طبق اخبار منتشره امام جمعه کازرون، دیروز، در دم خانه اش با ضربات چاقو یک نفر در لباس عزاداران به قتل رسید.

اما، امای بدون برو و برگشت! امای سالتیکوفی : دوبینی حتما وسط دو چشم بر پیشانی میرویند،

سرمایه داران و دولت شان: باید بدانند و آگاه باشند که این نه اولین بار است و نه  بویژه آخرین بار خواهد بود که  دولتیان و مزدوران سرمایه چه در لباس با اونیفورم نظامی و پلیسی و چه لباس شخصی که مستقیما کارگران و زحمتکشان  و فرزندان آنها را  به گلوله می بندند، کتک می زنند، باز داشت می کنند و در زندان ها تحت شکنجه های گوناگون جسمی و روحی - سرخ و سفید قرار می دهند و چه در لباس آخوند و امام جمعه و یا مجری برنامه های تلویزیونی، نماینده مجلس و مقاله نویس و غیره  به عنوان دستگاه سرکوب فکری با پخش اراجیف و خزعبلات مذهبی و ناسیونالیستی و فاشیستی، مورد حملات مسلح با سلاح سرد و گرم قرار میگیرند و به سزای اعمال ننگین و جنایت کارانه شان میرسند، بلکه شروع کار است، زیرا که هنوز کارگران و زحمتکشان سازمان نیافته اند و به صورت طبقه ی آگاه به منافع خویش در نیامده اند و مخصوصا تسلیح  طبقاتی سازمانی نیافته اند، روزی که چنین شود، باید منتظر باشند که یک پاکسازی عمومی و عمیق در سطح جامعه انجام میگیرد که اندازه و میزان آن را فقط انصاف و دل رحمی کارگران و زحمتکشان تعیین میکند. این اتفاق، این عمل انقلابی و خونین،  بدون برو و برگرد است. به قول معروف دیر خواهد بود، ولی هرگز، هرگزهست، یعنی اجتناب ناپذیر است!

طبقه ی سرمایه دار و دولت دیکتاتور و جنایت کار و ارتجاعی اش تخم نفرت و کینه عمیقی کاشته است که آن تخم  دارد به بار می نشیند و باید درو نماید.

اما، کارگران و زحمتکشان بدانیم که :

 ۱- مبارزه ای سخت و خونین و طولانی پیشارو داریم، بنابراین، ما باید خود را برای آن آماده کنیم، یعنی، هر چه زودتر بوسیله ایجاد کمیته های سرخ محل کار و محل زندگی، حزب مان را به عنوان وسیله ای برای تمرکز دادن و مجتمع نمودن  نیروی خویش و تربیت و آموزش دادن خود یعنی حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست که نیرویش را اساسا خود ما و فرزندان روشنفکر ما، یعنی دانشجویان  و عناصری از باور مندان به رهایی ما بدست خود طبقه ی کارگر از طبقات دیگر، تشکیل میدهد و باید تنها متکی به ما باشد و نه به کمک دولت های سرمایه داری امپریالیستی و دشمنان جهانی ما ، یعنی  طبقه ی سرمایه دار در کلیت اش. مثلا با سرمایه داران مدرن و سکولار به عنوان جامعه سکولار عقد اتحاد به بندد، به عنوان سنگر و ستاد جنگ طبقاتی مان با مبارزات اساسا مخفی و غیر علنی موجودیت دهیم.

۲- مبارزات جاری را بوسیله همین حزب و کمیته های سرخ در ارتباط با حزب، که پراکنده و نامنظم و بی برنامه و خودبخودی و دور از هم انجام می گیرند را به مبارزات آگاهانه و با هدف و اساسا سیاسی همبسته متحدانه و با شعار یکسان، تبدیل کنیم و  با اعتصابات اقتصادی و سیاسی و تظاهرات های آگاهانه به میدان آمده  و جو جامعه را برای جنگ طبقاتی آماده کنیم که به صورت قیام مسلحانه  همگانی و سراسری و یا جنگ پارتیزانی و  منطقه ای در میگیرد و سراسری میشود،  یعنی، باید سراسری کنیم.

 ۳- باید بدانیم، ما قادر نخواهیم بود، اوضاع را دگرگونی بنیادی دهیم که باید بدهیم، مگر اینکه  مبارزات جاری طبقاتی را به نبرد و جنگ طبقاتی تبدیل نموده و انقلاب قهری کمونیستی را با درهم شکستن دستگاه دولت سرکوب گر کنونی، دولت طبقه ی سرمایه دار، رژیم جمهوری اسلامی  و ایجاد دولت خویش - دیکتاتوری کارگران مسلح ، یعنی دیکتاتوری پرولتاریا - شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان، به پیروزی رسانیم.

حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست که در نخست اقلیتی از ما را در بر می گیرد و با شرکت در مبارزات جاری توده ای می شود، اساسا وسیله ی ما برای پیروزی این انقلاب و دستگاه راهنما ی ما و نه حکومت کننده، در دوران دیکتاتوری پرولتاریاست. این مسیری است که به باور من باید طی شود تا به رهایی و آزادی واقعی یعنی یک زندگی انسانی و شاد و آزاد برسید  و برسیم که به آن جامعه ی کمونیستی یعنی جامعه با مالکیت اشتراکی  خاصه بر ابزار تولید است، می گویند. جامعه ای بدون طبقات استثمارگر و استثمار شونده، بدون مالکیت خصوصی و کار مزدوری، بدون دولت که دستگاه سرکوب طبقاتی است، جامعه ای است که با این شعار مشخص می شود: " از هرکس به اندازه توان کار – فعالیت مفید – به هر کس به اندازه نیاز" از محصول جامعه داده شود.

مسیر :  تشکیل کمیته های سرخ >  موجودیت دادن به حزب مخفی و غیر علنی، یعنی حزب کارگران ئآگاه، انقلابی و کمونیست > مبارزه طبقاتی > جنگ طبقاتی > پبروزی انقلاب اجتماعی> انقلاب قهری کمونیستی> درهم شکستن دولت موجود یعنی داغان کردن تمامی دستگاه های سرکوب جسمی و ذهنی و فکری یعنی نیروی ارتش و پلیس های گوناگون، دادگستری و زندان و دستگاه مذهب و پارلمان و غیره. > ایجاد دولت کارگران و زحمتکشان مسلح> محو شرایط اجتماعی موجود > نابودی مالکیت خصوصی و کار مزدوری > رسیدن به جامعه ی کمونیستی که این کمونیسم محلی نیست و بلکه جهانی است. زیرا دشمن یعنی سرمایه و طبقه ی سرمایه دار جهانی اند!

دیکتاتوری پرولتاریا در تمامی این دوران، یعنی دوران گذار جامعه از سرمایه داری به کمونیسم،  تنها دولتی است که موجویت دارد و نه هیچ دولت دیگری. این دولت بعد از پایان وظایف خویش یعنی رهایی انسان از جامعه ی طبقاتی خواهد مُرد، مردنش  نه یک باره  و بوسیله زور و جبر و قهر، بلکه تدریجی است و آنرا را می توان از اینجا دید  و با به عبارت بهتر توصیف کرد که وظایفش که اساسا سرکوبی صاحبان کنونی ابزار تولید در جامعه طبقاتی یعنی غاصبان وسایل تولید و آماده کردن  یا آماده گی یافتن همگی شما برای اداره جامعه، یعنی پاک شدن اذهان شما از خرافات و رسم و رسوم هزاران ساله زیست در جامعه طبقاتی، تبدیل به انسان نوین که منافع عمومی برایش ارجحتر از منافع شخصی است  و محو مالکیت خصوصی، دیگر وظیفه ای برایش و دلیلی برای وجودش نخواهد بود و مجبور به زوال می گردد که به آن عمل به خواب رفتگی میگویند. ولی تا چنین شود، مبارزات سخت و هزینه دار در پیش است و فقط هر چه زودتر و بیشتر سازمان یابیم و مسلح  توده ای – طبقاتی شویم از هزینه های انسانی آن خواهیم کاست.

البته ، از هزینه جنگ طبقاتی و برای رهایی صحبت کردم، ولی ما همه هر روز می بینیم که سرمایه داران و دولت هایشان با تحمیل کار طاقت فرسا برای سود بیشتر، تحمیل گرسنگی، خراب شدن  و یا آتش گرفتن و فرو ریزی محل کار یعنی کارخانه ها و معادن و... و با راه انداختن جنگ های امپریالیستی  و یا خیلی راحت و ساده در دریا ها و صحراها و در مرزهای بین کشوری شان که هیچ تعلقی این کشورها  و ملت ها به ما  طبقه ی کارگر ندارند، ما را به گلوله می بندند و قتل عام مان می کنند.  به این دو  لینک توجه کنید که نمونه ای خیلی خیلی کوچک از هزینه ای است که  هر روزه ما می دهیم.

کشتار کولبران- حمالان بارهای سرمایه داران در سر مرز کردستان بین ایران و عراق! کردستانی که ۴ کشور بین خود تقسیم کرده اند و حالا در سر مرزی که بین انسانهای هم زبان، دارای فرهنگ مشترک و حتی ارتجاع یعنی مذهب مشترک  سرمایه داران بین المللی کشیده اند و هر بخش از آن را  در اختیار یکی از درندگان محلی خویش قرار داده اند، با گلوله ی مزدوران به قتل می رسند و یا در رود خانه ها غرق شده و از شدت سرما در کوهها یخ میزنند!

 آنگاه یک عده هنوز از این نظم انسانکُش به دفاع بر می خیزند و ما را از مبارزات قهر آمیز منع میکنند! اسم خود را هم مدافع حقوق ما گذاشته اند و از ما خواستار پیوستن به خود هستند! اینها را باید جز و عضوی از دشمن طبقاتی دانست و لاغیر!

 

https://khabargar.co/%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DB%95-%D9%88-%D8%B2%D8%AE%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%A6-%DA%A9%D9%88%D9%84%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C-%D8%B4%D9%84%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%82%DB%8C/?fbclid=IwAR06bflr4_O9nLbfHgt4sAwHmQc3EerGji0h2mVjLr0OqpwsWm3z9-UzY3E

 

https://t.me/kkfsf/9657

 

سازمان یابیم و متحد و مسلح گردیم که این : تنها راه و وسیله ی  رهایی ماست!

حمید قربانی ۳۰ ماه مه ۲۰۹۲ اسپارتاکوسی


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com