کولبران کارگران خاموش و ستم ملی(ماهیت احزاب بورژوا –ناسیونالیست)

ناصر زمانی
May 31, 2019

 همانگونه آگاهید تمام کارنامه ی چندین ساله ی حاکمیت سرمایه داری تا دندان مسلح  جمهوری اسلامی با هر دسته و جناحی آغشته به هزاران جنایت است. تنها ره آورد آن، اعدام و کشتار دسته جمعی، زندان و شکنجه و ترور، فقر و فلاکت توده ای، بیکار سازی های گسترده، گسترش و تعمیق فاصله ی طبقاتی؛ تولید و باز تولید گسترده ی ستم و تبعیض طبقاتی، جنسی، قومی، نسلی و فرهنگی بوده و بخصوص در کردستان به دلایل عدم زیر ساخت های لازم و ضروری برای اشتغال زایی که تاریخن به دلیل ستم ملی بر این منطقه تحمیل شده است، به جرات میتوان گفت که کردستان بخش قابل توجه ای از این شرایط را شامل میشود.

 

آری!  کارگران خاموش شامل هزاران نفر از کولبرانی است که در مناطق مرزی از جمله استانهای کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی برای امرار معاش خود و خانواده در سخت ترین و مرگبار ترین شرایط تحمیل شده از طرف حاکمیت جنایتکار جمهوری اسلامی، زورمداران و سرمایه داران محلی، هر روز جان خود را به خطر میاندازند تا بتوانند نانی ناچیز برای سفره ی خود و خانوده هایشان فراهم نمایند. کولبران در مناطق مرزی نه تنها ناگزیراند در شرایط قرون وسطایی با پایین ترین سطح دستمزدها و شرایط معیشتی به کار سیاه و طاقت فرسا تن دهند، بلکه با انواع فشارهای پلیس مرزبانی، زندان و شکنجه، کشتن شدن توسط گروهای ارتجاعی دولتی، تحقیر و توهین زورمدارانه توسط سرمایه داران محلی و مرزی را با پوست و گوشت خود حس کنند. از طرف دیگر شرایط طاقت فرسا، شرایط محیطی منطقه تا راههای صعب العبور و مخاطرات مرزی و مرزبانی ها، میدانیم اغلب بر اثر انفجار مین و یا از طرف جنایتکاران حاکمیت اسلامی ایران مورد شلیک گلوله قرار گرفته و گاهن به علت عوامل و مخاطرات و بلاهای طبیعی از جمله بهمن و سرمای شدید جانشان را از دست میدهند، که روزی نیست در این چهار فصل آب و هوایی خبر ناگوار در این موارد از  کولبران به گوشمان نرسد.

 

لازم به ذکر است اشار شود، تعداد زیادی از این کولبران شامل زنان آن مناطق اند که از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیستند و شرایط شان به مراتب سخت تر از دیگر کارگران خاموش مرد است. طبق مصاحبه های که از طرف فعالین جنبش زنان و یا فعالین مدنی با زنان کولبر انجام گرفته حاکی از این واقعیت است که تعدادی از این زنان تحصیلکرده هستند اما به دلایل فراوان از جمله بیکاری و عدم اشتغال زایی و تاریخن ستم ملی در جامعه و شرایط سخت معیشتی خانواده مجبور شده اند به کار کولبری روی آورند که گاهن این زنان تک سرپرست خانواده هستند و در تامین معیشت روزانه ی خود و خانوادهایشان شانه به شانه مردان در آن مناطق و راههای مرزی صعب العبور تمام سختی را تقبل کرده و به عنوان کولبر کار کنند.

 

 احزاب بورژوا - ناسيوناليست در كردستان ايران استراتژى خود را هميشه به حملات نظامى دولت آمريكا يا قدرت هاى منطقه اى براى سرنگونى حاكميت تا دندان مسلح رژيم جمهورى اسلامى گره زده اند، در واقع اين تاكتيك از زاويه ى ندانستن و توهم اين احزاب نيست بلكه اين ماهيت سياسى طبقاتى است كه در استراتژى آنها نمود پيدا ميكند، دور از انتظار نيست و نميتوان فاجعه پنداشت. به عبارت ديگر آنها در موضع گيريهاى سياسى حزبى و سازمانى شان با توجه به تمام تحولات منطقه و بخصوص در كردستان ايران انتخاب آگاهانه كرده اند، بر خلاف اظهار نظر گاهن رفقا یا کسانی كه گره زدن استراتژى احزاب بورژوا- ناسيوناليست را فاجعه مى پندارند، من معتقدم امتناع كردن از نقد سياسى و اصولى به عبارت ديگر سكوت و إفشاء نكردن سياست هاى دروغين احزاب ناسيوناليست براى رفع ستم ملى، از طرف احزاب چپ و كمونيست با توجيه شعار ديپلوماسى و روابط ديپلوماتيك ميان احزاب چپ و راست و مماشات كردن در اين زمينه در واقع يك فاجعه تمام عيار است.

 

احزاب بورژوا -ناسیونالیست در مماشات و هماهنگ شدن با طبقه ی بورژوازی برای حفظ تمام مناسبت سرمایه داری در دل جامعه نه تنها نمیتواند به ستم ملی پایان دهند بلکه بر عکس ماهیتن برای حفظ تمام مناسبات سرمایه داری که ستم ملی یکی از روبناهای آن سیستم حاکمه است خود را هماهنگ و نقش اساسی و موثری را در باز تولید این ستم ها(طبقاتی و ملی) بازی کرده که شغل کولبری یکی از دستاورد بسیار کوچک این مناسبات به حساب می آید. پس باید نتیجه گرفت ادعای احزاب بورژوا- ناسیونالیست در رفع ستم ملی دروغی بیش نیست آنچه تغییر میکند جایگزینی قدرت سیاسی و حفظ تمام مناسبات سرمایه داری در دل جامعه توسط این احزاب است. به عبارت دیگر این طبقه ی سرمایه دار در کردستان است که برای حفظ و به مخاطره نیفتادن سرمایه اش سیاست این احزاب را تعیین خواهد کرد که نمونه های بارز آن احزاب بورژوا –ناسیونالیست مذهبی در تمام بخش های کردستان از جمله ترکیه، عراق و ایران در مماشاتشان با سرمایه داران محلی و منطقه ای امری انکار ناپذیر است. دقیقن به این دلیل است که میدانیم این احزاب از جمله در ایران کماکان میخواهند در راستای سیاست های بخشی از حاکمان حکومتی که در حال حاضر در قدرت نیستند و گاهن خودشان بخشی از سرمایه داران محلی هستند سیاست های خود را هماهنگ نمایند که نمونه های فراوانی از این دست را میتوان با فاکت تاریخی نشان داد.  

 

اگر بر این امر توافق داشته باشیم که شرایط تحمیلی کار بر مردمان جامعه کردستان از جمله شغل کولبری به عنوان لایه های خاموش طبقه ی کارگر ناشی از ستم طبقاتی و متعاقب آن یکی از خروجی های این ستم در واقع در ساختار روبنایی، ستم ملی است، پس باید اذعان داشت و تاریخن بر این امر تاکید کرد که تنها کمونیست ها و جنبش های رادیکال و پیشرو درون جامعه میتواند به هر نوع ستمی پایان دهند. این رسالت بر عهده ی کمونیست ها و هژمونی طبقه ی کارگر قرار گرفته تا با تلاش و مبارزه و متشکل کردن هر چه گسترده تر خود در دل جامعه و در صدر همه طبقه ی کارگر، میتواند قدرت طبقه ی حاکمیت سرمایه داری را در هم شکسته و کارش را یکسره کند.

 

ما کمونیست ها بر این باوریم به دست گرفتن قدرت سیاسی- اقتصادی در دل جامعه تنها و تنها حق و رسالت طبقه ی کارگر است، زیرا تمام دستاوردهای بشری حاصل دست رنج این طبقه می باشد. باید حکومت زورمداران سرمایه را چه در سطح سراسری و چه در سطح منطقه ای- محلی به زیر کشید زیرا مشکل اصلی طبقه ی کارگر و دیگر محرومان و ستمدیده های جامعه با سیستم سرمایه داری است به این معنا که نباید اجازه داد استثمار کسی توسط فردی دیگر در جامعه وجود داشته باشد و یک بار برای همیشه باید به استثمار خاتمه داد. به یک معنای دیگر کسی مجبور نباشد نیروی کار خود را بفروشد تا بتواند لقمه نانی ناچیز برای خود و خانواده اش فراهم نماید و بر همین مبنا شغل کولبری در کردستان و دیگر استانهای مرزی از این چارچوب مستثنا نمی باشد. پس رسالت ما کمونیست این است که با پشتیبانی از طبقه ی کارگر و دیگر تشکل های پیشرو جامعه برخیزیم تا بتوانیم با این رویکرد در راستای افق و استراتژی سیاسی طبقه ی کارگر برای به دست گرفتن قدرت سیاسی- اقتصادی در بعد از سرنگونی حاکمیت جمهوری اسلامی پای فشاریم.

 

 ما کمونیست ها بر این اعتقادیم افق و استراتژی خواست و مطالبات رادیکال طبقه ی کارگر در برقراری حاکمیت شوراهای کارگری میتواند بر هر نوع ستم و تبعیض نژادی خاتمه دهد. برای به انجام رساندن این امر تاریخی باید تمام احزاب چپ و کمونیست با کنار گذاشتن تمام سکت های حزبی و مفروض دانستن اختلافات سیاسی همگام و هم دوش در راستای افق و سیاست های طبقه ی کارگر برای یک آلترناتیو سوسیالیستی در کردستان عزم جزم کرده و نگذاریم جریانات بورژواز- ناسیونالیست به حفظ مناسبات سرمایه داری در روزهای بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی اقدام ورزند زیرا شغل کولبری در مناطق مرزی در واقع یک از روبناها خود جامعه سرمایه داری است که به عنواین مختلف در این مناطق برای سود آوری صاحبان سرمایه دار محلی باز تولید می شود.

 

 پس برای خاتمه دادن به آن قطعن با در هم شکستن تمام مناسبات سرمایه داری و لغو مالکیت خصوصی در راستای تحقق سوسیالیسم در ساختار حاکمیت شوراهای کارگری میتوان به تمام ستم ها و نابرابری های جامعه خاتمه داد.



ناصر زمانی
۳۱ می ۲۰۱۹


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com