فتحالله گولن: «چرا دموکراسی ترکیه شکست خورد؟»
بهرام رحمانی
April 04, 2019فتحالله گولن: «چرا دموکراسی ترکیه شکست خورد؟»
Bahram.rehmani@gmail.com
محمد فتحالله گولن، کسی که پس از کودتا «نافرجام» و یا «ساختگی» سال 2016 ترکیه، نامش بیش از پیش جهانی شده است. چرا که رجب طیب اردوغان که روزگاری از شاگردان گولن محسوب میشد اما بعدها به منتقدین اردوغان تبدیل شد. اردوغان، گولن را عامل کودتای 2016 ترکیه معرفی کرده است.
رجب طیب اردوغان، رییس جمهوری ترکیه و اطرافیان او بهسرعت مسئولیت کودتای «نافرجام» این کشور را بر عهده آنچه «دولت موازی» مینامند، گذاشتند. آنها میگویند «دولت موازی» قصد سرنگونی دولت اردوغان را دارد. اندکی پس از نخستین اشارههای مقامهای رسمی ترکیه به «دولت موازی»، فتحالله گولن هرگونه دست داشتن در این کودتا را رد کرد.
تازهترین مطلب گولن که در روزنامه زمان ترکی منتشر شده است «چرا دموکراسی در ترکیه شکست خورد؟» نام دارد. این مطلب به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
فرازهایی از مطلب گولن که در نشریه زمان ترکی منتشر شده، چنین است:
«زمانی ترکیه الگوی دموکراسی اسلامی مدرن بهشمار میرفت. درست است که در آغاز هزاره جدید، حزب توسعه و عدالت پس از روی کار آمدن برخی اصلاحات را مطابق معیارهای دموکراسی اتحادیه اروپا انجام داد و وضعیت کشور در زمینه اوضاع حقوق بشر را بهبود بخشید، اما متاسفانه این اصلاحات دیری نپائید و روند اصلاحات پس از سال 2011 متوقف شد و با پیروزی رجبطیب اردوغان، رییسجمهوری فعلی برای بار سوم، کشور کاملا به عقب بازگشت.»
«اگر چه 99 درصد جامعه ترکیه مسلمان هستند، اما به شکل آشکاری جامعهای چندگانه و ناهمگون است. شهروندان ترک به ایدئولوژیها و فلسفهها و باورهای متعدد و مختلفی گرایش دارند. آنها خود را سمتی، علوی، ترک، کرد، دیگر اقوام، مسلمان، غیر مسلمان، دیندار، لائیک و غیره معرفی میکنند. در چنین جامعهای بسط یک ایدئولوژی مشخص بیفایده است و تعدی به کرامت انسانی است و شیوه حکومت مشارکتی که به هیچ مجموعهای از اکثریت یا اقلیت اجازه سیطره بر دیگران را ندهد، بهترین شیوه حکومت بر یک جامعه با گرایشهای مختلف، مانند جامعه ترکیه است. این موضوع درباره سوریه و برخی کشورهای منطقه نیز صدق میکند.»
«اردوغان با چنگ انداختن به نهاد حکومت، مصادره شرکتهای بزرگ و پاداشدهی به آنها که او را در این توطئه همراهی میکنند، دموکراسی که نوید خیر برای ترکیه بود را از بین بود. او همچنین مرا دشمن حکومت خواند و من و همراهانم را متهم کرد که دلیل همه مشکلات ترکیه در چند سال اخیر هستیم تا سلطهاش روی حکومت و جهتدهی به افکار عمومی ترکیه را محکمتر کند. این بهترین مصداق برای سوء استفاده از یک شخص یا گروه به عنوان مترسک یا قربانی است.
حکومت اردوغان صدها هزار نفر از کسانی که به سیاستهای او انتقاد داشتند را دستگیر کرد، به ویژه آنها که با جنبش مسالمتآمیز «الخدمة» ارتباط داشتند. هر که از سیاستهای اردوغان انتقاد کرد، سرکوب شد، از فعالان معترض حوزه محیط زیست، روزنامهنگاران، پژوهشگران دانشگاهها، کردها، علویها، شهروندان غیرمسلمان و برخی گروههای اسلامی. این دستگیریهای بیرویه، رانده شدنهای جبری و ستمهای دیگر، چه زندگیها و خانوادههایی را از بین نبرد.
به دلیل این ستم مستمر، هزاران نفر از داوطلبان جنبش «الخدمة» ناچار به پناهندگی در کشورهای اروپایی مانند فرانسه شدند. از آنجا که آنها افراد مقیم جدیدی در این کشورها خواهند شد، مطمئنا در این جوامع ادغام شده و قوانین آنها را محترم شمرده و با مشارکت فعال در پروژههای مثبت و سازنده در یافتن راهحلی برای مشکلاتی که این جوامع با آنها روبهرو هستند، مشارکت خواهند کرد و در راس این مشکلات، انتشار خوانشهای رادیکال از اسلام در اروپا است.
هنوز دستگیریهای دستهجمعی هزاران نفر را به دلیل همراهی با یک نفر یا یک گروه، در ترکیه در جریان است. 150 هزار نفر شغل خود را از دست دادند و 200 هزار نفر به زندانهای احتیاطی افکنده شده و 50 هزار نفر زندانی شدند. شهروندانی نیز که به دلایل سیاسی تحت نظر قرار گرفتهاند و میخواهند از کشور خارج شوند، به دلیل لغو گذرنامههایشان از حقوق اولیه خود که سازمان ملل به آنها تاکید دارد، در زمینه آزادی سفر محرومند.
اردوغان با استفاده از روابط دیپلماتیک، از آوازه ترکیه که این کشور در جهان از سال 1923 بهدست آورد، سوءاستفاده کرده و منابع حکومت را برای اعمال فشار و ربودن همراهان جنبش «الخدمة» در سرتاسر جهان به کار میگیرد.»
...
«ترکیه امروز عمل به دموکراسی و حقوق بشر را متوقف کرده و آنها را کنار گذاشته است و متاسفانه ترکیه، بهعنوان یک دولت با اکثریت مسلمان، شانس تاریخی خود برای رسیدن به دموکراسی در اسلوب اروپایی را از دست داد. این موضوع به شکل واقعی در 10 سال پیش ممکن بود.
امیدوارم این تجارب دردناک و غمانگیزی که ترکیه و برخی کشورهای با اغلبیت مسلمان در حال تجربه آن هستند، منجر به تولید بینش اجتماعی درباره اهمیت انتشار روح دموکراسی، حاکمیت قانون، اجرای انتخابات آزاد و عادلانه و احترام آزادیها و حقوق اولیه افراد شود.»(منبع: روزنامه زمان ترکیه، 25 فوریه 2019)
***
گولن که از سال ۱۹۹۹ در ایالات متحده آمریکا در تبعید به سر میبرد، پیش از این متحد رجب طیب اردوغان بهشمار میرفت و در سال 2002، به او در رسیدن به قدرت کمک کرده بود. با این حال اتحاد میان آنها بدلیل آنچه اختلاف بر سر تقسیم قدرت و شیوه خاص اردوغان در رهبری گزارش شده، از هم پاشید. این اختلافها به اندازهای رسید که «جنبش خدمت» گولن در ترکیه بهعنوان یک گروه تروریستی شناخته شد.
فتحالله گولن، روحانی و متخصص الهیات که نامش در 1960 با امامت جمعه مسجد اصلی ازمیر بر سر زبانها افتاد؛ از سال 1999 پس از آنکه به تضعیف سکولاریسم در ترکیه متهم شد، در تبعیدی خودخواسته در آمریکا زندگی میکند.
با آنکه اندکی بعد بهصورت غیابی از او رفع اتهام شد٬ اما در آمریکا ماند و به سازماندهی یکی از بزرگترین سازمانهای مذهبی اسلام در ترکیه و کشورهای ادامه داد. «جنبش خدمت» گولن، دارای هزاران هوادار و حامی مالی و بیش از هزار مرکز آموزشی است که به دانشآموزان خود آموزش میدهد.
این جنبش که به ارائه خدمات اجتماعی همراه با ارزشهای دینی محافظهکارانه شهرت دارد، بهطور کلی طرفدار به اصطلاح اسلام «میانهرو» است. با این حال این جنبش بهدلیل شبکه قدرتمند و نفوذی که میان تاجران ثروتمند و مراکز آموزشی دارد، از سوی برخی از حکومتها به عنوان یک تهدید تلقی میشود.
اردوغان چندین بار گولن را به تلاشهای پشت پرده برای مخدوش کردن دولت خود محکوم کرده است؛ از جمله در سال 2013 و در جریان بررسی یک رسوایی از سوی پلیس که چند تن از نزدیکان اردوغان به دست داشتن در این رسوایی مالی محکوم شدند. این رسوایی، همچنین مقامهای دولت را متهم میکرد با استفاده از منابع مالی دولت و خرید طلا و ارسال آن به ایران، نه تنها به تهران برای دور زدن تحریمهای بینالمللی علیه برنامه هستهای این کشور کمک کردهاند٬ بلکه از این طریق ثروتاندوزی هم کردهاند.
موافقت و مخالفت گولن با اردوغان
در آغاز جنبش وابسته به فتحالله گولن با حزب اسلامی «عدالت و توسعه» به رهبری رجب طیب اردوغان مناسبات نزدیک و دوستانهای داشت اما بهتدریج به رقیبانی در عرصه سیاست داخلی تبدیل شدند.
بسیاری از تحلیلگران ریشه دشمنی دو جریان را در انحصارطلبی و اقتدارجویی رجب طیب اردوغان میبینند.
حزب و دولت حاکم در ترکیه از سال 2013، به آزار و تعقیب آشکار هواداران و فعالان «خدمت» دست زدند و برخی از مقامات دولت بلندپایه را به اتهام همکاری با فتحالله گولن دستگیر کردند.
دولت ترکیه برخی از بنیادهای وابسته به پیروان گولن را به فساد مالی متهم کرد.
دولت ترکیه به رهبری اردوغان، جریان وابسته به فتحالله گولن را متهم کرد که با ایجاد ساختارهای موازی دولتی در داخل دولت ترکیه تشکیل داده، برای سرنگونی حکومت تلاش میکند.
دولت ترکیه در جریان حملات متناوب به طرفداران فتحالله گولن در چند سال گذشته صدها کارمند دستگاه انتظامی و قضایی را دستگیر یا از کار بر کنار کرده است.
دولت، همچنین معتقد است که طرفداران فتحالله گولن در رسانههای جمعی نفوذ کردهاند و به همین بهانه، تعداد بیشماری از روزنامهنگاران را از رسانه را برکنار کرده و یا بهطور کلی این رسانهها را تعطیل کرده است.
از این گذشته، دولت جنبش فتحالله گولن را جریانی تروریستی شناخته و فعالان این گروه را بهعنوان تروریستهای خطرناک، تحت پیگرد قرار داده است. برای نمونه در سال 2014 سردبیر روزنامه «زمان» به همین اتهام دستگیر شد.
کودتا و طرح اردوغان برای کنترل ریاست ستاد ارتش و سازمان امنیت ترکیه
اردوغان قصد داشت ستاد مشترک ارتش و سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه را زیر کنترل خود درآورد. پس از کودتای «نافرجام» در ترکیه، جناح حاکم واکنشهای مختلفی نشان دادند.
این تصمیم اردوغان پس از شکست کودتای 15 ژوئیه 2016 و دستگیری هزاران نفر از مخالفان دولت و ایجاد تغییرات بزرگ در ارتش ترکیه، قدم دیگری برای به دست گرفتن اختیار نیروهای امنیتی و ارتش برشمرده میشود.
رجب طیب اردوغان، رییس جمهوری این کشور شامگاه شنبه 30 ژوئیه 2016، طی یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد که به منظور ایجاد «تغییراتی جزیی» در قانون اساسی، لایحهای به پارلمان ترکیه ارائه خواهد شد.
رییس جمهوری ترکیه پس از کودتا، سه ماه وضعیت فوقالعاده در این کشور اعلام کرد. بهگفته اردوغان، این زمان در صورتی که وضعیت به حالت عادی برنگشته باشد، تمدید میشود. او در این مورد فرانسه را مثال زد که پس از حملات تروریستی پاریس وضعیت فوقالعاده در آن کشور دو بار تمدید شد. اردوغان این وضعیت را چند بار تمدید کرد.
اردوغان گفت، تاکنون حدود 18 هزار و 700 نفر در ترکیه بازداشت شدهاند. اتهام اغلب بازداشتشدگان نزدیکی به فتحالله گولن، رهبر «جنبش خدمت» بوده است.
در میان بازداشتشدگان، چهرههایی از مقامات دولتی، سیاستمداران، دانشمندان و روزنامهنگاران وجود دارند.
از سوی دیگر، یک مقام ارشد دولتی که نخواسته نامش فاش شود، روز شنبه 30 ژوئیه، به رسانهها گفت که دولت ترکیه از مدتها پیش از وقوع کودتا به پیامهای رمزگذاریشده وابستگان به گولن برخورد کرد. بدین ترتیب آنکارا فهرستی از دهها هزار نفر از اعضای شبکه گولن تهیه کرد.
بهگفته این مقام دولتی، سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه از ماه مه سال گذشته(2015) شروع به رمزگشایی پیامهایی کرد که با اپلیکیشن «بایلاک»(ByLock) رد و بدل میشدند. در این میان 40 هزار تن از طرفداران گولن که 600 نفرشان عضو ارتش ترکیه بودند شناسایی شدند. بهگفته این مقام دولتی، بسیاری از این افراد همان کسانی بودند که بهطور مستقیم در کودتای 15 ژوئیه دست داشتند.
اردوغان بهدست داشتن در این رسوایی مالی محکوم شدند. این رسوایی همچنین مقامهای دولت را متهم میکرد با استفاده از منابع مالی دولت و خرید طلا و ارسال آن به ایران، نه تنها به تهران برای دور زدن تحریمهای بینالمللی علیه برنامه هستهای این کشور کمک کردهاند٬ بلکه از این طریق ثروتاندوزی هم کردهاند.
این رسوایی پس از برکناری چندین دادستان و شماری از مقامهای ارشد دولتی که در روند بررسی پرونده این فساد دخیل بودند٬ علنی شد. اتفاقی که اردوغان درباره آن به افکار عمومی گفته بود برای حفاظت از ترکیه و «نیروهای سیاهی» که در حال نابودی کشور هستند٬ انجام آن ضروری بود. اردوغان در سال گذشته نیز موفق شد مدارس گولن را با انتصاب یک هیات امنای دولتی٬ از زیر نظر «جنبش خدمت» خارج کند.
بعد از کودتای نافرجام اخیر در ترکیه، همه نشانهها حاکی از آن است که اردوغان قصد دارد جنبش گولن را در داخل کشور از میان ببرد.
اومیت دوندار، رییس جدید ستاد مشترک ارتش ترکیه، 16 جولای در بیانیهای اعلام کرد که این نیرو قصد دارد اعضای «دولت موازی» را از ساختار خود حذف کند.
بنعلی ییلدیریم٬ نخستوزیر ترکیه هم در همان روز به خبرنگاران گفت هر کشوری که فتحالله گولن را پناه دهد، در زمره دوستان ترکیه قرار ندارد. با این حال وی از اشاره به نام ایالات متحده که گولن در آن کشور زندگی میکند خودداری کرد. آنکارا پیشتر اعلام امیدواری کرده بود که واشینگتن اجازه استرداد گولن به آنکارا را صادر کند.
ییلدیریم، همچنین به صورت غیرمستقیم از آمریکا به خاطر بیاعتنایی به نگرانیهای قبلی آنکارا در مورد گولن انتقاد کرد و گفت «این موضوع باعث شد که ما بهای زیادی بپردازیم.»
همین دادهها نشان میدهند که دولت اردوغان از سال 2015 به فکر فراهم کردن پیش زمینههای این کودتا بود و از نزدیک دنبال میکرد و خبر داشت؛ اما احتمالا آگاهانه گذاشت این اقدام در سطح محدودی اجرا شود تا دولت به بهانه کودتا، بتواند مخالفین و حتی منتقدین خود را سریعا و بهشدت قلع و قمع کند.
دادگاهی در استانبول حکم بازداشت فتحالله گولن را صادر کرد
یک دادگاه کلانشهر استانبول حکم بازداشت فتحالله گولن، روحانی ساکن آمریکا را صادر کرده است.
بر اساس حکم این دادگاه، گولن متهم به تلاش برای کودتا علیه دولت قانونی در ترکیه است. خبرگزاری آناتولی روز پنجشنبه 4 اوت 2016، نوشت که که دادگاه در دلایل حکم خود آورده است که این روحانی «ماموریت برای اجرای کودتا را صادر کرده است.»
دادگاه استانبول در حکم خود میافزاید: «جای تردید نیست که این تلاش برای کودتا، یک حرکت سازمان ترور است و این امر به مأموریت از سوی موسس این سازمان، یعنی فرد مظنون فتحالله گولن، تحقق یافته است.»
رجب طیب اردوغان، رییسجمهور ترکیه از مقامات آمریکا بارها خواسته است، فتحالله گولن را به دولت ترکیه تحویل دهد.
روز پنجشنبه 4 اوت 2016، رجب طیب اردوغان خواستار پاکسازی حوزه اقتصاد کشور از افراد طرفدار گولن شد.
اردوغان در برابر روسای اتاق بازرگانی و بورس ترکیه در آنکارا گفت که جنبش گولن بهویژه در حوزه اقتصاد فعال است.
اردوغان، تجار را فراخواند تا هواداران گولن را به مقامات ترکیه معرفی کنند و افزود: «حتا اگر این فرد یکی از خویشاوندان شما باشد.» به گفته او، کسی که از جنبش گولن حمایت مالی میکند، به همان اندازه گناهکار است که کودتاگران مقصرند.
اردوغان تاکید کرد: «ما رحم نخواهیم کرد» و افزود که این پایان کار نیست و دولت ترکیه در میانه راه مبارزه با جنبش گولن است.
انکار گولن
فتحالله گولن اتهام دخالت در کودتای اخیر ترکیه را بیدرنگ تکذیب کرد. او گفت که خود بارها از مصیبت کودتای نظامی رنج برده و همکاری با یک کودتا را ننگ و رسوایی میداند.
گولن تاکید کرد: «چنین اتهاماتی را به شدت رد میکنم و از خدا میخواهم که اوضاع ترکیه هرچه زودتر به حالت عادی برگردد.»
فتحالله گولن: آماده بازگشت به ترکیه هستم
گولن با وجود این گفته است اگر تصمیم به استرداد او گرفته شود، او به این تصمیم گردن خواهد گذاشت.
فتحالله گولن، روز یکشنبه 17 ژوئیه 2016، در محل اقامت خود در پنسیلوانیا در برابر گروهی از روزنامهنگاران گفت، اگر به استراد او حکم شود، از آن تبعیت خواهد کرد.
گولن به نیویورک تایمز گفت، مدتهاست که در ترکیه نبوده و نمیداند در آنجا چه کسانی از او حمایت میکنند. او گفت، تلاش برای کودتا ممکن است سناریوی خود اردوغان باشد.
گولن به خبرنگاران گفت: «من آمادهام خود را در برابر یک کمیته تحقیق بینالمللی قرار دهم. اگر این کمیته مرا مقصر بداند آماده رفتن به اتاق اعدام هستم.» گولن اما تاکید کرد چنین چیزی(اعدام او) اتفاق نخواهد افتاد، زیرا او هیچکاری انجام نداده است.
گولن درباره اردوغان نیز گفت: «من هیچ ارتباطی با کودتا ندارم. رفتار اردوغان به مرز جنون رسیده است. من بارها گفتهام که مخالف بهکارگیری هرنوع خشونت برای مقاصد سیاسی هستم. من طرفدار دموکراسی در ترکیه هستم و کوتای نظامی را رد میکنم.»
هنگام بالا رفتن اردوغان از پلههای قدرت در ترکیه، گولن از او حمایت میکرد. اما اکنون این دو از همدیگر متنفرند. اردوغان فکر میکند که گولن درصد براندازی اوست اما گولن بر این نظر است که اردوغان به یک «مستبد» تبدیل شده و میخواهد هر نوع مخالفتی را از بین ببرد.
به نظر گولن اردوغان به «شدت تشنه قدرت» است و تصور میکند که دیگران نیز مانند او هستند. گولن در باره رییسجمهور ترکیه گفت: «اردوغان از یک قشر فقیر جامعه برخاسته و حالا در کاخها زندگی میکند. موفقیت و قدرت او را فاسد کرده است و این یک نوع نابودی است.»
فتحالله گولن، در مصاحبه اختصاصی و طولانی با تلویزیون ZDF آلمان گفته است: «کودتای نافرجام را اردوغان طرح کرد»!
پرسش: آقای گولن، از زمان کودتا بدینسو، عملیات پاکسازی گستردهای علیه هواداران شما جریان دارد. تا کنون بیش از صدهزار کارمند عدلی و قضایی، آموزگار و مامور دولت از وظیفه اخراج گردید و نزدیک به 20000 نفر زندانی شد. ترکیه به کدام سو میرود؟
پاسخ: اینها همه از قبل طرح شده بودند. برای تحقق این پاکسازی به یک سببی نیاز بود. تا این تصفیهکاریها بر مبنای آن سبب صورت بگیرد و در نزد جامعۀ جهانی معقول دانسته شود. برای این تصفیهکاری، از ارگانهای عدلی و شاید هم از نظامی، لیستهای افرادی که باید از نهادهای دولتی اخراج شوند، از جانب حکومت ترتیب داده میشد. ولی در برابر این تصفیهکاریها ایستادگی صورت میگرفت. به همین جهت، سناریوی کودتا یک سبب معقول برای این برکناریها قرار گرفت. آغاز برکناریها فردای کودتا، هدف و نیت شان را آشکارا نشان میداد. از آنجا که آنها مسایل دنیا را بهتر از من درک میکنند، میدانند که ترکیه به کدام سو میرود. اگر جریانات اخیر را تحلیل و بررسی کنند، خواهند دید که این کودتا یک سناریوی از پیش طرح شده بوده است. از یکسو اظهارات رییس جمهور اردوغان در روز کودتا که گفته بود «خوب شد که اقدام کودتا صورت گرفت، این کار به نفع ما تمام شد.» و از دیگرسو مسلح ساختن افراد یک سازمان و دستور شلیک کردن بهسوی افراد ملکی، همه بیانگر سناریو و جعلی بودن کودتا است. در پاسخ به اینکه «آیا ترکیه به جهت مثبت روان است؟» باید گفت که ترکیه چندین بار اتفاقات ناگوار را تجربه کرد. از جمله کودتای 1960، کودتای 1971، کودتای 1980، کودتای 1997. من جزء کسانی هستم که در زیر پلیتهای همه این کودتاها پایمال شدم. ما آنگونه که این حوادث را پشت سر گذاشتیم، به یاری خداوند اتفاقات امروز را نیز پشت سر خواهیم گذاشت.
پرسش: رییس جمهور ترکیه شما را متهم به انجام کودتا نموده است. دادستانی ترکیه خواستار دو بار حبس ابد برای شما شده است. آیا این ادعاها واقعیت دارد؟ ایا شما واقعاً در این کودتا نقش داشتید؟
پاسخ: من 16 سال است به دور از ترکیه در اینجا بهسر می برم. اگر در این باره، کدام مکالمات تلفونی و یا کدام دستور شفاهیِ من در پیوند به انجام کودتا وجود داشته باشد، ثابت بسازند. من با کمال میل خواسته آنها را به جا خواهم آورد. این یک طرف مسئله است. نکته دوم این است که من به آنها یک پیشنهاد بسیار معقول نمودم. یک نهاد بینالمللی ایجاد گردد و این قضیه را بررسی کند. اگر ادعای آنها برحق ثابت شود، نتیجه آن را با دل و جان خواهم پذیرفت. ولی در این باره نه شواهد موثقی ارائه کرده توانستند، و نه به پیشنهاد من پاسخ گفته توانستند. از این جهت، آنچه آنها میگویند، ادعایی بیش نیست. اسنادی که آنها تحت نام شواهد کودتا اینجا فرستادهاند، همه اوراق خالی هستند. نهادهای عدلی اینجا، اوراق فرستاده شده را به بررسی گرفتند، اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، مطابق آن تصمیم خواهند گرفت. در آلمان نیز قانون و عدالت وجود دارد، در اینجا نیز حاکمیت قانون و عدالت را شاهد بودهام. پس از کودتای نظامی 1997 در دادگاه نیوجرسی، اظهارات خویش را ارائه کردم. در آن زمان نیز نظامیان علیه من اقامه دعوا کرده بودند. از این قضیه نیز برائت یافتم.
...
محمد فتحالله گولن رقیب رجب طیب اردوغان کیست و جنبش آن کدام است؟
نام فتحالله گولن از حدود نیم قرن پیش با انتشار برداشت خاصی از اسلام به سر زبانها افتاد. «محمدفتحاللهگولن»، متولد 1941 در روستای «کوروجوک » در نزدیکی «ارزروم» ترکیه است. پدرش، «رامیز گولن»، امام جماعت مسجد یک روستا بود و ظاهرا افراد خانوادهاش تحت تاثیر مبلغی مذهبی بهنام «سعید نورسی» قرار داشتند و این وابستگی بعدها در فتحالله گولن نیز به وجود آمد. او چنان تحت تأثیر نورسی قرار داشت که برخی از ویژگیهای او، نظیر سخنرانی در مسجد از 16 سالگی، را به خود نسبت دادهاست. گولن با وجود آنکه هیچگاه تحصیلات منظم و رسمیآموزش دینی نداشته، اما مدعی است که بهصورت غیررسمیاین تحصیلات را دنبال کرده است. او ضمن سخنرانی در مساجد بزرگ ترکیه، فعالیت خود را بر روی اقتصاد متمرکز نمود.
فتحالله گولن، همزمان با شروع فعالیت، در سال 1981، جماعت گولن را نیز راهاندازی کرد؛ گروهی به ظاهر مذهبی که برای ترویج عقاید او بنیانگذاری شده بود.این جماعت که بعدها با نام جنبش گولن نیز شهرت یافت، موضوع آموزش و ایجاد مراکز آموزشی را اولویت خود میداند. برخی محققان اعضای این جماعت را بین 400 هزار تا 4 میلیون نفر میدانند که در مدارس، دانشگاهها، موسسات آموزشی فنی و حرفهای و حتی ایستگاههای رادیو و تلویزیونی متعلق به گولن فعالند. مدارس او که از پشتیبانی آمریکا در سراسر جهان برخوردار است، بیش از 2 میلیون دانشآموز و دانشجو را تحت پوشش دارند که بسیاری از آنها بورس تحصیلی گولن دریافت میکنند.
نکته جالب توجه این است که برخی از این محصلان اصولا مسلمان نیستند و غرب در برابر ترویج تفکرات ظاهرا اسلامیگولن در این مناطق هیچگونه واکنش منفی از خود نشان نمیدهد. این جماعت با استفاده از 1000 مدرسه خود، در پنج قاره، که تنها 300 مورد آن در ترکیه قرار دارد، به ترویج اندیشه خود مشغول است. جماعت او در تمامیایالتهای آمریکا شعبه دارند و توانستهاند جایگاه خود را در کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، آذربایجان و حتی روسیه، بدون هیچ مشکلی محکم کنند.
او برای اسلام تبلیغ میکند که بیش از سنت به عرفان تکیه دارد و بینش عرفانی خود را با مداراجویی و آموزش و معرفت و گفتوگو میان مذاهب در آمیخته است.
او به پیروان خود اندرز میدهد که به جای مسجد مدرسه بنا کنند و منش خود را «خدمت» میخواند. البیته در این مدارس آموزش اسلامی پرنگتر است.
فتحالله گولن طرفدار جدایی دین و دولت است و از این نظر با سکولاریسم مصطفی کمال آتاتورک، پایهگذار ترکیه نوین، اختلاف نظری ندارد.
پیروان فتحالله گولن در بیش از صد کشور جهان بیش از هزار مدرسه تاسیس کردهاند. در ترکیه دهها دانشگاه، بیمارستان و موسسه خیریه بر پایه رهیافتهای گولن پا گرفتهاند.
برای مثال در آلمان، در شهرهایی مانند کلن، اشتوتگارت، مانهایم و برلین نیز شعبههای «خدمت» فعال هستند.
در آلمان، بیش از 25 مدرسه و 300 محفل درسی طبق آموزههای فتحالله گولن فعال هستند. منتقدان نگران هستند که این مدرسهها به پایگاهی برای اسلامگرایی افراطی بدل شوند.
جنبش گولن شامل مدارس، دانشگاهها، موسسههای حرفهای و کاری و حتی ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی است. در نگاه جهانی، جنبش گولن بیشتر در امر آموزش فعال است. در سال 2009، مجله معروف نیوز ویک گزارش داد که افراد جنبش، مدارس بسیاری را در نقاط مختلف دنیا اداره میکنند که بیش از 2 میلیون دانشآموز را تربیت کرده که بسیاری از آنها از بورس کامل تحصیلی از سوی بنیاد گولن برخوردار بودند.
تعداد مدارس گولن در داخل ترکیه 300 مدرسه و در کل دنیا بیش از 1000 مدرسه تخمین زده میشود که در کشورهای مختلف در پنج قاره گسترده شده اند و به صورت منعطف و ارگانیک با موسس مجموعه، فتحالله گولن در ارتباط هستند. همه مدارس گولن در تمام نقاط دنیا آموزش به زبان انگلیسی دارند و یکی از مشخصههای فارغالتحصیلان این مدارس تسلط کامل به زبان انگلیسی است.
مدارس گولن که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در آسیای مرکزی از سوی محافل مذهبی مورد استقبال قرار گرفته بود، بعدها با این اتهام که در آنها فعالیتهای اسلامگرایانه ترویج میشد، از سوی دولتهای این مناطق از دست جنبش گولن خارج شد. با این حال این جنبش در هیچ کجا به اندازه ترکیه مورد غضب قرار نگرفته است. دولت اردوغان بهطور مکرر پیروان گولن را به سوءاستفاده از موقعیت خود در ساختار دولتی برای تضعیف و غصب دولت محکوم کرده است.
فتحالله گولن از سال 1999، به آمریکا مهاجرت کرد و از آنجا که از سلامتی کامل جسمانی برخوردار نیست، در ویلایی در پنسیلوانیا در انزوا زندگی میکند و کمتر در جمع ظاهر میشود. واقعیت این است که وی برای درمان به آمریکا رفته بود، اما به دلیل اینکه در ترکیه برای او حکم بازداشت صادر شده بود، مجبور به اقامت دائمیدر آمریکا شد.
در آغاز جنبش فتحالله گولن با حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان روابط دوستانهای داشت اما بهتدریج به رقیبانی سرسخت در ترکیه تبدیل شدند. بسیاری از تحلیلگران ریشه دشمنی دو جریان را در انحصارطلبی واقتدارطلبی هر دو جریان میبینند.
از آبان ماه سال 1392- نوامبر 2013، اتفاقاتی به وقوع پیوست که نشان میداد حزب حاکم و جریان گولن دیگر تحمل همدیگر را ندارند. نخستین جرقه این اختلافات در ممنوعیت فعالیت آموزشگاههای خصوصی جماعت گولن از سوی دولت اردوغان بود. اوجگیری اختلافات گولن و اردوغان باعث شد که با چراغ سبز حکومت، عناصر رسانهای مخالف گولن در ترکیه، حجم وسیعی از مقالات، سخنرانیها و برنامههای تلویزیونی بر ضد جریان گولن و شخصیت او منتشر کنند و در مقابل نیز رسانهها و شبکههای تلویزیونی گولن شروع به افشای فساد مالی اردوغان و نزدیکانش کردند.
در چنین شرایطی، حزب و دولت اردوغان در ترکیه از سال 2013، به تعقیب آشکار هواداران و فعالان جماعت گولن دست زدند و برخی از مقامات دولت بلندپایه را به اتهام همکاری با فتحالله گولن دستگیر کردند. این در حالی است که، دولت ترکیه برخی از بنیادهای وابسته به پیروان گولن را به فساد مالی متهم میکند. از طرفی، حکومت ترکیه به رهبری اردوغان، جریان وابسته به فتحالله گولن را متهم میکند که ساختارهای موازی دولتی در داخل دولت ترکیه تشکیل داده است و برای سرنگونی حکومت اردوغان تلاش میکند.در این راستا دولت ترکیه در جریان حملات مداوم به طرفداران فتحالله گولن در چند سال گذشته صدها کارمند دستگاه انتظامیو قضایی را دستگیر یا از کار برکنار کرده است.از سویی، دولت اردوغان جنبش فتحالله گولن را جریانی تروریستی شناخته و فعالان این گروه را به عنوان تروریستهای خطرناک، تحت پیگرد قرار داده است.از سویی، دولت ترکیه گولن را به دست داشتن در کودتای 15 ژوئیه متهم کرده است . این در حالی است که، فتحالله گولن اتهام دخالت در این کودتا را بهشدت تکذیب میکند.
عروج و افول اسلامگرایی
اسلامگرایی بر خلاف ادعاهای گردانندگان آن، در همه عرصههای اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، ایدئولوژیکی، آموزشی و فرهنگی ناکام مانده و به فساد آلوده است.
اکنون حکومت شیعه ایران، حزب حاکم اسلامی عدالت و توسعه ترکیه دچار بحران شدهاند. خلافت اسلامی(داعش) کاملا از هم پاشیده است. به عبارت دیگر، اسلام رادیکال و میانهرو شیعه مذهب و سنی مذهب، هر دو دوره افول خود را از سر میگذارنند.
جهانبینی اسلامی، بهطور چشمگیری پس از سقوط امپراتوری عثمانی و تقویت هژمونی غرب تغییر یافت. شیوه فکر غربی از طریق روشنفکران و جنبشهای سیاسی – اجتماعی و همچنین امپریالیسم و جنگ در جوامع به اصطلاح اسلامی بهویژه خاص در قلب خاورمیانه نفوذ پیدا کرد. امپراتوری در حال زوال عثمانی مدلهای نظامی اروپایی را وارد ساخت و سرزمینهای مستعمره وارد شدن به نظام تولید اقتصادی غرب را آغاز کردند. همچنین سنتهای حقوقی و قانونی غربی که بر روی حاکمیت قانون و ساختارهای سیستماتیک تاکید داشت جایگزین گفتمان شریعت بهعنوان ستون فقرات قوانین اساسی دولت - ملتهای تازه شدند. در این عصر تازه، سیالیت مذهب و سیاست حول محور امت راهی را برای تنظیم محدودهها و قلمروها گشود.
در انقلاب مشروطیت ایران نیز ایده غربی گسترش یافت و مشروطه بر مشروعه غلبه کرد.
در واکنش به این ایده غربی و گرایشات سکولار، سوسیالیست و آتهئیست، علمای اسلامی، به بازتفسیر عقایدشان در اواخر قرن نوزدهم میلادی برای ایجاد ایدئولوژیهای تازهای پرداختند که وعده احیاگری میدادند. جمالالدین افغانی و محمد عبده پیشتاز تلاشها در این زمینه برای فراخواندن مسلمانان به تطبیق دادن سبک زندگی شان با دیدگاههای غربی در مورد مدرنیته سیاسی و اقتصادی بودند. آنان هرگز خود را سلفی نخواندند. در ایران نیز علی شریعتی در این راستا تلاش میکرد. برای آنان موضوع بازگشت به منابع اصلی برای یافتن راهی به منظور سازگاری با چالشهای تازه ایجاد شده بود.
برای نجات اسلام، این متفکران مسلمان از جنبش سیاسی، فرهنگی و مذهبی «نهضه»(رنسانس) حمایت میکردند که به طور ناخواسته نتیجه دیگری داد. مانیفست حقایق اسلام و امت دیگر اشارهاش به تجربههای اولیه اسلام نبود، بلکه در عوض اسلام صرفا از طریق چگونگی و توان تقلید دستاوردهای غرب مورد سنجش و قضاوت قرار میگرفت. این گونه فشرده شدن اسلام درون ظروف غربی همزمان بود با ایجاد نهادهای دولتی تازه در خاورمیانه در دوران پسا عثمانی. در آن زمان بود که حکومتهای جمهوری ایجاد شدند که بیانگر رهبری دوران صدر اسلام نبودند، بلکه نسخههایی مدرن از استبداد با ویژگی میلیتاریستی(نظامی) و ناسیونالیستی عربی قرن نوزدهمی بودند.
این تفسیر از اسلام، میراث قدرتمند دیگری را برجای گذاشت. از اوایل قرن بیستم میلادی، اسلام عمده تمرکزش را بر روی مقاومت علیه ایدههای سیاسی و اجتماعی غربی قرار داد به خصوص برای هر کسی که پروژه اولیه مسلمانان برای اصلاح و مصالحه را رد میکرد. سیاسیتر شدن اسلام باعث شد تا عقیده تبدیل به ابزاری برای مبارزه «ضدکمونیستی» و «ضد امپریالیستی» شود و سبب شکلگیری نسل تازهای از کنشگران شد که از اسلام برای رؤیایی با مدل غرب استفاده میکردند و معتقد بودند که میتوانند مسلمانان را از عقب ماندگیای که آنان مدعیاش بودند نجات داده و از آنان در برابر نفوذ فرهنگ غربی محافظت کنند.
این اسلامگراییِ، به شکلگیری به آن ایدئولوژی منجر شد که مذهب و سیاست را قویتر از صرف احکام کلاسیک اسلامی در هم آمیخت. با این وجود، میان دوگانه سیاست و مذهب در قرون پیشین اسلامی، جنبشهای اسلامگرا از جمله اخوانالمسلمین ایدهآلهای سرسختانهای را وضع کردند. در این چارچوب مومن بودن دیگر مربوط به کارهایی که مسلمانان باید انجام میدادند نمیشد. در مقابل، با روگردانی از سنتهای فلسفی و پرسشگرایانه صدر اسلام، پرسشی که در دستور کار اسلامگرایان تازه قرار میگرفت این بود که یک شخص مورد نظر مسلمان است یا کافر! در این چارچوب جهاد (مبارزه و جنگ علیه دشمنان اسلام) و تکفیر(طرد شدن)، مفاهیمی که در فقه اسلامی وجود داشتند، احیا شدند و برای توجیه مقاومت و مبارزه در دنیای جدید مورد استفاده قرار گرفتند. همین امر موجب تشدید دوگانگی میان اسلام و غرب یکدیگر شد. گرایشات اسلامی به اسلام به دیده مفهومی بیزمان و نامحدود و بدون حد و مرز که نماینده کلیت حاکمیت خدا و بشر آفریده شده توسط اوست نگاه نمیکردند هدف آنان بهطور آشکارا به دست گرفتن دولت و قدرت سیاسی تبدیل شد.
در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، با افول ملیگرایی عربی بهعنوان ایدئولوژی مسلط، اسلامگرایی به سرعت گسترش یافت. شکست اعراب در جنگ 1967 اعراب و اسرائیل باعث نابودی آرمانهای ملیگرایانه عربی شد و انقلاب سال 1979 ایران نیز ناسیونالیسم عظمتطلب حکومت شاه را نابود کرد. سرنگونی شاه در ایران، نشان داد که گرایشات اسلامی قادرند که از طریق باورهای مذهبی میتوان بر یک حکومت اقتدارگرای قدرتمند مورد حمایت بزرگترین مدافعان غربی فائق آمد و پیروز شد. با این حال، آن اسلامگرایی در تحقق وعدههای «آرمانی» خود شکست خورد.
جنبشهای اسلامگرا در سرتاسر جهان عرب یا خنثی و یا ورشکست شدند. جنگ داخلی الجزایر در دهه 90 میلادی از پیش نشان که نارضایتی در جهان عرب در پیش خواهد بود امری که به بهار عربی منجر شد. اخوانالمسلمین در مصر یک سال حکمرانی فاجعهبار را پیش از سرنگون شدن بر اثر کودتای نظامی در ژوئیه 2013 میلادی تجربه کردند. پس از آن سرکوب اعضای آن گروه آغاز شد. در عراق، سوریه و یمن، نیروهای اسلامگرا ناکام در تقویت دموکراسی بودند و مضمحل شدند. در مراکش، اردن و کویت احزاب قانونی اسلامگرا از موفقیتهای انتخاباتی در پارلمان بهرهمند شدند. با این حال، آنان عملا ناکارآمد بودند چرا که سیاست در آن کشورها زیر سایه قدرت پادشاهان معنا پیدا میکند که قدرت مطلق اجرایی را در دست دارند.
دلایل متعددی را میتوان برای شکست این مدل اسلامگرایی آورد. نخست آن که جنبشهای اسلامگرا، راهحلهای جدی و ماندگار به مسایل اقتصادی و اجتماعی ارائه ندادند. آنان صرفا شعار دادند. گفتن این که «اسلام راهحل است» و «قرآن قانون اساسی ماست» ربطی برای سیاستگذاری عمومی به منظور حل مشکلات ندارد؛ مشکلاتی چون افزایش سانسور، سرکوب، فقر، بیکاری گسترده، سیستم آموزشی و قضایی شکست خورده و فساد همه گستر داخلی و خارجی.
دومین علت شکست اسلامگرایی آن است که احزاب و گروههای اسلامی در تطبیق دادن خود با سیاست دموکراتیک و تبدیل شدن به بخشی از آن بهجز مورد تونس شکست خوردند. این استدلال که میگوید اسلامگرایان فرصت کافی برای اداره کردن امور جامعه کسب نکردند تا اعتبار دموکراتیک خود را اثبات کنند، واقعیت ندارد. در ایران حکومت اسلامی چهل سال و در ترکیه حزب حاکم اسلامی عدالت و توسعه 17 سال و در مصر، اخوانالمسلمین اکثریت پارلمنا و ریاست جمهوری را تشخیر کرد زمان کمی نبود که هنرهای خود را نشان دهند. اما آنچه که به وفور بود جز سانسور و سرکوب شدید مخالفین، آزادیهای فردی و جمعی و سرکوب سیستماتیک زنان و گسترش فقر و بیکاری و استثمار شدید نبود. آنها تنها به فکر تثبیت قدرت خود بودند و هستند.
اسلامگرایان همچنین نشان دادند که در برابر اقتصاد و سیاست و قدرت، شدیدا وسوسه و از خودبیخود میشوند و در برابر آنها مصونیت ندارند. در مصر، پس از سقوط حسنی مبارک رریس جمهوری در فوریه 2011 میلادی، اخوانالمسلمین با ارتش همکاری کرد و در مقابل، تمام بازیگران سیاسی دیگر را تحقیر کرد و نادیده گرفت.
در ترکیه حزب حاکم عدالت و توسعه به رهبری اردوغان، بیشتر از آن که به فکر رشد و پیشرفت جامعه باشد بر اسلامگرایی و عثمانی گری تاکید میورزد.
اسلامگرایان در حال حاضر به فکر تقسیمات و اختلافات ژئوپولیتیک و درگیریهای فرقهای گیر کردهاند. سوریه و لبنان نمونه خوبی برای این مورد است. حزبالله لبنان از آغاز اهرم حکومت اسلامی ایران و بیان ضرورتهای ایدئولوژیک شیعه بهمنظور رهبری سیاست رادیکال بوده است. کمی پس از تاسیس، آن گروه به تدریج به یک جریان «ضد اسرائیلی» تبدیل شد. حزبالله تحت قیمومیت و حمایت از سوی حکومت اسلامی ایران، مدعی است که از جانب مردم لبنان، در جنگ داخلی سوریه در حمایت از حکومت بشار اسد، علیه نیروهای سنی میجنگد. حزبالله اعلام کرده که جنگ در سوریه جنگ در میدان نبرد آخرالزمانی است. در نتیجه، حزبالله جنبش اسلامگرایی است که کمترین دغدغه را درباره آینده سیاسی و اقتصادی لبنان ندارد و بیش تر به یک نهاد فراملی حکومت اسلامی ایران تبدیل شده است که مقاصد ایدئولوژیک و آخرالزمانی خود را در لبنان و کشورهای خارجی دنبال میکند.
از زمان حمله نیروهای ائتلاف تحت رهبری امریکا در سال 2003 میلادی، عمده صداهای با تاثیرات سیاسی اجتماعی بیشتر از سایر جریانات از سوی مقتدی صدر روحانی شیعه و گروه شیعه حشد الشعبی(کمیتههای بسیج مردمی) بودند. در سال 2006 میلادی، صدر تغییر جهت داد و از محکوم کردن روند گذار سیاسی مورد حمایت آمریکا به مشارکت با این روند روی آورد. جنبش او در نتیجه این همکاری بخشی از کرسیهای پارلمان را کسب کرد، کرسیهایی که برای تبدیل شدن آن گروه به یک نیروی جریان ساز و تاثیرگذار کافی بودند. صدر شبکههای اجتماعی را در جنوب عراق تاسیس کرد. سپس، کمیتههای تشکیل شدند که متشکل از نیروهای شبه نظامی بودند که در عرصه میدانی علیه داعش میجنگیدند و موفقیتهای را کسب کردند برخلاف ارتش منظم عراق که در این زمینه موفقیت چندانی نداشت. صدر و حشد الشعبی بهطور کلی دو نیرویی بودند که نشان دادند در مقایسه با احزاب سنتی که در دوران پس از سقوط صدام ظهور کرده بودند در اداره امور عراق حریصتر هستند به خصوص حریصتر از حزب الدعوه اسلامی عراق که نسخهبرداری شده از روی ایدئولوژی و استراتژی اخوان المسلمین بود.
به این ترتیب، اسلامگرایی یک راهحل برای مشکلات مسلمانان نیست. بهار عربی سرآغاز سیاست دموکراتیک، حاکمیت مردمی و احیای کرامت انسانی بود که بلافاصله توسط گرایشات مذهبی و حکومتهای حامی منطقه و جهانی آنها به خاک و خون کشیده شد. در مصر ارتش کودتا کرد و لیبی نیز عملا بین نظامیان و گروههای اسلامی تقسیم شده است. بنابراین، اسلامگرایی دیگر نمیتواند با سلام و صلوات نجاتدهنده باشد. وعده اتوپیایی اسلامگرایان شکست خورده است و در عین حال آرمانگرایی بهار عربی که از نوع دموکراتیک بود نیز تحقق نیافته است.
اکنون در ایران، ترکیه و هم کشورهای عربی، نوعی احساس روحانیتستیزی در میان مردم به چشم میخورد، آن هم در قبال روحانیونی که مدعی قدرت هستند. اکنون از طریق ابزاری شدن متون مقدس و ایدههایی که شخصیتهایی چون پادشاهان، احزاب سیاسی چون اسلامگرایان و یا نهادهایی چون علمای منصوب شده دولتی مطرح میکنند جز ایجاد ترس و یا احساس لزوم اطاعت مورد حکمرانی قرار میگیرند کاربرد خود را از دست دادهاند. قدسیگرایی بهنوعی پایان اسلامگرایی در ایران و منطقه قلمداد میشود.
***
در جمعبندی میتوانیم تاکید کنیم که، ایدئولوژی مذهبی - سیاسی با چالشهایی اساسی مواجه است. ایده اسلامی «رادیکال» و «میانه روی» هر دو روی یک سکه اند و اساسا خواهان اعمال سیاستها مستبدانه و سرکوبگرانه هستند. لازمه روشنگری امروز، تفکر انتقادی به همه ایدئولوژیها بهویژه مذهب در هر شکلاش است!
اگر به کالبدشکافی و بیان چیستی و چرایی شکلگیری پدیده «گولن و گولنیسم» بپردازیم باید به وضعیت کنونی زادگاه این پدیده سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی، یعنی ترکیه نگاه کنیم که همکیشان سابق او در این هفده سال چه بلایی سر جامعه سکولار ترکیه آوردهاند.
سیر تحولات اندیشه و تفکر و ساختارسازی جنبش گولن در ترکیه در دو دهه اخیر، اکنون با بحرتان و بنبست مواجه شده است بهطوری که در چند ماه اخیر، ارزش لیر ترکیه در مقابل دلار تا 45 درصد افت پیدا کرده است؛ اتحادیه اروپا مذاکره با دولت اردوغان برای عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا را قطع کرده است؛ و اکنون نیز موقعیت ترکیه در ناتو و رابطهاش با آمریکا شدیدا زیر سئوال رفته و ترکیه با بحران شدید اقتصادی و سیاسی روبروست. بنابراین، نقش و کارکرد سازمانهای وابسته به جماعت کولن و حوزه فعالیت آنها در ترکیه متزلزل شده است. احتمالا فعالیت اقتصادی جماعت گولن در 21 کشور جهان، زیر ذرهبین گذاشته شده است. بهعبارت دیگر، شکست حزب اسلامی عدالت و توسعه در ترکیه به رهبری اردوغان، بهمعنی شکست جنبش خدمت به رهبری گولن هم است.
فتحالله گولن، نه تنها از سوی موسسه آمریکایی «رند»(RAND) مسلمان میانهرو تشخیص داده شده، بلکه برای غرب امتیازات دیگری نیز دارد: «براساس گزارش همین موسسه وی «شریک» دولت آمریکاست.»
هفتهنامه اکونومیست نیز در شماره 8 مارس 2008 خود، با اعلام اینکه جنبش گولن از نگاه غرب یک جنبش مطبوع بوده و مورد حمایت است، به گولن هشدار داد که این تمجید و تاییدها «بهمعنی آن نیست که تمامی دولتهای غربی اتوماتیک وار ادعاهای او مبنی بر «میانهروی اسلامی» را میپذیرند. یکی از نزدیکان گولن به اکونومیست گفت، ما میدانیم که فعالیتهای ما تحت نظارت سرویسهای امنیتی غرب است.»
این در حالی است که در فضای ترکیه «محمد فتحالله گولن» بهعنوان شخصی محافظهکار و وابسته به غرب شناخته میشود.
گولن، با تمکن مالی شخصی اقدام به راهاندازی سرویسی برای «خدمت عمومی و آموزشی به همه مردم» از دهه 70 میلادی کرده است که افراد بسیاری برای خدمت در این سرویس بهتدریج جذب شدهاند و در طی سالها با کمک مالی و پشتیبانی خود بنیادی عظیم برای این تشکل فراهم نمودند.
گولن در این مصاحبه که پیش از صدور حکم بازداشت بود، افزود: «ما قبلا با قیمومت نظامیان مخالفت کردیم و هم اکنون با قیمومت حزب عدالت و توسعه مخالفیم و به همین دلیل خائن نامیده میشویم.»
قدرقدرتی رجب طیب اردوغان، ریاست جمهوری ترکیه که بهشدت افکار اخوانالمسلمینای و دیکتاتوری دارد در انتخابات محلی 31 مارس شکست سختی خورد. اکنون زمان آن رسیده است که اردوغان باید از تخت ریاست پیاده شود، زیرا تاریخ مصرف او هم برای اکثریت مردم ترکیه و هم متحدان غربیاش تمام شده است.
نیروهای آزادیخواه، برابریطلب و دمکراتیک ترکیه، بهویژه حزب دموکرتیاک خلقها، بهخوبی از انتخابات 31 مارس استفاده کردند. همه شهرهایی که همپیمانی حزب اسلامی عدالت و توسعه(آ.ک.پ) و حزب حرکت ملی(م.ه.پ) را انتخاب کردهاند، اکنون از دست آنها خارج شدهاند. مدیریت شهرهایی مانند استانبول، آنکارا، ازمیر، آدانا، مرسین و آنتالیا را از دست دادهاند و بسیار دشوار است که بتوانند در حکومت بمانند. چون آنها در کردستان هم شکست خوردهاند بسیار سختتر شده است که حکومتشان را حفظ کنند.
مقاومت لیلا گوون و رفقای دربندش و در اروپا که با شعار «حصر را پایان میدهیم و فاشیسم را نابود میکنیم» اعتصاب غذا کردهاند، ائتلاف احزاب حاکم آ.ک.پ و م.ه.پ را در تنگنا قرار دادهاند. متاسفانه تاکنون پنج تن از اعتصابیون در زندانهای ترکیه جان خود را از دست دادهاند و عامل اصلی مرگ این انسانها، سران و مقامات حکومت ترکیه است که روزی باید جواب پس دهند.
پایان دادن به حصر عبدالله اوجالان(آپو) و ایجاد شرایط فعالیت و زندگی آزاد، برای نیروهای دمکراتیک و سوسیالیست ترکیه، بسیار مهم است.
نتیجه این انتخابات نه تنها برای جنبشها و نیروهای دمکراتیک و خلقهای تحت ستم ترکیه، بلکه حتی برای مردم آزاده منطقه و جهان نیز امیدبخش بود و شور و شعف مبارزه برای تغییر را گسترش داد و تقویت کرد.
اکنون بهنظر میرسد حاکمیت آمریکا بیش از هر زمان دیگری به فتحالله گولن و جنبش او، بهعنوان یک آلترناتیو در مقابل حکومت اردوغان نگاه میکنند. اما روشن است که مردم ترکیه، بهویژه جنبشهای اجتماعی و گرایشات چپ و سوسیالیست ترکیه، با برانداختن حاکمیت ائتلاف فاشیستی حزب اسلامی عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی، اندیشه سیاسی و اجتماعی خودمدیریتی دموکراتیک شورایی را پیاده خواهند کرد و اعتنایی به جنبش گولن نمیدهند!
پنجشنبه پانزدهم فروردین 1398 – چهارم آوریل 2019