هراس...
یوسف اردلان
January 07, 2019 هراس...
در حال تهیە مطلبی بودم بە اصطلاح نگاهی کوتاە بە وقایع سال گذشتە درایران: از طغیان مردمی دیماە، و تداوم اعتراضات کارگری ، بحران عمیق اقتصاد بی در وپیکر ایران، نزول قدرت خرید مردم، اعتصاب سراسری در کردستان( ورای تقسیمات کشوری دراستانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرماشان وایلام ) بە اعتراض بە جنایت فجیع کشتار زندەیادان رامین حسین پناهی، لقمان و زانیار مرادی، اوجگیری مبارزات کارگری هفت تپە، شوش و خروش کارگران فولاد اهواز، اعتراضات چشم گیر و بە حق معلمین و غلیان جنبش دانشجوئی و بازنشستگان، اعتراض کارکنان سبکە های بهداشتی و درمانی تلاش فعالین حفظ محیط زیست و... کە هرکدام از این رویداد ها شایستە بازگوئی و درس آموزیهای فراوانند، علاوە بر اینها بررسی کوتاهی از جنبش جلیقە زردها.
در چنبرە انتخاب یادداشتها بودم کە بە موارد بالا بپردازم ، از بد روزگار ویدئوئی چند ساعتە از دوستی ارجمند بە دستم رسید، از آنجا کە قبلا چند دقیقەهائی از برنامە زندە فیسبوکی بە زبان کردی بەنام "آسیب شناسی درگیری های کومەلە و دمکرات" را دیدە بودم، بەنظرم برنامەای غیر اصولی آمدە بود، ابتدا نخواستم وقتم را با دیدن آن برنامە تلف کنم اما از آنجا کە این دوست تاکید کردە بود از فلان دقیقە بە بعد این برنامە قابل توجە است مطمئن شدم کە حاوی مطالبی میتواند باشد، همت کردم و بە مدت یک ساعت ونیم سعی کردم بە گفتگوها بە دقت توجە کنم،(یکی دوروز بعد هم تصادفن تحمل دیدن این برنامە کسل کنندە را برای رفع شبهە بر خود هموار کردم) بی تعارف از کلمە آسیب شناسی (کە خود مقولەایست از جامعە شناسی) خبری نبود، شرکت کنندگان در برنامە تصور میکنند با باز گوئی بی سند و مدرک از حوادثی ناگواروآنهم بە گونەای کە تنها و تنها چهرە سالها مقاوت و مبارزە تودەهای مردم کردستان را مخدوش کند آسیب شناسی کردەاند!( اسم آسیب رسانی برای این برنامە مناسب تر است) هیچ موضوع مشخصی مورد گفتگو نبود هرکس بنا بە سلیقە خودش موضوعی را یا حادثە دلخراشی را با آب وتاب وطبعن با ادبیاتی کە فریختگی چندانی را نشان نمیداد وخودرا قهرمان خیر وبا وجدان داستان معرفی میکرد، و شڕ مطلق را بە تشکیلاتی کە درآن فعال بودە واکنون احتمالا بە آن وابستە نیست نسبت میداد و... قص علیهذا جالب اینجاست کە فردی سر شناس کە زمانی فرماندە نظامی خشنی بودەاست بعنوان کدخدا وبە بهانە اینکە اسمش برزبان آوردە شدە خارج از نوبت پا بە میدان میگذاشت و در تائید قهرمان نیکی ها وعلیە شر مطلق تشکیلاتها (کومەلەها) رشتە سخن بدست میگرفت. در این میان جوانک سابقی بدون ارتباط با درگیریهای دمکرات و کومەلە، صحبت از " طرح تروری" را کرد کە بەاو پیشنهاد شدە واو آنرا نپذیرفتەاست. فضای لایف فیسبوکی تبدیل بە صحنە مبارزە با"ترور" شد وگفتارها موضع گیری هائی در مقابل "ترور" آنچنان بود کە گوئی تمام دنیا موافق هراس افکنی وتوطئە هستند الی این چند نفر! ( پارسی گویان افغانستان کلمە "هراس" را برای ترور بدرستی انتخاب کردە اند و تروریست را "هراسافکن" میگویند.).
تا اینجای قضیە برایم تازگی نداشت اگرچە متاسف از اینکە ضایعات و فضولات تشکلی کە وظیفە عظیم تداوم مبارزە چپ و سکۆلارو سوسیالیستی(کە این چنین میبایست باشد) بەعهدەاش بود، اینچنین است.
در طی برنامە مشخص شد کە مدت دو ماە است (از٢٨دسامبر) کە این برنامە (نمیدانم بە چە فاصلە زمانی) برگذار میشود، گویا در برنامەهای قبلی (کریم خالدار) کە بە جلاد کشتار سازمان پیکار در بوکان معروف بود حضور داشتە و ازکردە خود اظهار پشیمانی کردە است!.
جنایاتی کە از آن صحبت میشدبسیارسنگین بود، نمیدانم مرتکبین این جنایات ویا بر گذار کنندگان این برنامە میدانند کە ارتکاب جنایت شامل مرور زمان نمیشود! یعنی اگر شرایطی فراهم شود کە برای جانباختگان اعادە حیثیت ویا دادگاهی صالح برپا شود واین آقایان در قید حیات باشند ممکن است بە پشت میز دادگاە کشاندە شوند (کە این چنین باد)، واما در بازگوکردن حوادث ناگوار بدون هیچ گونە دانش ویا ادب، بدون هیچ شرم حضور در بیان مطلب، در تکرار لمپنانە حادثەای ناگواراصرار میشد، و... در مجموع برداشت من ازاین برنامە این است کە عدەای نا خواستە (امیدوارم چنین باشد) اصرار دارند چهرەی نا خوشایندی از مبارزات در کردستان را بە نمایش بگذارند.
مبارزەای کە:
١ - حاکمیت جمهوری اسلامی رانپذیرفت و
٢- نیروهای چپ (سوسیالیست، لائیک) توانستند سر بر آورند واز این رو خواستهای دمکراتیک و آزادیخواهانە از جملە"حق ملت کرد درتعیین سرنوشت خویش" را بە باور عمومی بدل نمایند.
عدەای سادە اندیش براین باورند کە گویا آنها بودند کە آن فضای لائیک مبارزە را بوجود آوردە اند غافل از اینکە در گذار تاریخی معینی این موهبت از آغاز جوانە زدن مسئلە ملی کُرد در کردستان بوجود آمد، سؤال این است کە آیا روشنفکران و مبارزین آزادیخواە کُرد توانستەاند دراین میدان جولان دهند و وظیفە خود را انجام برسانند؟
متاسفانە افراد سر شناسی (درمیان صفوف کومەلە) کە زمانی در صفوف کۆمەلە بودەاند و اکنون خود را رها از اندیشە سوسیالیسم میدانند وبە آن "افتخار" ! هم میکنند رد پائی دراین جریان یا معرکە گردانی دارند. با اطمینان میتوانم بگویم کە آن افراد در آن زمان کە در صفوف کومەلە بودەاند بوئی از سوسیالیسم نبردە بودند کە اکنون مخالف آن شدەاند. واکنون مخالف آن هیولائی هستند کە در ذهن خود ساختەاند و معلوم نیست چە ملغمەایست کە آنها سوسیالیسمش مینامند؟. جالب این است کە بە رغم مخالفتشان با سازمانهای مختلف کە بنام کومەلە فعالیت میکنند با مرتجعترین آنها هم اندیشە و همگام هستند. از جملە تردیدی ندارم کە عبداللە مهتدی خود ازاین جملە است، در جریانات اجتماعی هیچکس بە اندازە یک رهبر کارائی آن را ندارد کە چیزی را کە نمیداند بە دیگران بیاموزد و هیچکس بە اندازە یک پیرو نمیتواند آنچەرا کە نفهمیدە یاد بگیرد طیف بسیار وسیعی از بە اصطلاح(مارکسیسم انقلابی)!ها این چنینند. مصداق این مقولە در نماز خواندن بە روشنی میتوان دید، آخوند آنچە را کە نمیداند(فقط باور دارد) میآموزد و طلبە نافهمیدە فرا میگیرد.
قبل از این برنامە "لایف فیس بوکی" بەتاریخ ١٢/١٢/٢٠١٨ سپهسالاری! (فرماندە نظامی) کهنەکار منشور ایجاد لشکری آزادیخواە صادر میکند و ٣٤ نفر منشور سپهسالار! بیسپاە را امضاء میکنند. نمی دانم پیوندی بین این منشور واین برنامە فیسبوکی هست یانە از نظر زمانی و امضاها چنین بر میآید کە این چنین پیوندی وجود داشتە باشد.
این منشور تشکیل "لشکری برای حفظ امنیت فعالیت سیاسی!"را اعلام میکند. کە ملخص آن این است: " تمام احزاب مسلح کردستان خلع سلاح شوند ( احتمالن اسلحەهارا تحویل سپهسالار این لشکر بدهند!) و نتیجە میگیرد: "سیاستی درست، شیوە مبارزە ای مناسب، هماهنگی ووحدت، شرط پیروزی مبارزات خلقمان است" (متن بە زبان کردی است)حال سیاست درست کدام است وشیوە مناسب چیست و وحدت بر چە معیار و غیرە در بطن شاعر است. ابتدا میخواستم این مطلب را بە زبان کردی بنویسم، اما از آنجا کە پارەای از مخاطبین این مطلب کسانی هستند کە از زادەشدن در گوشەای از کردستان خجالت میکشند! و دوران فعالیت (پیشمرگە)ای برایشان اُفت دارد وبە "پارتیزان"!! تبدیلش کردەاند، و معیارهای مبارزات اجتماعی از محتوا تهی شدە وتا حد سکسیستی نزول پیداکردەاست، آزادی زنان ومردان با تعدد دوست پسرها ودوست دخترها تعیین میشود و معیار پیشرفت جوانان با پوشیدن شلوار لی و غیرە ، ممکن است زبان کردی را نخواهند بخوانند، ترجیح دادم کە این مطلب را بە زبان فارسی بنویسم کە زبان ملت خاصی نیست(حداقل زبان رسمی سەکشور ایران، افغانستان و تاجیکستان است)
واما یک روز بعد از آن برنامە فیسبوکی (شاید ٢٥ یا٢٦ دسامبر) تحت تاثیر گفتەهای آن جوانک بە ناگهان انفجاراعلامیە یک حزب و گفتارهای وا کمونیستا! در افشای یک توطئە "ترور"! برفضای فیسبوک ظاهر شد و عدەای کە فقط منتظر فرصتی(هرچە باشد) هستند کە چیزی بنویسند، بە مصداق ضرب المثل معروف: "تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد بە کام کاسە لیسان". ازیسار و یمان بە دادخواهی پرداختند، هراسناک از توطئەای کە گویا ١٥سال پیش طرح های هولناک تروری کە "نە بەبار بودە است و نە بەدار!" صفحات فیس بوک را پر کرد، وچە دردناک است دیدن این همە سطح نازل عکس العمل نشان دادن!.
در آغاز اشارە کردم در حال تهیە مطلبی دیگر بودم کە آنرا رهاکردم اما گوشەای از ان کە مرتبط با این فضا ی بوجود آمدەاست را باز نویس میکنم.
اعتصاب سراسری کردستان، کە نمادی بود از عینیت و موجودیت"ملت کرد" در کشور ایران. :
بارها گفتە شدەاست کە از آغاز جابە جائی بەحکومت ایران از پادشاهی بە اسلامی میرفت کە تدام قیام و شکلگیری انقلاب را درکردستان تجربە کنیم کە نشد، اما تدام مقاوت و عدم پذیرش حکومت اسلامی دراین منطقە ادامە و گسترش یافت(از دو استان کردستان و آذڕبایجان غربی بە چهار استان رسید) کە در فضای سیاسیش نیروهای سوسیالیست و سکولار میتوانند سخن بگویند. درتقابل با رشد این جنبش کە همراە و هم سرنوشت کلیە مبارزات آزادیخواهانە و حقطلبانە سایر نقاط ایران، از مبارزات کارگری تا جنبش دانشجوئی ، معلمان، خدمت گزاران درمانی وبهداشتی وجنبش محیط زیست است، "هراسی" در دل حکومت انداختە است. گسترش این جنبش همان است کە منصور حکمت کە از درک حرکت اجتماعی "ملی"عاجزبود در مصاحبەای چنین توصیفش میکند:
" بقول نادر بکتاش ناسيوناليسم و قوم پرستى مانند ويروسهايى هستند که در حالت خفته به حيات خودشان ادامه ميدهند و تحت شرايط خاصى فعال ميشوند و حتى گاه اپيدمى ايجاد ميکنند. ناسيوناليسم و قوم پرستى در جامعه امروز ايران يک بيمارى سياسى - فرهنگى رايج نيست."( https://www.facebook.com/ygolchini/posts/10209714044006848 )
حکومت جهل وجنایت اسلامی کە علاوە بر شێوە اعمال خشونت وکشتار روزانە از کولبر تا کارگر و معلم و... برای مشوب کردن اذهان عمومی بە "کردستان هراسی" بعنوان بخشی از جنگ روانی علیە جنبش حقطلبانە کردستان ونفاق افکنی با جنبش سرتاسر ایران دامن میزند، نمایندە مجلس مهابادش با قیافە پهلوان پنبەای از آریو برزن و ماد و صلاحالدین ایوبی،... هیولای شترگاوپلنگی بنام "کُرد" در مجلس اسلامی ارائە میدهد.
از سوی دیگر خام اندیشانی در کردستان هستند کە هنوز گرفتار در ایدەهای مسموم ماقبل سرمایە داری و عشایری هم آوا وهم ارز باهمان پهلوان پنبەهای حکومتی، تصویری عقب ماندە و نا خوشایند از موجودیت "ملت کرد" دنبالە رو آمریکا و عربستان سعودی بە نمایش میگذارند، و خام اندیشانە برطبل جدائی ملتها میکوبند کە دستمایە تبلیغات عظمت طلبان ایرانی های غیر حکومتی میشوند.
پارەای دیگر کە از درک حرکت اجتماعی عاجزند و ناتوان از پاسخگوئی بە مسئلە ملی و موجودیت ملت کُرد هستند(طیف بە اصطلاح ...کارگری) با ظاهری چپ از تحقیر مبارزات موجود در کردستان فروگذار نیستند اینان خواستە یا نا خواستە آب بە آسیاب "کردستان هراسی" حکومت میریزند.
پای فشردن برحل مسئلە ملی در کردستان، از راە مبارزە با عظمت طلبی شوینیسم ایرانی حاکم و هم چنین مبارزە با درک نادرست از مسئلە ملی در گفتار وکردار شوینیسم خام اندیش مرتجع کردستان میگذرد.
در قرن ٢١نمیشود از یک "ملت" صحبت کرد و بر برابری کلیە حقوق اجتماعی زن و مرد تاکید نکرد، ویا از "ملت کُرد" سخن گفت وکرامت و زندگی بیش ٩٠ درصد مردم را کە زیر خط فقر هستند را مدنظر قرار نداد. بیگمان این چنین است کەهیچ نیروی بورژوائی و ماقبل سرمایەداری قادر بە تحقق بخشیدن بە این دو اصل سادە ولی بنیادین نیستند.
هفدهم دیماە ١٣٩٧ یوسف اردلان
هفتم ژانویە٢٠١٩