“پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود”(مولوی)
مقدمه:
اول:
فرقه ها عموما منطق گریز علم گریز و مناظره گریز هستند. اشتباه است فکر کنیم که همه مذهبیون به یکسان ضد منطق و ضد مناظره هستند. مثل همه ابعاد انسانی تفاوتها و گوناگونی ها هست.
اما فرقه بعنوان گروه بسته عده ای که مغز و روان خود را به دست رهبرانشان سپرده اند وجه ضد منطق و ضد علم و گریز از مناظره به حد اعلا می رسد.
منطق گریزی و علم گریزی با فرقه گوسفندان یهوه اغاز نشده و محدود نیست. در ادبیات ایرونی هم ما گرایشات ضد منطق کم نداریم.همین مولوی را بگیریم بیچاره با زبان ساده خودش می فرماید که استدلال اوردن قابل اتکا نیست که بتواند جفنگیاتش را که “راه دیگر رسیدن به حقیقت” می نامد بفروشد.خودش می داند “کشف و شهودش” با منطق جور در نمی اید و لذا از همان ابتدا استدلال را تکفیر می کند.
فرقه ها برای رد اهمیت استدلال اوردن و منطق اوردن سفسطه های زیادی دارند اما فرقه شاهدان یهوه حتی استدلال هم ندارد بلکه بسیار ساده ، استدلال اوردن را ابزار فریب شیطان می نامد و دنباله روان گوسفندش را از عبور از این خط قرمز منع می کند.
دوم:
انسان از همان ابتدای فکر کردن سطح مختلفی از منطق استفاده کرده و با سر هم کردن افکار و اعتقادات خود ابتدا مذاهب را ساخت و بعد در سطحی بالاتر سیستمهای فلسفی را . سیستمهای فلسفی خودشان با مذهب قاطی بوده اند و طیفی ساخته اند از فاسطفه مذهبی (حکمت) تا فلسفه لائیک خصوصا با اغاز دوران مدرنیته که البته شاخه ها دارد. صعف سیتمهای فلسفی عدم ارتباط انها با سنجش بیرون از عقل بوده که نهایتا علم به صحنه امد تا این نقیصه را برطرف کند و سیستمهای تفکر علمی هم دارای وجه منطقی و هم وجه سنجش عینی هستند.
درگیری مذهبیون عقب مانده با فلسطه در طول تاریخ هم درگیری فکری بوده و تکفیر کردن فلاسفه و هم سرکوب و کشتن انها. فرقه گوسفندان یهوه از انجا که ضد منطق است رسما ضد فلسفه هم هست.این فرقه فلسفه و منطق ا شیطانی اعلام می کند.
سوم:
اهمیت مناظره فکری چیست؟ مناظره فکری چه در موضوع قلسفی چه موضوع علمی ایجاد فضاست برای روشن شدن نقاط قوت و صعف سیستمهای فکری.هیچ یافته فکری بدون مناظره نمی تواند عقلی بودن و علمی بودن را اثبات کند.
بر عکس فرقه ها و اندیشه های بسته مذهبی مناظره گریز هستند. گوسفندان یهوه رسما مناظره گریزند و شغل خود را وعظ کردن می دانند تا مخاطبانشان از طریق رجوغ به دل و قوه خودشان یکجوری به کشف افکار عقب مانده اینها نائل شوند!
اما بعد این مقدمه طولانی نگاهی می اندازم به مواضع این فرقه گوسفندان یهوه با زبان خودشان(۱)
(۱)رد بکارگیری استدلال و دستورات یهوه از زبان رهبران فرقه گوسفندان یهوه:
در سایت رسمی این فرقه می خوانیم(۱)
“برخی وقتها ممکنست ما استدلال داشته باشیم که انچه گروه ما جهت داده کافی نباشد. ممکنست دچار وسوسه بشویم که بیرون انچه در نوشته های ماست فکر کنیم و عمل کنیم. رهبران زمان عیسا هم با چنین وسوسه ها برخورد داشتند . اضافه کردن قوانین دست ساخت انسان باعث گرفتاریها برای مردم می شود.
خداوند (یهوه) از طریق گروه ما (شاهدان یهوه) حهان را هدایت می کند . ما انسانها هیچ منطقی نداریم که به حرفهای او اضافه کنیم.لذا بیرون از نوشته های ما که انعکاس انجیل است هیچ منطقی نیست”(۱)
خواننده ملاحظه می کند که این فرقه رجوع به استدلال و منطق را وسوسه می نامد و توصیه می کند که “از انجیل بیرون نروید” همینجا خط قرمز شماست! وگرنه دچار گرفتاری می شوید!
لابد اونها که تو انجیل موندند عامل پیشرفتهای بزرگ چند قرن گذشته هستند و بقیه که دچار وسوسه شدند الان تو خونه ها مشغول دعا هستند و گرفتار!
سوال دیگر اینست که این “حرفهای خداوند یهوه ” چه منبعی دارد؟ بله همون ۷ یا ۸ نفر ساکن نیویورک که مستقیم با عیسا ارتباط دارند ! اونها منشا بیانات یهوه هستند الان روی زمین که جهان را هدایت می کنند!
اینقدر ادم در قرن ۲۱ توهم بزند نوبر است!
(۲)شیطان منشا بکارگیری منطق و فلسفه انسانی!
در سایت رسمی این فرقه می خوانیم:
“شیطان انواع حیله ها را برای فریب ما استفاده می کند.از جمله این فریبها کاربرد فلسفه و منطق انسانی است و این ادعا که مسیحی ها باید تابع قوانینی باشند که زمینی و تلفیقی است که معتقدین به عیسا را منحرف کند “(۱)
همانطور که خواننده می بیند این فرقه رسما فکر کردن و منطق اوردن و استدلال اوردن را امری شیظانی می نامد و به علاوه منطق و استدلال را پایه فوانین “بشری” می نامد. شاید انتظار دارید حامیان این فرقه ضد قوانین کنونی باشند؟ خیر!
با یک چرخش بامزه همه اینها بخوبی از قوانین کنونی و از حکومتها تابعیت می کنند و مردم را هم به دنباله روی از قوانین حکومتها می خوانند در حالیکه در نوشته هایشان ضد این می گویند!
در نوشته های اینها ظاهرا قوانین زمینی نباید دنبال شود اما اینها اکثرا دنبالچه های حکومتهای غربی هستند و سوبسید می گیرند که بحث جدائی می طلبد.
خلاصه کنم:
بررسی فرقه گوسفندان یهوه فرصت خوبی می دهد که ما اناتومی و پاتولوژی فرقه ایزم را بخوبی انالیز کنیم.این فرقه همه انچه قرار است ما در کلاس فرقه ایزم بدانیم برای ما یکجا دارد.این فرقه خالص است قاطی ندارد.چون در فضای غرب ساخته شده و مخفی نیست تمامی اسنادش تا حدی که لازمست وجود دارد و یک تحقیق حوزه ای را بسیار ساده می کند.
اگر برای شناختن فرقه اسماعلیه یا حتی فرقه رجوی ما ممکنست دچار کمبود اسناد شویم اسناد فرقه گوسفندان در دسترس است.
این فرقه همانطور که دیدیم رسما و بسیار شفاف استدلال و منطق را دشمن است و خط قرمزش را همون تعداد ۸ نفری که در نیویورک ساکنند و با عیسا ارتباط مستقیم دارند تعیین می کنند.
از دید این فرقه منطق استدلال اوردن گناه است و شیطانی است.عقل و را باید بیرون گذاشت و وارد این فرقه شد.اینست که نام گوسفند اینقدر برای اینها جذبه دارد. حیف که ادم باشی و خودت را با نام گوسفند مفتخر بدانی! توهین به مقام انسان یعنی همین.اینکار مذاهب است و در ادبیات فرقه گوسفندان یهوه به وفور دیده می شود.
منابع بیشتر:
(۱)”منطق انسانی” شیطانی است!(سایت رسمی شاهدان یهوه)
https://wol.jw.org/en/wol/d/r1/lp-e/2023485
(۲)ارشیو نقد شاهدان یهوه (سعید صالحی نیا):
نگاهی به فرقه گوسفندان یهوه بخش پنجم -تراژدی ممانعت از انتقال خون
نگاهی به فرقه گوسفندان خدا(شاهدان یهوه )بخش چهارم: نرینه سالاری
سلسه مراتب شبان رمگی در فرقه گوسفندان یهوه-بخش سوم
Azadi-b.com/?p=49334
نگاهی به شاهدان یهوه(گوسفندان یهوه) -بخش دوم: فرقه ایزم
اینبار نگاهی به فرقه شاهدان یهوه”گوشپندان یهوه” بخش اول
–
از: سعید صالحی نیا
۱۷ نوامبر ۲۰۲۴
